یکی از اعضای نجات یافته فرقه رجوی با اشاره به حادثه اخیر پادگان اشرف اظهار کرد: این حادثه توطئه رجوی برای از میان بردن منتقدان و مخالفان خود در سازمان بوده است.
در این نشست خبری منصوری با بیان این که قبل از خروج از ایران و در جریان انقلاب اسلامی فعالیتهای بسیار سرسختانهای جهت پیروزی انقلاب و پیروی از امام خمینی داشته است خاطرنشان کرد: من در جریان انقلاب به قدری سرسختانه فعالیت میکردم که حتی در نخستین حمله گروههای ضدانقلابی به پادگان سنندج به جنگ با آنها پرداختم.
او با بیان این که من فرد انقلابی بودم ولی در برخورد با گروههای انحرافی ضدانقلاب به انحراف کشیده شدم خاطرنشان کرد: من زمانی یکی از فعالان انقلاب بود و سرسختانه برای این انقلاب تلاش میکردم ولی به واسطه برخورد با گروههای انحرافی ضدانقلابی به فردی تبدیل شدم که علیه ملت، جامعه، خانواده و رهبری خودم اقدامات زیادی انجام دادم.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی با تاکید بر این که پاشنه آشیل فرقه رجوی ضعف در تئوریهای است اظهار کرد: همه اعضای فرقه رجوی مسلط به تمام تکنیکهای شستشوی مغزی هستند.
منصوری با اشاره به ترور شخصیتهای همچون آیتالله مطهری و مفتح توسط گروه تروریستی مجاهدین گفت: این گروه به دنبال ایجاد خلع فکری در دانشگاهها بودند و به همین دلیل نیز اساتید و دانشمندان ما نظیر افرادی همچون مطهری و مفتح را نخستین قربانیها ترورهای خود قرار دادند. آنها به دنبال ایجاد خلع فکری در دانشگاهها بودند و بنابراین تلاش داشتند تا با نفوذ در میان دانشجویان با حذف این اساتید و دانشمندان اهداف خود را در خلإ به وجود آمده در دانشگاهها پیگیری کنند.
وی در ادامه با بیان این که قشر دانشجو جزو اقشار آرمانگرا جامعه است اظهار کرد: دانشجو همواره پاک و مطهر و طرفدار عدالت است مسلما زمانی که این دانشجو وارد دانشگاه میشود با جریانهای مختلف باتجربهای مواجه میشود بنابراین با توجه به مشخصات این دانشجویان و صداقت آنها فضا به گونهای فراهم میشود که این جریانات به فریب دادن دانشجویان بپردازند.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی با تاکید بر این که بهترین شکار برای فرقه رجوی قشر دانشجو بود اظهار کرد: از آن جایی که همواره دانشجویان دارای انگیزه هستند در ابتدای انقلاب نیز فعالیتهای فرقه رجبی نیز برای آنها جذابیت خاصی داشت.
او در ادامه به بیان چگونگی ورود و ارتباط خود با فرقه رجوی پرداخت و گفت: در سال 58 و زمانی که من برای ادامه تحصیل وارد دهلینو شدم در دانشگاه با دفتر انجمن اسلامی ارتباط داشتم. از سوی دیگر نیز گروه تروریستی رجوی ارتباطاتی با انجمن اسلامی دهلی داشت. آنها پس از اتفاقات 30 خرداد با اقدام کردن به تبلیغات وسیع علیه ایران، برای دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل کرد فضای ترس و وحشتانگیز از داخل کشور تصویر میکردند.
منصوری ادامه داد: پس از این که از دهلینو برای ادامه تحصیل و تجارت به کانادا سفر کردم آنها بارها تحت عناوین فعالیت حقوق بشری تلاش داشتند که در من و سایر دوستانم نفوذ کنند ولی با توجه به فعالیتهای سیاسی که من داشتم متوجه اهداف آنها میشدم.
