حرفها , دروغها , شعارها و ادا واطوارهای تکراری یک زن بی سواد و عقده ای هر ساله در گرامیداشت روز زن به واقع تهوع آوراست , اگر کسی سخنرانی مریم رجوی را خوانده باشد می بینید که هر ساله فقط آخر صحبتهایش تغییر کرده است اون هم اسامی جدیدی از زنانی که او و شوهرش به قربانگاه فرستاده اند جدید است وگرنه تمام صحبتها تکراری و به قول معروف کپی پیست از روی نوشته های سال قبلش است.
"برابری، یک آرمان زنده و جوشان و رزم آور است. زیرا هر روز و هر ساعت، نابرابری و تحقیر، در کار شلاق زدن بر گرده زنان در تمام گیتی است. زیرا که هنوز اکثریت عظیمی از زنان، حتی صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خود نیستند"
این جمله قبل از هر چیز مرا یاد سخنرانیهای مسعود رجوی می اندازد که بسیار کلمات زیبا و خیلی اوقات فهم آنها سخت بود و می بایست خیلی عمیق فکر می کردی و متوجه می شدی که رجوی چی می گوید! بعدها وقتی که از اشرف فرار کردم و کتابهای مختلف را دیدم و نوشته های آدمهای بزرگ مثل پروفسورها , دانشمندها و نویسنده های زبر دست و …. را دیدم , متوجه شدم که مسعود رجوی این کتابها را می خوانده و بعد هم برای ما خرج می کرده و ما فکر می کردیم به به چه رهبر چیز فهمی داریم و چقدر هم سواد دارد! نگو که همه حرفهایش از دیگران بود و خودش از خودش چیزی نداشت.
حال مریم رجوی هم همین است , این جمله ای زیباست ولی زن بی سواد و عقده ای مثل مریم رجوی که خود ضد برابری است و این را در عمل ثابت کرده است, فقط این جمله را حفظ کرده وبرای دیگران خرج می کند و پز می دهد و البته هر سال تکرارش می کند , ولی بدون شک نه معنی آن را می داند و نه تا به حال بهش فکر کرده است.
مریم رجوی: "هنوز اکثریت عظیمی از زنان , حتی صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خود نیستند!" به حق که این جمله قبل از هر کسی برای زنان عضو فرقه رجوی گفته شده است. من نمی دانم با چه رویی این زن می تواند بگوید که هنوز اکثریت عظیمی از زنان حتی صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خودنیستند!!!!!! مگر در تشکیلات فرقه خلاف این بود؟ خانم رجوی مگر زنان در تشکیلات شما صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خود هستند؟ نکند فراموش کردی که برای ما نشست می گذاشتی و می گفتی که شما ها همگی صاحب دارید! شماها مال رهبری هستنید! مال خودتان نیستید! خون و نفس شما مال رهبری است یعنی مال مسعود است! عواطف شما نمی تواند برای خانواده تان باشد! همه عاطفه ها باید مال رهبری باشد! حتی می گفتید که نه تنها به بچه و شوهر و مادر و پدر و … نمی توانیم عاطفه و احساسی داشته باشیم بلکه برای همرزم خودمان هم عاطفه ممنوع بود! آیا سر پیری فراموشی گرفته اید که ساعتها و ساعتها در قرارگاه پارسیان به ما می گفتید که فکر ما باید مال مسعود باشد! و باید خودمان را به او بسپاریم و هر چه او گفت باید انجام بدهیم و اوست که سرنوشت ما را مشخص می کند! اوست که مشخص می کند کی ما باید بمیریم! زمان ریخته شدن خون ما دست مسعود است! آیا این را بارها و بارها و بارها به ما نگفتید؟ پس چگونه شرم نمی کنید وقتی که از این صحبت می کنید که هنوز اکثریت زنان صاحب جسم و جان … خودشان نیستند , آیا زنان داخل تشکیلات شما جزو انسانها حساب نمی شوند؟ مگر ما در تشکیلات فرقه ای و ظالم شما حقی هم داشتیم؟ مگر به ما نمی گفتید که همه حقها مال رهبری است؟ مگر به ما نمی گفتید که اگر مسعود به شما گفت بمیرید باید بمیرید؟ راستی مگر به ما نمی گفتید که مسعود شوهر همه شماهاست؟ در کجای عالم یک مرد این همه زن می تواند داشته باشد؟حتی از ما نمی پرسیدید که آیا ما با این موافق هستیم یا نه و تو فقط اعلام می کردید که باید اینطوری و آنطوری باشد و باشید.
حقیقت این است که تشکیلات و افکار شما در سالهای ما قبل تاریخ است و فقط با لباسهای رنگی و جملات زیبایی که از دیگران حفظ می کنید می خواهید سر دیگران شیره مالیده و افکار عقب مانده خودتان را به خورد دیگران بدهید.
