چنانچه کسی رغبت داشته باشد و سری به سایت آفتابکاران مجاهدین بزند با سه مقوله ثابت در صفحه اول آن مواجه خواهد شد.
یکی از آن مقولات مورد نظر” بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی” در مورد یاوه گویی های ایرج مصداقی در راستای اهداف وزارت اطلاعات رژیم است که از تاریخ ۲-۸-۱۳۹۲ یعنی بیش از چهارماه پیش در بالاترین قسمت صفحه، یعنی جایی که مختص فوری ترین خبرهای روز است جا خوش نموده.
موردی که با دیدن این مطلب جلب توجه می کند این است که وقتی روی مطلب فوق الذکر کلیک میکنیم به مانند این است به ناگهان درب بزرگ آهنی محبس و قلعه ای بمانند لیبرتی، اورسوراواز و یا آنکه مسعود رجوی در اعماق زمین در اشرف برای خودش ساخته بود باز می شود و به یک باره خودت را در میان تعداد ۲۸۳ مرده می یابی که در آنجا دفن شده اند و پاهایشان در قل و زنجیر قفل و محکم شده است. مردگانی بدون نام و نشان که از خود اختیاری ندارند و یک فردی بنا به دستور، نام هایی بر سنگ قبرشان حک نموده. آنها حتی زمانی که زنده بودند نمی فهمیدند که چرا امثال ایرج مصداقی آنها را ترک و به دنیای زندگان باز گشته است. ایرج مصداقی که تا چند سال پیش به خاطر هواداری از مجاهدین مطرود بسیاری از ایرانیان بود و اکنون در میان هموطنانش جایی برای خودش بازکرده و معلوم است که زنده است و نفس میکشد و این در صورتی است که حتی جسد این بیچارگان را کسی شناسایی ننموده و اعضای خانواده شان هم دسترسی به این مردگان متحرک ندارند.
و دومین مورد که در تاریخ ۲۸-۵-۱۳۹۲و بازهم در بالاترین قسمت صفحه اول سایت و جنب مورد قبلی قرار گرفته
” اطلاعیه تعدادی از زندانیان سیاسی، بازماندگان قتل و عام ۱۳۶۷” نام گذاشته شده است و نام سی نفر نیز به همان ترتیب قبلی در زیر آن عنوان نوشته شده است.
بالطبع آنچه در مورد نمونه قبلی نوشتم شامل این یکی هم خواهد شد، به علاوه اینکه نویسنده از قول این افراد قُمپز در کرده است که گویا فردی در زندان خواسته است که پیامش را به رهبر مقاومت که مسعود رجوی باشد برسانند. و این سی نفر حامی این پیام هستند و آنها خصومت هیستریک ایرج مصداقی با رهبری مقاومت و پیشقراولان آزادی مردم ایران را محکوم نموده اند.
حال می شود قضاوت نمود که چنانچه آن فرد هنوز زنده بود یک آدم ترسوی بزدل همیشه مخفی مثل مسعود رجوی را رهبر مقاومت و پیش قراول می نامید و یا مثل آقای مصداقی او را افشاء و رسوای خاص و عام می نمود. و یا بمانند هزاران جدا شده از فرقه رجوی آرزوی دیدنش و انداختن تُف لعنت به صورت نا مبارکش را می کرد.
هزاران جمله و مطلب در مورد این دو موضوع فوق می شود نوشت که من فقط به یک مورد دیگر اشاره میکنم و آن هم این است که در انتهای این اطلاعیه نوشته شده است که ” سرفراز باد مجاهدین مستقر در اشرف و لیبرتی”. جالب است که رهبران مجاهدین و گردانندگان این سایت به قدری فاقد شعور سیاسی هستند که نمی فهمند ماندگاری این مقالات بر روی سایتشان بمانند تُف سربالایی است که به صورت خودشان باز می گردد. سئوال این است که شما از کدام اشرف و کدام لیبرتی حرف می زنید؟ همانطور داد و هوار خودتان به هوا رفته دیگر اشرفی در کار نیست، چرا که اکنون خاکش را هم عراقی ها در توبره نمودند و جلز و ولز شما را درآوردند. و همانطور که خودتان دایما شکایت می کنید لیبرتی هم در فاضل آب فرو رفته و عراقی ها هم وقعی به التماس شما برای باز نمودن فاضلابها نمی کنند.
و سومین مورد مربوطه به اطلاعیه ای است که آن را “اطلاعیه مادر و برادران مجاهد صدیق رویا درودی” نام گذاشته اند که از تاریخ هشتم دسامبر دو هزارو سیزده یعنی سه ماه پیش در زیر آن دو مورد قبلی بر روی سایت آفتابکاران مانده است. روی سخن این اطلاعیه جداشدگان و بخصوص خانم عاطفه اقبال است که از یک سال قبل با راه اندازی کمپین خواستار خروج اسرای در بند در کمپ لیبرتی هستند.
نکته اصلی و قابل توجه در این اطلاعیه این است که رهبران مجاهدین تا چه اندازه دچار بدبختی، بی آبرویی شده و به پیسی و دریوزگی گرفتار آمده اند که برای مقابله با یک فرد جدا شده ای که فقط آزادی خود آنها را طلب و آرزو میکند دست به دامان مادر و خواهر مرده ای شدند که خود آن مادر و برادران در بیست و دو سال قبل با آرتیست بازی توانستند از آن فرقه جدا شده و در کشور هلند به همان نوع زندگی ادامه میدهند که خودشان آن را مورد توهین قرار داده اند. رویا درودی جزء گروهی از فرقه بوده که به هر دلیل به کشور آلبانی فرستاده شده و در آنجا فوت نموده است. بالطبع هر مادر و برادری دوست دارند که حداقل برای کفن و دفن عزیزشان در مراسم او حاضر شوند. بر کسی پوشیده نیست که خصلت و روش کثیف رهبران و فرقه رجوی این است که هرگز این امکان را به کسی نخواهند داد مگر اینکه چنین اطلاعیه های از قبل نوشته شده را تایید نمایند و حاضر به انتشارش در رسانه های نکبت بار و نفرت انگیز آنها باشد.
م- افتخاری