شکست ترفند اعتصاب غذا – قسمت اول

با بسته شدن قرارگاه اشرف تلاش بیست و چند ساله رهبران فرقه برای برپایی ارتش به اصطلاح آزادیبخش بر باد فنا رفت و علی رغم ادعا هایشان که اگر کوه ها بجنبند اشرف از جای خود تکان نخواهد خورد کانون استراتژیک نبرد آنان با جمهوری اسلامی ایران بطور مفتضحانه ای برای همیشه جمع شد و رجوی چون موشی که آب به لانه آن ریخته باشند بعد از سالیان از سوراخ دیگر بیرون و به مکانی دیگر خزید.
دلیل اصلی مخفی شدن وی در سالیان گذشته قبل از آن که مسایل امنیتی باشد , فرار از انبوه سئوالات و چرایی ها بود که در چند ده سال گذشته با بهانه جنگ با نظام از آن دوری می کرد و اگر از زبان اعضایی در گوشه ای از تشکیلات شنیده می شد او را بریده , مزدور و خائن خطاب کرده و با غیر تشکیلاتی ترین برخورد در صدد اخراج یا حتی حذف فیزیکی بر می آمد.
برکسی پوشیده نبود که تلاش رجوی برای ابقای این مقر محکوم به شکست بود و جنایات و خیانت هایش روزی برتشت رسوایی خواهد ریخت و انبوه سئوالاتی که تا به حال از آن تفره رفته بود بر روی میز او خواهد رفت و مجبور به پاسخ آنها خواهد شد.
اما رجوی های حیله گر هر بار که باید پاسخگوی چرایی ها باشند به زیر میز زده و دجالانه متوصل به ترفند های تازه ای گشته تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند .
دستور اعتصاب غذا به اعضای در بند لیبرتی و انگشت شمار هواداران خارجه نشین از دیگر ترفند هایی بود که رهبران فرقه در این مرحله بکار بردند تا مانع از ناامیدی و پاسیوی اعضا و در نهایت کنترل بیشتر آنان در لیبرتی و سرگرم کردن هواداران در خارج کنند.
اما رو شدن دست سر دمداران فرقه در نزد همه , ترفند 108 روزه شان در برپایی اعتصاب غذا  با شکست مواجه شد و جزء رسوایی نتیجه دیگری را عایدشان نکرد.
آنها که در ابتدا با شعار آزادی 7نفر مفقود در اشرف و تامین امنیت لیبرتی و استقرار نیروهای کلاه آبی سازمان ملل در آنجا اعتصاب غذا را شروع و مدعی بودند تا دست یابی به همه خواسته هایشان تا پای جان ایستاده و دست از اعتصاب بر نخواهند داشت و علی رغم هزینه های کلان دستگاه دیپلماتیک فرقه, وقتی با بی اعتنایی کشور های غربی مواجه شدند مریم قجر جهت جلوگیری بیشتر این رسوایی با دادن پیام و دستاورد پیروزی بزرگ  ختم آن را اعلام کرد!!
امروز جمعی از اعضای سابق سازمان در نشستی در دفتر انجمن نجات استان مازندران به بررسی بیشتر علل این اعتصاب و دستاوردهای پوشالی مورد ادعای مریم قجر پرداخته اند.
آنها در تبادل  نظر به بررسی این سئوالات که:
– چرا رهبران فرقه دستور اعتصاب غذا به اعضا در لیبرتی و هواداران خارج را دادند و چه هدفی را دنبال می کردند؟
– بعد از 108روز اعتصاب غذا آنها چه دستاوردی داشتند و به کدام یک از خواسته هایشان رسیدند؟
– چرا رجوی ها دستور طولانی شدن اعتصاب غذا را دادند؟
– چرا با توجه به اینکه هیچ یک از خواسته های اعتصاب کنندگان به تحقق نرسید مریم قجر با ذلت و خواری دستور اتمام اعتصاب را داد.؟
در ابتدای نشست مسئول جلسه ضمن خوشامدگویی به دوستان حاضر بمناسبت فوت یکی از خانواده های فعال انجمن نجات استان آقای قدرت الله شعبانی به گوشه هایی از فعالیت این پدر پیر برای آزادی فرزند اسیرش در اطراف قرارگاه اشرف پرداخت و اظهار داشت:
به نمایندگی از طرف انجمن نجات به آقای عین اله شعبانی تسلیت عرض نموده و از خدا می خواهیم که صبر جمیل به ایشان و خانواده محترم شان عنایت فرماید و از این که قبول زحمت فرمودند و در جمع ما حاضر شدند تشکر می کنیم.