این عضو نجاتیافته فرقه رجوی خاطرنشان کرد: من در مدت تحصیل و زندگی خود در کانادا هر روز برای مطالعه به کتابخانهای در این کشور میرفتم. یکی از روزها که به کتابخانه رفتم با فردی به نام حمید آشنا شدم؛ این فرد پس از چند روز جهت کمک به خانوادههای جنگزده ایرانی از من طلب کمک کرد و من نیز با نیت کمک به خانوادههای جنگ زده در ایران مقداری پول به وی دادم.
وی افزود: این فرد چند بار دیگر نیز با عنوان کمک به خانوادههای جنگزده ایرانی از من طلب کمک کرد. یک مرتبه نزد من آمد و پیشنهاد داد سرپرستی فرزندان خانوادههای جنگ زده ایران را عهدهدار شوم. من در آن شرایط با توجه به این که مجرد بودم پیشنهادش را به گونهای قبول کردم که تنها ماهانه مبلغی برای سرپرستی این کودکان بپردازم. این گونه بود که من علاوه بر این که در طول ماه مبالغ مختلفی در اختیار وی قرار میدادم در آغاز هر ماه نیز مبلغی جهت سرپرستی این کودکان به وی میپرداختم.
منصوری گفت: حمید پس از چند روز نزد من آمد و از تشکیل یک انجمن برای حمایت از خانوادههای جنگزده و باحضور پروفسور مهابادی خبر داد و از من درخواست کرد که با نوشتن مقالاتی با موضوعات حمایت از خانوادههای جنگ زده و علیه جنگ با این انجمن همکاری داشته باشم.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی با بیان این که در آن زمان فضای خارج از کشور فضای مخالف با جنگ بود اظهار کرد: من به دلیل این که در خارج از کشور فضای مخالفت با جنگ برقرار بود با این پیشنهاد حمید موافقت کردم و به آنها همکاری خودم را با نوشتن مقالات ضدجنگی آغاز کردم.
منصوری با بیان این که یکی از حربههای گروه مجاهدین برای جذب افراد دست گذاشتن بر نقاط ضعف آنهاست اضافه کرد: من در دورانی که در کانادا به سر میبردم هیچ نوع رابطهی فعالی با خانوادهام نداشتم. پس از این که مدتی از همکاری با این انجمن گذشت توسط این انجمن به من پیشنهاد شد که علاوه بر ارائه مقالات مختلف با آنها همکاریهای بیشتری داشته باشم. از این رو من هفته یک روز با آنها همکاری میکردم.
وی با بیان این که من به دلیل این که احساس تنهایی میکردم به جمع پیوستم، اظهار کرد: رفتار آنها در این جمع بسیار صمیمانه بود و زمانی که انسان احساس کمبود محبت میکند بیشتر به سمت این افراد جذب میشود.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی گفت: پس از این که مدتی از فعالیت من در این انجمن میگذشت فردی نزد من آمد و پیشنهاد داد سازمان مجاهدین به دنبال برقراری صلح و برقراری دموکراسی در ایران است بنابراین پیشنهاد دادم که ما میتوانیم برای کمک به مجروحان به عراق برویم و در آنجا در جهت برقراری صلح و اقدامات بشردوستانه فعالیت کنیم. آنها به ما گفتند که شما میتوانید برای کمک به مجروحان به مدت سه ماه به عراق بروید و چنانچه احساس کردید این کار جذابیتهای لازم را برای شما ندارد میتوانید به کانادا باز گردید.
منصوری گفت: من پس از موافقت با این پیشنهاد آنها به عراق رفتم و به کمک به مجروحان جنگی پرداختم. در ابتدا رفتار اعضای این سازمان بسیار محبتآمیز بود ولی پس از گذشت یک ماه من متوجه شدم که رفتار آنها تغییر کرده است به گونهای که ما در آنجا حتی اجازه انتقاد از بالادستیهای خود را نداشتیم.
