این روزها از گوشه و کنار جهان در اعتراض به نزدیکی ایران با کشورهای غربی تنها صدائی که به گوش می رسد صدای ناله های فرقه روبه زوال مجاهدین است و از سوی دیگر دوست صمیمی آنها جناب ناتانیاهو، اگر دقت کرده باشید متوجه می شوید که مجاهدین برای برهم زدن میز روابط ایران با کشورهای غربی خصوصآ امریکا دست به مانورهای گوناگونی زده که البته همه ملت شریف ایران و تمامی دولتمردان غربی به خوبی می دانند که اینها تاکتیک های سوخته ای بیش نیست.
در هفته گذشته مهدی ابریشمچی را وارد گود کردند تا یک پایگاه اتمی دیگری را برای جهانیان افشا کند، پایگاهی که گویا اساسآ وجود خارجی ندارد چرا که تاکنون هیچ منبع معتبری به این پایگاه ساخت مجاهدین اشاره ای نکرده است، این هم مانند تمامی افشاگری های قبلی که تاکنون پوچ و بی اساس بوده تنها برای برهم زدن زمینه ای است که پس از سه دهه بین ایران و امریکا بوجود آمده، ترس و لرز سران فرقه از ایجاد روابط بین ایران و غرب خصوصآ امریکا قابل درک است چون آقای اوباما در مصاحبه خود قبل از سخنرانی در سازمان ملل آب پاکی را ریخت روی دست رهبران فرقه، همان کسانی که امروز برای خراب کردن چهره ایران و شکستن پل ایجاد شده بین ایران و جهان آب در هاون کرده و می کوبند.
اما با تقلاهای بی موردی که برای مجاهدین خرجهای کلان هم داشته امشب در خبرها آمده بود که اتاق بازرگانی ایران در امریکا ثبت شد، میبینیم که موانع ها یکی یکی از سر راه برداشته می شوند و هر روز هم اخبار جدیدی به گوش می رسد که حاکی از بهتر شدن این سیاست و چرخش شرایط البته به سود ایران و دیگر کشورهاست.
مجاهدین این بار هم مثل سه دهه گذشته این تاکتیک سوخته و تکراری خود را یک هفته قبل از مذاکرات هسته ای که در شهر ژنو سویس هم اکنون برقرار است به اجرا گذاشتند که البته باز هم بور شدند چون اخبار منتشر شده در رادیو فردا به این قرار است:
عباس عراقچی و وندی شرمن، معاونان وزارت خارجه ایران و آمریکا نیز پس از مذاکرات با یکدیگر دیدار دوجانبه داشتهاند.
پیش از این محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران با همتای آمریکایی خود جان کری در نیویورک به مدت نیم ساعت گفتوگوی دو جانبه داشت.
روند سیاست اتخاذ شده به خوبی در حال پیشروی است و اگر به همین صورت پیش برود بار سنگین تحریم ها از دوش مردم ایران برداشته خواهد شد و این همان چیزی است که مجاهدین هرگز خواهان آن نیستند دراین چند سال مستمرآ با لابی گری تلاش کرده اند تا بار تحریم ها را بیشتر کنند در حالی که بخوبی می دانند تحریم ها مردم ایران را نشانه می گیرد.
چیزی که از تلاشها و دست و پا زدن های بی مورد سازمان عیان است این است که این سازمان با تمامیت خود در حال از هم پاشیدگی است پس از کشته شدن ۵۲ تن از اعضای بی دفاع در اردوگاه اشرف هیچکدام از سران فرقه پاسخگو نشدند و تلاش کرده اند که این کشتار را برای هواداران و اعضای در بند خود یک پیروزی جلوه داده تا ازفروپاشی جلوگیری نمایند، آیا می توان باور کرد سازمانی که برای یک سخنرانی ده دقیقه ای ۵۰۰۰۰ دلار بی زبان را به جیب سیاستمداران از کارافتاده و بازنشسته امریکائی سرازیر می کند برای مشتی خودرو و یا وسایل دیگر حتی به قیمت بیش از این حرفها که در اردوگاه اشرف وجود داشت ۱۰۰ نفر از اعضای خود را در آنجا به عنوان نگهبان این وسایل باقی بگذارد تا از اموال سازمان حفاظت کنند؟ یا نمی دانست که این افراد روزی مورد حمله قرار خواهند گرفت؟ آیا اگر نیروهای عراقی قصد ربودن این اموال کذا را داشتند این تعداد می توانستند از پس نیروهای عراقی برآیند و آیا سران سازمان به این موضوع اشراف نداشتند؟ و آیا جان این یکصد نفر به مراتب ارزش بیشتری از اموال کهنه اهدائی ۲۵ سال پیش صدام نداشت؟ براستی پاسخ سران سازمان به این سوالات و هزاران سوال دیگر تا کنون چه بوده؟
واقعیت این است که سازمان این افراد را در اردوگاه اشرف به بهانه امول ووو…. به عنوان طعمه در حالی جا گذاشت که بخوبی می دانست اردوگاه اشرف برای آنان قتلگاهی است که می شود از خون آنان بهره تبلیغاتی برد و چند صباحی به شیره مالی بر سر اعضا ادامه داد اما تا کی؟