. دختر من شناختی از اینها نداشت خودم هم نمی دانم چرا در دام اینها افتاد و الان خودش را اسیر آنها کرده است برای چی و چه هدفی نمی دانم فقط این را می دانم که زندگی خودش را نابود کرد. مادر طیبه چندین سال از نبود دخترش حصرت می خورد یکی دو ساعتی در منزل آنها بودیم فقط رجوی و سرانش را نفرین می کرد در ادامه می گفت اگر اینها انسان بودند این بلا را بر سر فرزندان ما نمی آوردند و ما مادران را داغدار نمی کردند خدا رجوی را لعنت کند
خداوند رجوی را لعنت کند !
با خبر شدیم مادر طیبه نوری اسیر در فرقه رجوی مریض حال است و تصمیم گرفتیم سری به آن بزنیم و از احوال آن جویا شویم به منزل آنها مراجعه کردیم با سلام و احوال پرسی صمیمی با ما برخورد کردند. خبرهایی که از سایت انجمن نجات در رابطه با وضعیت فعلی کمپ موقت (لیبرتی) داشتم به پدر و مادر طیبه در میان گذاشتیم. بعد از دادن خبرها، پدر و مادر طیبه شروع به درد دل کردند مادر طیبه می گفت الان 14 سال است که سران رجوی دخترم را به اسارت گرفته اند حتی طی این سالها به آن اجازه ندادند که تماسی با من بگیرد پدر طیبه می گفت دخترم را با فریب از ترکیه به عراق بردند. دختر من شناختی از اینها نداشت خودم هم نمی دانم چرا در دام اینها افتاد و الان خودش را اسیر آنها کرده است برای چی و چه هدفی نمی دانم فقط این را می دانم که زندگی خودش را نابود کرد. مادر طیبه چندین سال از نبود دخترش حسرت می خورد یکی دو ساعتی در منزل آنها بودیم فقط رجوی و سرانش را نفرین می کرد در ادامه می گفت اگر اینها انسان بودند این بلا را بر سر فرزندان ما نمی آوردند و ما مادران را داغدار نمی کردند خدا رجوی را لعنت کند نمی دانم از جان فرزندان ما چی می خواهد من دو آرزو دارم یکم خداوند عمری به من بدهد که یک روز رجوی و سرانش را پشت میز محاکمه ببینم و دوم دخترم را بعد از چندین سال در آغوش بگیرم به امید روزی که این دو آرزو برآورده شود. فاطمه نوری و غلام رضا نوری پدر و مادر طیبه نوری