او خاطرنشان کرد: من پس از مواجهه با این شرایط درخواست بازگشت به کانادا را دادم ولی در پاسخ به این درخواست من، آنها اعلام کردند که پاسپورت من فاقد اعتبار است و نمیتوانم در آن زمان از عراق خارج شوم و سه ماه دیگر باید در این کشور بمانم.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی اضافه کرد: آنها به دلایل و بهانههای مختلف سه ماه، سه ماه من را نگه داشتند و پس از حمله آمریکا به عراق به من پاسپورتی تحویل دادند که هم اعتبارش تمام شده بود و هم این که فاقد مهر ورود به کشور عراق بود. آنها به من گفتند که اکنون چنان چه که میخواهی بروی ابتدا به دلیل این که پاسپورت فاقد مهر ورود به کشور عراق است، هشت سال به زندان ابوقریب عراق میروی و سپس هر کجا خواستی میتوانی بروی.
منصوری با تاکید بر این که این گروه تروریستی افراد را با شیوههای مختلف فریب و نیرنگ و دروغ نگه میداشتند اضافه کرد: سپس من از آنها درخواست کردم که کارتهای اعتباریم را تحویل دهند و آنها مدعی شدند که کارتها به دلایل مختلفی از بین رفتهاند. در این شرایط دست من از همه جا کوتاه شده بود و هیچ راه برگشتی نه تنها به کانادا بلکه به ایران هم نداشتم.
وی با تاکید بر این که جوانان ما جهت پیوستن به جریانهای مختلف باید آگاهیهای لازم را داشته باشند گفت: جوانان ما به هیچ وجه نباید به صورت ناآگاهانه و بدون مطالعات که لازم به جریانات مختلف بپیوندند. آنها باید با مطالعات مختلف و با مشورت کردن با افراد آگاه به صورت آگاهانه به عضویت جریانها دربیایند.
منصوری با بیان این که از رسانهها انتظار میرود در جهت آگاهسازی جوانان اقدامات لازم را انجام دهند اظهار کرد: جوانان باید از کتابهای اساتید پرشمار ایرانی بهره ببرند و آگاهانه وارد جریانات مختلف شوند. اکنون از رسانهها انتظار میرود که جوانان را آگاهتر کنند که به دام چنین جریانهایی نیافتند و مانند من زندگی خود را تباه نکنند.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی در ادامه به تعریف معنی فرقه پرداخت و با بیان این که فرقه نوعی بردهداری مدرن به حساب میآید خاطرنشان کرد: در زمانهای گذشته بردهداری از طریق زنجیر بستن به دست و پای افراد صورت میگرفت ولی اکنون این بردهداری بر زنجیر زدن به ذهن افراد انجام میشود.
وی با بیان این که دارا بودن یک رهبر بلامنازع و مطلق از ویژگیهای فرقهداری است گفت: زمانی که من در فرقه رجوی فعالیت میکردم مریم رجوی به گونهای این ویژگی را مطرح میکرد و میگفت هرکس به خدا شک کند گناهش قابل بخشش است ولی شک کردن به رهبری گناهی غیرقابل بخشش به حساب میآید.
منصوری با تاکید بر این که ماهیت فرقههای مختلف اقدام به ترورهای کور است تصریح کرد: یکی دیگر از ویژگیهای فرقهداری رسیدن به اهداف فرقه از طریق شستشوی مغزی افراد عضو در این فرقههاست.
او با بیان این که شستوشوی مغزی به معنای دستکاری در فکر و روح انسان است اظهار کرد: شستوشوی مغزی از جمله مواردی است که در فرقه رجوی به صورت بسیار ماهرانهای و با مکانیسمهای عملیاتی جاری به صورت روزانه و غسل هفتگی صورت میگرفت.