علی رغم کهولت سن , آقای شعبانی جدیت و جسارت وی در برخورد با رهبران فرقه و پی گیری برای رهایی فرزندش از چنگال رجوی دیکتاتور قابل تحسین بود. او بارها با تحمل سرما و گرمای طاقت فرسای عراق خود را به همراه سایر خانواده ها به اشرف رساند و با دادن پیام های پدرانه به فرزند اسیرش و سایر اسرای در بند بالاخره پیام خود را به گوش عین الله رساند و باعث فرار و رهایی وی از اسارتگاه رجوی شد.
سپس آقای نظری به گزارش کوتاهی از وضعیت افراد لیبرتی پرداخت و خطاب به حضار گفت:
همان طوری که کما و بیش مطلع هستید بعد از انتقال 210 نفر به آلبانی و حدود 100نفر به آلمان افراد دیگری به خارج از عراق منتقل نشدند و رهبران فرقه نیز تمایلی به انتقال آنان ندارند و حتی بر اساس اخبار منتشر شده در برخی از سایت ها مریم قجر با دادن پیام به افراد گفت که دیگر به فکر رفتن به خارج از عراق نباشید بلکه باید در این فکر باشید که چگونه در عراق بمانید.
نکته قابل توجه دیگر اینکه اولتیماتوم دولت عراق رو به اتمام است ولی سردمداران فرقه هیچ اقدامی برای خروج آنها نکردند. براساس خبرمنتشر شده از انجمن سحر مریم قجر نشست ویدیویی موسسان پنجم را در لیبرتی راه انداخت تا ضمن سرگرم کردن افراد به سرکوب و کنترل بیشتر تشکیلات بپردازد.
خبر دیگری که داریم این که رجوی یکی دیگر از افراد اسیر استان را در لیبرتی به کشتن داد.
عباس نامور (تنکابن) که از سالها قبل در مناسبات از بیماری قلبی رنج می برد و رجوی از مسئله دار بودن وی با خبر بود حتی برای درمان او را به همراه سایرین به خارج منتقل نکرد. او در حمله موشکی اخیر برای بار دوم سکته و قربانی مطامع رجوی ها شد. در این حمله نیز تاکنون سه نفر کشته و حال چند نفر خراب است. در اینجا از آقای هادی شبانی می خواهم که کمی راجع به وضعیت عباس در تشکیلات برای دو ستان توضیح دهد.
آقای شبانی برای حاضرین توضیح داد:
عباس اهل تنکابن بود و کما و بیش از سابقه وی مطلع هستم. او در فاز سیاسی از افراد فعال سازمان بود که به لحاظ سنی از ما خیلی بزرگتر بود و سابقه تشکیلاتی بیشتری داشت بعد از فاز نظامی وی ناپیدا شد تا اینکه او را برای اولین بار در پایگاه ضابطی سازمان در بغداد دیدم که آن موقع مسئول چک امنیتی سازمان بود که همه بچه هایی که از داخل یا خارج وارد تشکیلات می شدند وی آنها را چک امنیتی می کرد. بعد از آن تا مدتها او را نمی دیدم تا اینکه بعد از انقلاب طلاق و بند «د» به قسمت ترابری  منتقل شدم و آنجا نامور را دیدم که سلب رده شده و مسئول تحویل دهی خودرو میباشد. برایم سئوال شد که چی شده که مسئول چک امنیتی سازمان در این قسمت بکار گیری شد. از او سئوال کردم اینجا چه کار می کنید او که متوجه منظورم شده بود گفت بعدا می فهمید در سازمان چه می گذرد . البته آن موقع متوجه منظورش نشدم ولی بعد ها خوب فهمیدم هر کس که با انقلاب طلاق رجوی مخالفت می کرد مورد برخورد و سلب رده میشد و می بایست چون برده در کار های پایین تشکیلات کار می کرد همانطوریکه جان مهدی افتخاری ازاین طریق گرفته شد.  
در ادامه مسئول جلسه اشاره ای به مخفیگاه رجوی در اشرف داشت و گفت: بنا به تصاویر و اخبار منشر شده از تلویزیون ملی ایران رجوی از ترس عقوبت خیانت های خویش و از ترس انتقام اعضا سالها به پناهگاه ضد بمب که 17 متر در زیر زمین تعبیه شده بود خزیده ودر حالی که در بالای سر مخفیگاه خود در قرارگا اشرف سالها به سایر اعضا دستور می داد تا برای حفظ اشرف علیه نیرو های عراقی بجنگند و کشته شوند که تا تخلیه اشرف 112 نفر جان خود را از دست دادند و نهایتا برای بار چندم رجوی از سوراخ موش خود خارج و از مهلکه خارج شد.
ادامه دارد
 

خروج از نسخه موبایل