چهارشنبه سوری 92 سال زدودن نحوست رجویها

سال 92 با تمامی خاطرات تلخ وشیرین آن شتابان می گذرد. آخرین چهارشنبه سال یادآور سنت ملی و به جامانده از نیاکان کهن ایران زمین با سوزاندن زردی (کینه ودشمنی) در بوته آتش سمبل و نماد مقدس و جاویدان سپیدی – عشق و دوستی و مهر و محبت مردم این مرز و بوم را به استقبال طبیعت و سال و روزگار نو می برد. هزاران سال پیش نیاکان تاریخی ما با جمع آوری بوته،آتشی برمی افروختند تا با زدن به قلب آتش و پریدن بر فراز آن تمامی ناخالصی ها را از ذهن و ضمیر خود بزدایند. پیر و جوان و بزرگ و کوچک، زن و مرد، دست دردست یکدیگر زردی که مظهر کدورت و کینه – غم واندوه بود را به قلب آتش می سپردند و سرخی آتش که گرما  وعشق- دوستی و شادی را تداعی می کرد را ازآن خود می کردند.
اما امسال برای ما اعضای جداشده و خانواده های اسیران دربند فرقه رجوی تقدیر، چهارشنبه سوری دیگری را رقم زده است. نسلی که 32 سال قبل درعنفوان جوانی درس  ومشق چگونه زیستن را به خوبی تجربه نکرده بود یکباره خود را دراسارتگاه رجویها دید. درسرما وانجماد غیرقابل تصور و درتشکیلات و فرقه ای درمنتهای ناپاکی وعدم صداقت –عصاره رذالت وخیانت وتحمل سخت ترین شکنجه های روحی وروانی،طی سالیان آتش چهارشنبه سوری خاموش وخاکسترشد. نه نوری، نه روشنایی، ونه گرمای عشق ومحبتی، برعکس تماما سرما وانجماد سالیان اسارت درفرقه رجوی، بدینسان برماگذشت تا اینکه باردیگرآتش چهارشنبه سوری برافروخته شد و گرما وسرخی ازمیان شعله ها بیرون زد وسردی وانجماد رجوی را سوزاند وخاکسترکرد. ازمیان آتشها هزاران اسیردر بند آزاد و به آغوش گرم خانواده بازگشتند. دهها نفربعد ازسالیان موفق شدند که به خاک آلبانی وآلمان پای بگذارند وطعم شیرین آزادی را بچشند.فرقه رجوی با معضلات تشکیلاتی واعتراضات گسترده اعضا برای جدایی روبروست و مذبوحانه برای فرار از سراشیب سقوط و اضمحلال نهایی دست وپا میزند.ولی بی شک آنها را از فروپاشی نهایی گریزی نخواهد بود.
رجویها هیچگاه نخواهند توانست سرمای یاس و نا امیدی دردل اسیران لیبرتی بکارند.آتش عشق وامید به زندگی وخانواده وتلاش برای آزادی وآینده بهترمدتهاست که درقلب و ضمیر اسیران دربند لیبرتی زبانه کشیده است. زردی اسارت ازآن رجویها و سرخی و گرمای رهایی ازآن اسیران است.آتش زندگیتان برافروخته وگرمای عمرتان طولانی.
علی اکرامی
 

خروج از نسخه موبایل