منصوری در ادامه به بیان جزییات مکانیسم شستوشوی مغزی روزانه پرداخت و گفت: در این مکانیسم افراد پس از این که طی یک روز از صبح تا شب اقدامات مختلفی از جمله اقدامات آموزشی انجام میدادند در انتهای شب جلسهای برگزار میشد که در این جلسه افراد باید به انتقاد از خود میپرداختند و کارهای اشتباهی که میتوانستند انجام دهند را اعلام میکردند. در این جلسات که فضای تهمت و فحاشی در آنها حاکم بود افراد با فحاشی شدید از خود انتقاد میکردند.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی با اشاره به مکانیزم شستوشوی مغزی غسل هفتگی گفت: در این مکانیسم افراد در انتهای هر هفته در نشستی که با حضور یکی از فرماندهان مرد صورت میگرفت باید به صورت ساختگی مطالبی را مطرح میکردند و در طی آن مطرح میکردند که در موقعیتی قرار داشتهاند که میتوانستند گناه کنند ولی این کار را نکردهاند. به طور مثال آنها باید میگفتند که طی هفته گذشته قصد داشتند زنی را نگاه کنند ولی این کار را انجام ندادهاند. چنان چه افراد در این جلسات این صحبتها را مطرح نمیکردند به آنها میگفتند که از مبارزه بریدهاند بنابراین با ساعتها فحاشی در این جلسات افراد را در خود فرو میبردند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: یکی از تفاوتهای اساسی که بین زندانهای استالین و زندان رجوی وجود دارد این است که در زندانهای استالین افراد را وادار به اعتراف میکردند و پس از این که فرد اعتراف و توبه میکرد وی را آزاد میکردند ولی در اسارتگاه مجاهدین افراد باید هم علیه خود و هم علیه همکار خود شهادت میدادند و اعتراف میکردند. یکی ازتفاوتهای اساسی میان زندانها و اسارتگاههای استالین و مجاهدین در این بود که در زندانیهای استالین افراد برای آزادی خود اعتراف میکردند ولی در اسارتگاههای مجاهدین برای محکمتر شدن زنجیرهای اسارتشان اقدام به اعتراف علیه خود میکردند.
منصوری با بیان این که اکنون برخی افراد میپرسند که چرا شماها هیچ اقدامی برای خروج از این اسارتگاهها انجام نمیدادید با اشاره به ضربالمثل زمانی که انسان در زندان میماند با زندانبان دوست میشود اظهار کرد: زمانی که در این اسارتگاه حضور داشتیم بر اثر مرور زمان این تفکر در ما به وجود آمده بود که راه صحیحی را طی میکنیم به همین دلیل بود که هیچگاه برای خروج اقدامی انجام نمیدهیم.
در ادامه این نشست خبری منصوری در پاسخ به این پرسش که چرا گروه تروریستی مجاهدین پس از گذشت زمانی شعارهای گذشته خود را فراموش میکنند؟ اظهار کرد: سازمان مجاهدین بر این فلسفه که هدف توجیه کننده وسیله است اعتقاد راسخ دارد؛ برای مثال در زمانی سازمان اعلام میکرد که از افراد متاهل نامنویسی نمیکند ولی زمانی دستور میداد که افراد در سازمان همگی باید ازدواج کنند. ما نمیتوانیم سازمان را براساس اصول دموکراتیک ارزیابی کنیم چرا که تمامی ویژگیهای یک فرقه در سازمان صادق بود. در نتیجه سازمان در هر مقطع و براساس منافع خود تصمیمگیری و عمل میکرد.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی با اشاره به فعالیتهای مختلف مجاهدین در سوریه و همچنین وضعیت کنونی گروه رجوی خاطرنشان کرد: اکنون این گروه در تلاش است که به هر نوع ممکن ابزار وجود کند. آنها برای پیگیری این هدف خود هر روز اقدام به برگزاری ملاقات با کنگره آمریکا و یا اتحادیه اروپا میکنند و روزی نیز اقدام به مخالفت با دولت سوریه و حمایت از مخالفین سوری میپردازند.