در جای دیگر از آزادی و دمکراسی که زنان ندارند و از تحقیر و ستمی که بر آنها می شود صحبت کرده اید! آیا آن آزادی و دمکراسی که شما از آن صحبت می کنید در داخل تشکیلات شما وجود داشت که حالا با افتخار از این صحبت می کنید؟ مثلا آیا ما آزاد بودیم که افکار خودمان را بیان کنیم؟ یا ما آزاد بودیم که انتقادات و پیشنهادهای خودمان را بیان کنیم؟ آیا اگر افکار ما سر سوزنی با خود شما و با مسعود متفاوت بود می شد در مناسبات شما زنده ماند؟ آیا سربه نیست شدن در انتظار ما نبود؟ آیا در نشستهایی که وحشیانه به افراد می تاختید طرف را له نمی کردید؟ آیا اگر روسری ما مقداری عقب می رفت ما را به باد تهمت و ناروا نمی گرفتید؟ آیا زن می توانست در تشکیلات شما آرایش داشته باشد؟ نمی دانم شما با چه رویی از تحقیر و ستم بر زنان در دنیا صحبت می کنید در صورتی که در تشکیلات شما زن را تا اعماق وجودش تحقیر می کنند. ستم و تحقیر از این بیشتر که در تشکیلات شما زن نباید خودش از خودش چیزی داشته باشد و می بایست کامل برای رهبری باشد! تحقیر از این بیشتر که به ما می گفتید که زن در سازمان خودش فقط یک زن است که می بایست کنج خونه بشیند و بچه داری کند ولی در سازمان زمانی زن معنا پیدا می کند که در رهبری ذوب می شود! آیا تعریف شما از زن و تعریف شما از برابری و آزادی و دمکراسی و …. این است که زنان عالم در صورتی معنا پیدا می کنند که در رجوی ذوب شوند وگرنه زن همانی است که کنج خانه باید بشیند و بچه داری کند؟ چگونه از ستم صحبت می کنید وقتی که خود شما بالاترین ستم را در حق زنان تشکیلاتتان کردید؟ مگر بچه های شیر خواره را از مادرهایشان جدا نکردید؟ مگر زن و شوهرها را از هم جدا نکردید؟ مگر عاطفه ها را از مادرها نکشتید؟ متاسفانه تعریف شما از زن اشتباه بود و هست. شما در تشکیلات خودتان به ما می گفتید که برای اینکه با مردان برابری کنیم باید کارهای اونها را انجام بدهیم , کارهای خشن , و نباید صورتهای ظریف داشته باشیم و باید جلوی آفتاب بسوزیم و نباید به فکر قیافه هامون باشیم!!! چرا که یک زن واقعی اگر بخواهد با مردان رقابت کند این است! آیا زنان اروپایی یا آمریکایی و یا … خانم هایی مثل آنجلا مرکل و دیگران که دنیا را اداره می کنند برای رسیدن به این نقطه و برای رقابت با مردان و به دست آوردن حق خود از شوهر های خود طلاق گرفتند و آچار به دست گرفتند و کارهای سخت یدی را انجام دادند و بعد هم خود را عقیم کردند و عاطفه ها و احساسات را خشکاندند و بعد هم به این نقطه رسیدند!! آیا مراحلی که یک زن می تواند ارتقا پیدا کند در دستگاه شما این است؟ما شنیده بودیم که یکسری مردان در حق زنان ظلم می کنند ولی نشنیده بودیم که زنی خود در حق زنان ظلم کند و بعد هم ادعای حمایت از حقوق زنان را بکند!!! متاسفانه شما به عنوان یک زن نتوانستید سفت و محکم و مثل همه زنان موفقی که در دنیا شاهد هستیم حامی حقوق زنان باشید و فقط خود را بازیچه یک مرد مریض و بیمار به نام مسعود رجوی کردید و همانند یک عروسک خیمه شب بازی تو را بازی داد وتو هم زنان تشکیلات را مجبور کردی که برای رجوی باشند. اگر تو حامی حقیقی حقوق زنان بودی می بایست در مقابل رجوی می ایستادی و از حقوق واقعی آنها دفاع می کردی. از مادرهایی که بچه هایشان را از آنها به زور گرفتید و تا دخترانی که عاطفه ها و احساساتشون را از آنها گرفتید و تا از قیافه انداختن زنان و تا عقیم کردن و … ولی حالا هم که آخر عمری و با تشکیلات به گل نشسته برای تغییر این همه کثافت کاری دیر است ولی حداقل بهتر است روز زن را سکوت کرده و به قول خودتان شرم کنید!
نسرین ابراهیمی