همان روزی که شما را از اشرف به لیبرتی نقل مکان کردند من و مادرت همان جا بودیم و خیلی دوست داشتیم شما را ببینیم اما سران و رهبران سازمان مانع از دیدار شدند و چشمان ما بار دیگر شاهد دوری شما از ما شد و چه دلتنگ و غصه آور بود آن لحظات ؛ اتوبوس شما از کنار ما رد می شد و جگر گوشه ما ؛ دلبند ما در آن بود و ما را توان دیداری و یا دمی در کنار هم بودند نبود و این هجران باز تمدید گردید
با سلام فرزندم علی عسگر امید که سرحال و سالم باشی ؛ فرزندم از تاریخی که شما از پیش ما رفته اید ما به همراه برادرانت همه جا رفته و تلاش نمودیم که شاید با شما ملاقات نماییم و حتی چندین بار من و مادرت به کشور عراق و به پادگان اشرف آمدیم اما مانع از دیدار با شما شدند و نتوانستیم شما را ملاقات نماییم. همان روزی که شما را از اشرف به لیبرتی نقل مکان کردند من و مادرت همان جا بودیم و خیلی دوست داشتیم شما را ببینیم اما سران و رهبران سازمان مانع از دیدار شدند و چشمان ما بار دیگر شاهد دوری شما از ما شد و چه دلتنگ و غصه آور بود آن لحظات ؛ اتوبوس شما از کنار ما رد می شد و جگر گوشه ما ؛ دلبند ما در آن بود و ما را توان دیداری و یا دمی در کنار هم بودند نبود و این هجران باز تمدید گردید و ای ننگ بر کسانی که فرزندی را از دیدار با پدر و مادر خود جدا و ترحم و عطوفت در میان آنها بهایی ندارد. فرزندم ما فهمیدیم چند نفر از دوستانت را به کشور آلبانی فرستادند خوشحال شدیم که آنها از دست این جانیان رهایی یافته اند و امید که شما هم به زودی رهایی یابید. علی جان برادرانت یعقوب، یاور، یحیی، محمد و مهدی زیاد سلام می رسانند همچنین خواهرانت زهرا و صغری که دلتنگ شما هستند.
و از خداوند متعال خواستاریم که هر چه زودتر شما را در میان خانواده و باز مانند گذشته در کنار هم بوده و شادی بار دیگر ما و خانواده را فرا بگیرد. فرزندم علی عسگر من پدرت شما را قسم می دهم که تصمیم بگیرید برای برگشت به خانه و میهن عزیزت و این را میدانی که کسانی که برگشته اند هیچ مشکلی برایشان بوجود نیامده و در کنار خانواده خود مشغول می باشند و مطمئن باش برای شما نیز همینطور است و پدرت به تو قول میدهد و میدانم که تو قول پدرت را چه اندازه قبول داری. فرزندم تمام برادرزاده ها و خواهرزاده ها سلام میرسانند چه آنهایی را که دیده اید و چه آنهایی را که بعد از رفتن شما بدنیا آمده و حال در انتظار دیدن عمو یا دایی خود می باشند. علی عسگر جان درد دل بسیار و مطلب را میخواهم کوتاه نماییم و آن این است که همه منتظر آمدن شما هستند پس درنگ منما و دل به دریا بزن که ساحل امید منتظر شماست . از طرف پدر و مادر منتظرت