مریم رجوی، تا کی میخواهد سر ایرانیان هوادارش را کلاه بگذارد؟! آیا به این به اصطلاح ایرانیانی که در این مدت جیب گشادشان را از انبان نفت صدامی پر کرده اند می دانند که منبع درآمد این پولها فروختن اطلاعات مرزی ایران به دشمن ایرانیان (صدام) بوده است..؟ منبعی که هنوز هم با سرمایه گذاریهای انبوه در کشورهای مختلف اروپا و عربی بالغ از میلیاردها دلار است؟
آیا به آنها گفتند که چطور هما بشردوست در آتش سوخت؟ آیا به آنها گفتند وقتی خانم ها مینو فتحعلی و مهری موسوی و مرجان اکبری و آخرین آنها رویا درودی را وقتی که نتوانستند به زانو درآورند که در برابر رجوی و ایدئولوژی ا ش تسلیم شود چطور و چگونه سر به نیست کردند؟ آیا به آنها گفته اند چطور به افراد خودشان که بهترین ثانیه ها و دقایق زندگیشان را برای آنها گذاشتند مظنون شده و آنها را روانه زندان وشکنجه کردند که بعضی از آنها مانند پرویز احمدی و قربانعلی ترابی به گفته و نوشتۀ شاهدان عینی در همین زندان در اشرف زیر وحشیانه ترین شکنجه ها جان دادند آنهم درسازمان مجاهدین به اصطلاح خلق ایران؟ چه شد که حالا تمام منتقدین که روزی سرسپردگان رهبر عقیدتی بودند به یکباره جیره و مواجب بگیران رژیم ایران توصیف کردند؟…
نمی بخشیم وفراموش نمی کنیم. آنها نسلی را با شستشوی مغزی منحرف کردند؟ آیا آنها به مردم گفتند که عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان راطوری طراحی کرده بودند که شخصی از آن جان سالم بدر نبرد امری که مهدی ابریشمچی بارها ان را به زبان آورده بود؟ آنها با تکیه به اصل رهبر عقیدتی ولایت مدارانه و ادعای اسلام و خداشناسی درنشستها بارها گفتند: که خدا درخلقت انسان اشتباه کرده و حال ما باید آن گندم را که آدم خورد استفراغ بکینم؟. بارها در آموزشهای تشکیلاتی مریم رجوی که حرفهای رجوی را به مغزها دیکته می کرد می گفت: هر کسی در روز قیامت با امام زمان خودش سنجیده می شود و در آن روز کافی است که شما نام رجوی را بر زبان جاری کنید، این جزو وعده های رجوی بود تا به هوادارانش تلقین کند که از شر سوال و جواب قیامت راحت خواهند بود عجبا از این مردم فریبی! زمانی که امثال خانواده من و هزار خانواده دیگر پشت زندانهای اوین و غیره نالان وگریان به جستجوی گمشده های خود بودند و آن روزها که امثال گوهر ادب آواز برای عملیات انتحاری علیه دستغیب آماده می شد دختری که سنش زیر ۱۵ سال بود ……. اما در آنطرف قضیه درست در همان ایام مریم رجوی و همسر اولش مهدی ابریشمچی در خانه های امن زندگیشان را می کردند.
طرح وبرنامه ای را که برای زنان ایران داشتند اواخرسال ۷۲ زمانی که ما را برای آن نشستهای به اصطلاح انقلابی و درونی و رهایی فرا خواندند من از نروژ برای نشست مریم رجوی به فرانسه آمدم وبعد از یک سری نشستهای داخلی پی درپی و بی وقفه در مقر اورسوراواز پاریس از مریم رجوی یا به اصطلاح خواهر مریم آن زمان سؤالی کردم که مورد حیرت وتعجب دیگران وحتی مریم رجوی قرار گرفت و آن در مورد آیندۀ زنان ایران و پوشش آنها بود. پرسیدم، آیا دردوران انقلاب وبعد از سرنگونی این رژیم وضع پوشش خانمها چطور میشود؟ وآیا زنهای ایران در انتخاب پوشش و چگونگی زندگی شخصیشان آزاد هستند؟ مریم رجوی گفتید: «چون در اثر سالهای سیاه حاکمیت ایران بیشترین ظلم به زنهای ایران شده در نتیجه آنها بعد از سرنگونی رژیم مثل یک فنر فشرده به ناگهان باز خواهند شد ولی ما نباید بگذاریم که این فنر باز شود»،
از مریم رجوی در همان نشست سؤال کردم اگر زنی خواسته اش بی حجابی باشد و بخواهد آزادانه برای پوشش خودش تصمیم بگیرد شما چه برخوردی با او خواهید داشت؟ در جواب من گفت: «اول برای آن زن و امثال او کار توضیحی میکنیم اگر قبول کرد که هیچ و اگر قبول نکرد عکس و نام او و افراد مانند او را در روزنامه مان چاپ کرده ودرکنارش انتقادات خودمان را هم میزنیم». آیا مریم رجوی که در نشستهای داخلی اش با ما موضعشان و نقشه شان را برای آیندۀ زنان اینگونه بیان می کردید آیا صادقانه به هواداران بیرونی و ایرانیان داخل و خارج بوسیلۀ رسانه ها می گوید که برخوردشان با آزادی زن و حق انتخاب پوشش و زندگی برای زن ایرانی اینگونه خواهد بود و یا ادعاهای دروغین و فریبکارانه ای تحت عنوان منشور آزادی زنان و یا طرح شورا برای زنان را در بیرون منتشر می کنید؟ چرا رجوی چهره وماهیت واقعی خود را نشان نمی دهد؟
ما در قرنی هستیم که عصر آگاهی و عصر ارتباطات نوین نام گذاشته شده است لذا گذشت زمان بویژه با افشاگریهای جدا شدگان ماهیت و چهرۀ واقعی تشکیلات رجوی را برای همۀ ایرانیان به وضوح روشن کرده است بطوریکه اکنون به خوبی می توان درک کرد وباز آنها بیشتر خواهند فهمید که چرا شما از ایران به فرانسه فرار کردید و شما نه قصد سرنگونی داشتید و نه قصد برقراری آزادی و عدالت در ایران بلکه تجارت خون می کردید و سلطنت برای خود می خواستید الان زمان دیگری است و زمان انقلاب ۵۷ نیست که شما بتوانید موج سواری کنید و بر کرده هایتان سرپوش بگذارید.