او با تاکید بر این که ماهیت اصلی این گروه ماهیت خشونتطلبی است تصریح کرد: خشونت جان مایه مجاهدین است در نتیجه میتوان گفت هر کجا خشونت باشد آنها در آنجا حضور دارند.
منصوری با اشاره به حادثه اخیر پادگان اشرف در عراق با بیان این که در این حادثه حدود 52 نفر از افراد برجسته این گروه کشته و تعدادی از آنها نیز به اسارت رسیدهاند تصریح کرد: اکنون مجاهدین از لحاظ استراتژیهای خود با شکست کامل مواجهه شدهاند. شکل آنها پایگاه اشرف و محتوایشان ایدئولوژیهایشان بود اکنون شکل آنها از بین رفته است و ایدئولوژیهایشان نیز در حال از بین رفتن و تبدیل شدن به غروبی جاویدان است.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر این که فرقه رجوی برای نفوذ در جریانهای دانشجویی از چه شیوههای استفاده میکرد؟ خاطرنشان کرد: این گروه تحت عناوین مختلف از جمله حمایت از زندانیان سیاسی، بیکاران، فقرا و با پرآشوب و وخیم اعلام کردن وضعیت داخل ایران تلاش میکردند تا به اقشار مختلف جامعه نفوذ کنند. به طور مثال آنها برای نفوذ در جریانهای دانشجویی با در نظر گرفتن مسائل صنفی دانشجویان به میان آنها نفوذ میکردند و افراد ناراضی را پیدا میکردند.
در ادامه منصوری در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر این که آیا حادثه اخیر اشرف مصداقی از اختلافات درونی موجود در میان افراد این گروه بود؟ با بیان این که کشتهشدگان اشرف با رهبری فرقه مخالفت داشتند اظهار کرد: اینها افرادی بودند که از نخبگان سازمان به شمار میرفتند و نسبت به استراتژیها رجوی انتقاد داشتند.
او با تاکید بر این که حادثه اخیر اشرف توطئه رجوی بود ادامه داد: رجوی به دلیل اختلافات این افراد با خود آنها را از فرانسه به اشرف آورد و به افراد شکنجهگر و سرکوبکننده تبدیلشان کرد و سپس از بین بردشان.
منصوری در پاسخ به پرسشی مبنی بر وضعیت کنونی مسعود رجوی با بیان این که اکنون مسعود رجوی نزد آمریکاییهاست خاطر نشان کرد: آخرین اطلاعاتی که من در این زمینه دارم مربوط به پس از حمله آمریکا به عراق است. چند روز پس از حمله آمریکا به عراق من با احمد وشاق که یکی از افرادی است که در حادثه اخیر قرارگاه اشرف کشته شده است صحبت میکردم. در آن زمان هلیکوپتری در قرارگاه فرود آمد و سپس پرواز کرد من از احمد وشاق در مورد هلیکوپتر و وضعیت مسعود رجوی پرسیدم که او تلویحا به من گفت که آمریکاییها رهبری سازمان را به هلیکوپتر نزد خود بردند.
این عضو نجات یافته فرقه رجوی با بیان این که اکنون گروه مجاهدین در اختیار صهیونیستها قرار دارند خاطرنشان کرد: موضعگیریهای امروز آنها نشان میدهد که تبدیل به جاسوسهای سرویسهای اطلاعاتی شدهاند حمایت آنها از تروریست سوری نیز نشاندهنده ارتباطشان با صهیونیستهاست.
منصوری در پایان در پاسخ به این پرسش که چه پیغامی برای سران مجاهدین دارد؟ گفت: اکنون من به آنها میگویم که به آخر خط رسیدهاید و حال که به آخر خط رسیدهاید بیاید برای نجات آینده ایران و تاریخ ایران و برای این که تاریخ بتواند از شما به عنوان افراد پشیمان یاد کند، در مقابل تاریخ به اقدامات خود اعتراف کند.