با تشکر از آقای احمد.م خ، نجات یافته جدید الورود به اروپا
چند شب پیش مقاله ای خواندم از خبرگزاری فارس در مورد شکنجه گر معرف ساواک بنام: محمد حسن ناصری (عضدی) رئیس واحد اطلاعات کمیته مشترک ضد خرابکاری.
من بارها خودم شاهد بودم که در اطاق شکنجه یا اطاق بازجو میایستاد و دستور کتک زدن میداد…..
هیچ رحمی نداشت. او اصولا با آزاد ساختن زندانی مخالف بود خشونت …….
اگر انتقادی یا ایرادی از دولت یا رژیم گفته میشد چشمهایش را از حدقه بیرون میآورد و میگفت خیلی فضولی میکنی. صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
حیوانی عقدهای بود که چون دستش را در دانشگاه دانشجویان شکسته بودند همیشه وقتی به یک متهم میرسید دست او را میگرفت و پیچ و تاب میداد و یا کشیده میزد.
همیشه به فکر منافع شخصی خود بوده در این راه ضمن بزرگ کردن کارهای خود توجهی به دیگران حتی اگر دوستان خودش بودند نمیکرد و در این راه حتی به رضا عطارپور (حسین زاده) را که باعث ترقی او شده بود تهمت زد و تا این اواخر هم با هم قهر بودند.
همیشه میگفت من نوکر رئیس هستم و اگر یک چوب بالای سر من بگذارند از او اطاعت میکنم.
این مختصری از ماهیت فکری و اعمال این شکنجه گر ساواک بود حال به خاطرات من توجه کنید که رجوی کوتوله با الگو برداری فکری و رفتاری از این شکنجه گر چه رفتار مشابهی با ما اعضای تشکیلات قبیله اش داشت.
رجوی همچون عضدی مخالف آزاد کردن و خارج شدن اعضای قبیله اش بود و به هر قیمت نمی گذاشت کسی دنبال زندگی خودش و انتخاب های خودش خارج از عراق باشد به همین منظور تمام ارتباطات افراد را با خانواده هایمان قطع کرده بود شخصا برای خارج شدن و آزاد شدن از دست این خود خواه هشت سال در تلاش بودم.
رجوی همچون عضدی شکنجه گر ساواک هیچ گونه انتقادی یا ایرادی از تشکیلات و فرقه یا قبیله اش را قبول نمی کرد و گوش نمی کرد یادم هست در نشست علی کاکی خواننده معرف درون قبیله که همیشه برای مهر تابان رجوی ترانه می خواند ایراد ی از فرقه گرفت که رجوی چشمهایش از حدقه بیرون آمد و علی کاکی را مزدور اطلاعات رژیم خواند و انبوه تهمت های دیگر تا او مجبور شود از طرح سوالات خود دست بردارد با وقاحت گفت خیلی فضولی می کنی صلاح مملکت را بالاتر از تو می داند.
شخصا هم مواردی بوده که انتقادی به تشکلیلات فرقه داشتم گفتن خیلی ذهن روشنفکری فضولی داری.
همانگونه که عضدی شکنجه گر سواک بفکر منافع شخصی خودش بود رجوی هم همین روش را داشت برای ارضای غرایز جنسی خودش همه افراد قبیله را وادار کرد زن ومرد متاهل از هم طلاق بگیرند و بعد خودش آنها را عقد به خودش در بیاورد و با رده های شورای رهبری دست ساز خودش روابط جنسی برقرار بکند.
همیشه کار های خودش را بزرگ نمایی می کرد فکر کنم این مورد را دیگر در این روزها همه عالم وآدم می داند جز خواجه حافظ شیرازی.
عضدی توجه به دوستان خودش نداشت آنهایی که باعث ترقی او شده بودن ” گویا این درس را رجوی در زندان زیر دست این شکنجه گر خوب یاد گرفته بود و بعد از بیرون آمدن از زندان به حرف هیچ یک از همراهان و دوستان قدیمی خودش که سابقه بیشتری هم از او در مبارزه با رژیم شاه داشتن توجه نمی کرد و نمونه فاحش آن هم تصمیم گیری برای اعلام جنگ مسلحانه با دولت ایران بود از جمله این افراد پرویز یعقوبی و علی زرکش و ….. این درس را به نحوی خوب یاد گرفته بود که اگر این یاران قدیمی سوال یا ایرادی مطرح می کردن اول به آنها تهمت می زد و بعد آنها را آق می کرد و قهر می کرد نمونه اش خدا بیامرز مهدی افتخاری بود و دیگران ……
اصطلاح دیگری که از خصوصیات و کاراکتر عضدی شکنجه گر ساواک نقل کردن که می گفت چوب بالای سر باشد باید اطاعت کرد ” عین و کپی این واژه را خود ملعون رجوی و هم بستر اصلی اش مریم مهر تابان و دیگر زنکان حرمسرایش مستمر و مثل نقل نبات با عصبانیت رو به ما و تو سر ما می زدن باور کنید که آنقدر این واژه کثیف را به ما گفتن که شرح خاطرات هر کدام مثنوی هفتادمن کاغذ می خواهد بنویسم کوچکترین انتقاد را به یک رده بالاتر از خود می کردیم می گفتن به گفته رهبری اگر چوب خشک هم بالای سرتان گذاشتن باید فرمانبرداری کنید وحق ندارید ذهن خود را رو به نقاط ضعف وایرادات فرمانده ات باز کنی { خفه شو فضولی نکن }
قضاوت را به خوانند گان می گذارم که آیا این قیاس بین محمد حسن ناصری معروف به عضدی شکنجه گر سواک واقعی بود یا من هم بی خودی ذهنم را رو به رجوی کوتوله باز کردم!!!!!!!!!!!
یا باید خفقان می گرفتم؟؟؟؟؟؟؟؟
احمد. م خ. اروپا