جرقه های مشکوک

رهبران مجاهدین، سالیان درازی است که دکان مبارزات باجگیرانه شان به فروش ترقه و جرقه و اطلاعات هسته ای و غیره مشغول است، توان و اراده دیگری از خود ندارد. یادمان نرفته است، روزگاری که رجوی هر دو اهرم استقراضی جرقه و جنگ را در عراق در اختیار داشت، آن چنان مغرور شده بود که شعار می داد، ما در عراق حق آب و گل داریم. او منظورش از حق آب و گل، این بود که یک بار در ایام جنگ ایران و عراق و بار دیگر در حمله اکراد به سمت بغداد در سال ۱۹۹۱، رژیم صدام حسین را از سقوط نجات داده است. البته رجوی در ازای این دو خدمتی که هرگز از یاد نمی برد و حق آب و گل مطالبه می کرده، میلیاردها دلاری که از صدام حسین ستانده بود به حساب نیاورده و تنها به خاک یا همان اردوگاه اشرف چسبیده بود.

بنابراین، مشخص است که از دست دادن اردوگاه اشرف که طی سی سال اخیر با خیل عظیم خون و جنون آن را حفظ و حراست کرده و حال به همراه انبوهی از سرمایه های مالی و انسانی، همه را از دست داده، چه خسارت هنگفت و جبران ناپذیری است. جایی که همین حالا نیز وقتی رجوی می خوابد، خواب کاخهای زیرزمینی آنجا را می بیند و یا این که اربابانش دارند اتوبانی بزرگ از اشرف تا به میدان آزادی می سازند!

چنین است که رهبران دست آموز وی، در راستای ابقاء و تقویت روحیه نیروها، در نشست های مختلف توضیحی به آنان خاطرنشان می کنند که بعد از دست دادن اشرف، قویتر شده ایم. چون که حال می توانیم اشرف را به همه نقاط دنیا تکثر کنیم و هزاران اشرف دیگر داشته باشیم. همچنین، قرار بود در این عملیات رهبری را از دست بدهیم، که ندادیم و این بزرگترین پیروزی ما در این عملیات است.

البته این توجیهات چیزی نیست که نیروهای مجاهد بارها و بارها به ویژه در نشست توجیهی تنگه و توحید و جمع بندی جنگ فروغ جاویدان، از زبان رهبران شان نشنیده باشند و بناچار ذوق و شوق های مصنوعی نکرده و کف و دف های معکوس نزده باشند.

با این وجود و با وجود از دست دادن اردوگاه اشرف و سوختن خط جرقه و جنگ در عراق، رهبران مجاهدین کمافی السابق چاره دیگری جز همان راه باقیمانده در پیش ندارند.

آنان ناچارند، همچنان به نیابت آشکار و با هماهنگی کامل با خطوط سیاسی و جنگی اسراییل، علیه مذاکرات سیاسی و هسته ای ایران و غرب، تخم نفاق و دشمنی پاشیده و به قول خودشان خط سازش و استحاله را بسوزانند.

چیزی که هر جا صحبت از تحریم و جنگ و نفاق می شود، مجاهدین از آن جان می گیرند و هر جا که حرف از رفرم و اصلاح و آشتی می شود، رهبران مجاهدین جان شان به لب رسیده و با غیظ و غضب شروع به انواع توطئه و کشف مراکز هسته ای در ایران می کنند. معلوم نیست، این مراکز هسته ای کجا قرار دارند و ماهواره های مجاهدین چگونه از آنان کپی برداری می کنند که هر جا و هر زمان که روابط مابین ایران و غرب رو به بهبودی می رود، یکی از همان فیل های هوایی را هوا می کنند تا خودشان که نه، بلکه اسراییل بتواند از آن به عنوان آتو علیه ایران در مذاکرات مابین ایران و غرب، استفاده کند.

اما گذشت زمان چیز دیگری به ارمغان می آورد و چیز دیگری را به اثبات می رساند. همان گونه که تا کنون و در استمرار خط جرقه و جنگ و جاسوسی در عراق و اروپا، مجاهدین خلق در ازای دستاورد مشروع همه دستاوردهای نامشروع از جمله کارت های اصلی بازی را از دست داده اند، اگر به همین روند بازی ادامه دهند، بی شک در آینده ای نه چندان دور، کارتهای جرقه و نفاق و غیره را از دست خواهند داد و دست خالی تر از امروز خواهند شد.

خروج از نسخه موبایل