میز گرد اعضای جدا شده از فرقه رجوی – قسمت اول
حدود صد روز از خیمه شب بازی موسوم به اعتصاب غذا در کمپ لیبرتی می گذرد سئوالات اساسی این است که، براستی فرقه رجوی چه اهدافی را در پشت صحنه این خیمه شب بازی مضحک و تاسف بار دنبال می کند؟ چه رابطه ای میان اصرار بر ادامه اعتصاب غذا و خروج نیروها از کمپ لیبرتی به خارج از عراق وجود دارد؟ موضوع مفقود شدن هفت نفر از فرماندهان رده بالای این فرقه چیست و اصولا چگونه به یکباره ناپدید شدند؟ چرا قربانیان عکس العملی از خود نشان نداده و به راحتی تن به اسارت دادند؟ چرا سران فرقه رجوی دیگر از کشته شدگان این حادثه سخنی نمی گویند و تمامی فعالیت های تبلیغاتی خود را حول این هفت نفر متمرکز کرده اند؟ براستی چرا افراد باقی مانده از این ماجرا که درحال حاضردر کمپ لیبرتی بسر می برند سکوت اختیار کرده اند؟ چرا سران فرقه آنها را درجریان این خیمه شب بازی موسوم به اعتصاب غذا به صجنه کارزار تبلیغاتی نیآوردند؟ و دهها سئوال و ابهام دیگر که ذهن تمامی خانواده ها و طیف مرتبط با این فرقه را به خود مشغول کرده است.
اعضای جدا شده از این فرقه که سالیان از بهترین روزهای عمر و جوانی خود را دراین فرقه تحت اسارت گذراندند وبا تمامی زوایای نهان وآشکار این فرقه بخوبی آشنایی دارند دراین میزگرد به این ابهامات و سئوالات پاسخ می دهند.
علی اکرامی:
حمید دهدارحسنی:
با سلام به شما، سران فرقه رجوی تحت فشار خواسته های خانواده ها مبنی بر خروج عزیزانشان ازعراق وافشاگریهای اعضای جدا شده و فشارهای فزاینده سازمان های بین المللی علیرغم تمایل درونی شان به مسئله خروج نیروهایش از عراق تن داد. آنها به زعم خود تصور می کردند که اولا پروسه خروج نیروها ازعراق بصورت قطره چکانی و طولانی مدت است و درثانی با همراه کردن چند مزدور سرسپرده همانند جواد خراسان و فرزانه میدانشاهی به همراه نفرات اعزامی به آلبانی وآلمان می تواند آنها را باز تحت کنترل خود بگیرند و اسارتگاه دیگری همانند اشرف برای آنها بسازند، ولی اعتراضات نیروهای اعزامی به آلبانی، جدایی وافشاگری آنها از یک طرف و درخواست های مکرر نیروهای مستقر در لیبرتی برای قرار گرفتن در لیست خروج از لیبرتی و بروز تحرکات اعتراضی و نارضایتی در کمپ لیبرتی، سران فرقه را مجبور به تجدید نظر درادامه روند اعزام نیروها به خارج ازعراق نمود و برای توجیه این مخالفت، ناپدید شدن 7 نفر ازسرانش را بهانه ای برای دست زدن به اعتصاب غذا و مظلوم نمایی قرار داد تا بدین وسیله خود را از مخمصه اعزام نیروها خارج سازد.
یوسف جرفی:
باسلام باید بگویم که خود مسئله مفقود شدن این هفت نفر خیلی مشکوک است.چگونه ممکن است که هفت نفر از بالاترین فرماندهان، که ما همگی آنها را بخوبی می شناسیم درجریان چنین درگیری هایی به یکباره ناپدید شوند و بدون هیچگونه مقاومتی خود را دست بسته در اختیار مهاجمان قرار دهند؟ درحالیکه سران این فرقه می گویند که تمامی قربانیان ابتدا به اسارت درآمده وبعد به قتل رسیده اند وخیلی از کشته شدگان تحت مسئولیت این 7 نفر بودند. امثال وجیهه کربلایی، فاطمه طهوری، کمال نیک نامی، محبوبه لشکری که در رده بالای تشکیلات نظامی ایفای نقش کرده اند خود را به سادگی تسلیم چند نفر مهاجم که تعدادشان ازانگشتان دست تجاوز نمی کرد بکنند.آیا هیچ عقل سلیمی می تواند این ادعا را بپذیرد بنظرم قضیه قدری مشکوک است و بیشتر یک نوع فرار بنظر می رسد تا ربوده شدن.
مکی رفیعی:
علی سرخیان:
ضمن سلام و تشکر موضوعی که من می خواستم مطرح کنم این است که چرا اصولا دراین روزها سران فرقه فقط به مسئله 7 نفر به اصطلاح ربوده شده از کادرهای خود می پردازند و دیگر از کشته شدگان خبری نیست؟ چرا فقط این موضوع بزرگ نمایی می شود اولا همانطور که بقیه دوستانم توضیح دادند خود خبر دستگیری و ربوده شدن از اساس زیر سئوال است چون با هیچ یک از واقعیت های صحنه درگیری همخوانی ندارد و خیلی ناشیانه سرهم بندی شده است. خیلی واضح است که بزرگ کردن خبر ربوده شدن و تبلیغات مستمر از طرف سران فرقه حول آن دقیقا به منظور مصرف تبلیغاتی صورت می گیرد و به جزئیات پرداخته نمی شود. ناپدید شدن این 7 نفر بهانه ای است برای سران فرقه که یک اعتصاب غذا یا بهتر بگویم یک خیمه شب بازی را درکمپ لیبرتی راه بیندازند و با بکارگیری اسیران نگونبخت بعنوان سیاه لشکرهای آن بنحوی برای مدتی موضوع انتقال آنها ازعراق را به تاخیر بیندازند. آنها با قربانی کردن 7 نفر می خواهند تا مدتی دیگر 2700 نفر باقی مانده را تحت اسارت بگیرند.موضوع درهر حال قربانی کردن اعضا و خلاص خودشان از بن بست کنونی است امری که محال بنظر می رسد و اوضاع از هر طرف که بچرخد جز به فروپاشی این فرقه جهنمی که دیگر عمر تاریخی اش بسر آمده راه نخواهد برد.
ادامه دارد…