چرا رجوی یا همان چوپان دروغگو فراری است و چرا آن اسیران تشکیلات شما و حتی به قول خودتان زندانیان لیبرتی را گوشت دم توپ برای حفظ تشکیلاتش از فروپاشی قرار داده چرا که خیلی خوب می دانند اگر آنها پا به دنیای آزاد بگذارند از مخالفان آنها خواهند بود زیرا آنها پی خواهند برد که سالیان دروغ شنیده اند و می فهمند که رجوی در نتیجۀ تلاشهای آقای کاظم رجوی وعفو بین الملل نبود که توسط شاه اعدام نشد و زنده ماند بلکه به علت همکاریهایش باساواک از جمله لو دادن شخص حنیف نژاد و دیگر یاران آن شهید بزرگ و دادن اطلاعات کامل در مورد اماکن و فعالیتهای سازمان بود که رژیم شاه او را عفو کرد و از اعدامش خودداری کرد.
همچنین آنها در صورت رسیدن به دنیای آزاد می فهمند که هر آنچه که در مغزشان سالها فرو شده دروغ بوده و بس و خواهند فهمید که آقای طالب به دستهای خود مسعود کشته شد و مشخصا شمار اندک جوانان زندان لیبرتی که اطلاعی از تصمیمات و اقدامات و سیاستهای غلط بر خلاف عرف و اخلاق و فرهنگ مردممان ندارند خواهند فهمید که مسعود رجوی چطور با بی شرمی تمام یارانش را درتهران ودیگرشهرها رها کرد وبه پاریس گریخت و بعد ازمرگ همسرش وبه پایان نرسیدن چهلم او و در حالیکه انبوهی از هواداران و اعضای سازمان در داخل ایران در زندانها دسته دسته تیرباران می شدند بیشرمانه با دختر بنی صدر ازدواج کرد و به حجلۀ دوم رفت و اندک زمانی بعد باز برخلاف عرف و اخلاق جامعه مان با مریم عضدانلو که آن موقع همسر نفر دوم سازمان یعنی مهدی ابریشمچی بود ازدواج کرده و به حجلۀ سوم وارد شد بطوریکه توسط نیروهای اپوزیسیون ایرانی در آن موقع به رهبر همیشه در حجله معروف گردید.
زنان را در تشکیلات به بهانه های مختلف زنان را از صورت و ظاهر می انداختند و حتی اقدام به درآوردن رحم زنان کردند و یا اینکه چگونه رجوی زنان در سازمان مورد بالاترین ستم ها و استثمارها و از جمله سوء استفاده جنسی قرار گرفته و در رقص رهایی طراحی شده و تشویق شده توسط مریم رجوی از تمامی جسم و جان آنها حداکثر بهره برداری صورت گرفته است و پس ا ز آن حتی از جسد آنها هم سوء استفاده شده است همچنان نام تمامی قربانیان ذکر شده در همین روشنگری نیز در شمار به اصطلاح شهیدان هم درج شده است و هر بار مریم رجوی با وقاحت نام آنها را نیز به زبان می آورد.
یکبار که من مثل بسیاری از دیگر خواهرانم تن به آنچه رجوی به نام «انقلاب مریم» می نامید یعنی خواستهای کثیف و رذیلانۀ رجوی ندادیم به ما گفتند که این انقلاب بود و نبود است و اگر تن به انقلاب و رجوی ندهم من را اخراج می کنند و مرا به زندان ابوغریب و یا کمپ رمادی می فرستند و قبل از آن گفته بودند که چه وضعی در زندانهای ابو غریب و کمپ رمادی هست و هرشب نظامیهای عراقی و مسئولان عراقی کمپ رمادی یا سایر زندانیان و ساکنان کمپ دست به تجاوز و عربده کشی و چاقو کشی می زنند و و آنچنان فضای رعب و وحشتی بود که حاضر شدم با هر بدبختی تشکیلات و دستوراتش را تحمل کنم.
مریم رجوی هنوز نفهمیده که دنیای بیرون اشرف نیست که بتوانید مخالفین ومنقدین خودرا خفه ویا سربه نیست کنید. دیگر اکنون همگان پی برده اند وزمان خوب ثابت کرده که تشکیلات رجوی نه جایگاهی و نه پایگاهی درایران ونه در میان ایرانیان خارج کشور ندارید. همۀ این دورویی ها و جنایتها و خیانتهای شما درسینه تاریخ ثبت شده است وشما نمی توانید جلوی افشاگریهای شاهدان عینی آنها را بگیرید وتحولات بسا بسا سریعتر از آن می باشد که مریم رجوی و همسر فراری بتوانند از خرد شدن دستگاه نیرنگ و فریبشان زیر چرخهای افشاگر و رسواگر آن جلوگیری کنید.
زهرا معینی