در یک کلام این بند به دو دلیل اصلی بوجود آمد. اول اینکه رجوی میخواست که در شرایطی که اوضاع بهم ریخته میشود و خودش نمیتواند مانند چنین روزهای ارتباط مستقیم با بدنه سازمان داشته افرادی را داشته باشد که مو به مو دستوراتش را اجرا کنند و این کار فقط توسط زنان که از خودشان ایده ای ندارند و کلا فقط مجری هستند بر می آمد! و بعدش باین کار هرچه بیشتر جلوی انشعاب در سازمان را گرفت. با کنار گذاشتن مسئولین بالای سازمان و جایگزینی آنها با زنان بی تجربه اما گوش بفرمان باین خواست خود هم رسید! بدنبال اعلام بند (ش) یعنی شورای رهبری بعد از مدتی مریم نشستی گذاشت و گفت اگر این شورای رهبری واقعی است چرا به همین تعداد محدود 24 نفر باشد. بایستی هزار (ش) داشته باشیم! و بایستی صفی از خواهران انقلاب کرده و در رهبری ذوب شده داشته باشیم! آن زمان براستی عقل ما تا اینجایش را قد نمیداد که علت این کارش دیگر چیست؟! اما اکنون که خیلی از حقایق از تشکیلات درونی سازمان برملا شده است میفهمم که رجوی جنایتکار در چه اندیشه کثیفی بوده است. رجوی میخواست که به تمامی زنان سازمان دسترسی مشروع با کلاه شرعی ایدئولوژیکی داشته باشد و به خواسته ننگین و کثیف خود هم رسید! با معرفی اکثریت زنان سازمان بعنوان شورای رهبری و اینکه بایستی تمامی حائل ها را بین خودتان و رهبری از بین ببرید حوض های رهایی براه انداخت و با برهنه کردن زنان و وادار کردنشان به رقص رهایی کاری بآنها کرد که زنان از ترس آبرو و حیثیت شان هم که شده خیال جدایی به ذهنشان نزند! الان که صحبتهای آنزمان مریم رجوی که در بعضی از نشستهای عمومی را بیاد میاورم متوجه میشوم که حتی لابه لای حرفهایش کدهایی هم میداد که ما یا متوجه نمیشدیم یا که اگر هم چیزی به ذهنمان میزد به خودمان اجازه تعیین تکلیف کردن این لحظه را نمیدایم! مثلا میگفت: مریم کیست؟ و چرا مریم بایستی در موضع همردیف مسعود و همسر مسعود و مسئول اول سازمان باشد و به چنین جایگاهی در نزدیکی به رهبری و ذوب شدن دراو برسد؟ و ادامه میداد که چرا بقیه خواهران اکنون که مریم راه را باز کرده است این کار نمیکنند؟ البته بحث بیش از این تخصصی نمیشد و حتما در نشستهای محدود تر با خواهران که هرگز برادری را در آن راه نمیدادند صحبتها روشن و واضح گفته میشده است. آری و اینگونه بود که رجوی با فریفتن زنان نگون بخت در فرقه خود همه آنها را بخود حلال و مشروع کرد! به آنها رده سوری و پوشالی شورای رهبری داد و گفت حالا که شورای رهبری شدید بایستی مانند مریم در رهبری ذوب شوید و هیچ مانع ذهنی و یا فیزیکی بین خودتان و رهبریتان که همه چیزتان است وجود نداشته باشد و اینروزها میشنویم که چه کثافت کاری ها که براه نینداخته بود! بعدش با صحبتهای مسخره و تشبیه غیر مستقیم خود به حضرت محمد (ص) با استغفار زنان را طوری شستشوی مغزی میداد که ذره ای به کاری که میکردند شک نداشتند و اگر هم داشتند اینرا از ضعف ایدئولوژیکی خود میدانستند که بایستی هرچه سریعتر این ضعف را در خود از بین ببرند!
زنانی که روز اول با هزار امید و آرزو وارد سازمانی شده بودند که دم از اسلامی بودن و مذهبی بودن و انقلابی بودن میزد و میگفت که ما ضد استثمار خصوصا استثمار انسان از انسان هستیم! اما متاسفانه بدلیل فرقه ای بودن سازمان و بدلیل خیانت رهبر بی لیاقت و بی همه چیز خود کارشان به جایی رسید که بایستی بصورت دسته جمعی و نه حتی تنهایی و در خفا با رهبر آن سازمان (رقص رهایی) کنند! رجوی همیشه در صحبتهایش میگفت که بایستی در حوض رهایی وارد شوید تا هرگونه زنگار و ناخالصی که از جامعه عادی با خود آورده اید را از خود بزدایید! بایستی اعتراف کنم که آن زمان که در سازمان بودم هرگز تا این حد از جنایات و فجایعی که او براه انداخته بود خبرنداشتم! و بالای 95 در صد از مردان در سازمان از فجایع اطلاعی ندارند. چرا که این صحبتها هرگز توسط زنان درز میکرد و مردان هم که اساسا وارد چنین جلسات و محافلی نمیشدند. چرا که این کارها فقط حق (برادر مسعود) است!!
ادامه دارد…
مراد