سال جدید هم دارد می رسد و آدمهائی که بی روح و منتظر تغییر و تحولی هستند انتظار و حال و هوای عید را ندارند وچیزی که به عنوان سئوال در
زمانی که خودمان هم در تشکیلات بودیم یک چنین احساسی را داشتیم و خودمان را برای یکسری حرف های پوشالی و شادی های کاذب و ظاهر فریب آماده می کردیم چرا که اهرمهای فشار رجوی اینطور می خواستند که به طور شکلک وار اجراء کنیم. تعداد زیادی بودند که اصلا سال جدید برایشان موضوعیتی نداشت. در ابتدای هر سال باز باید چندین ساعت را منتظر آقا مسعود می شدیم و می آمد و تحلیل های خودش و آینده خودمان را از زبان وی که شامل حرفهای تکراری و وعده های پوشالی بود در سال جدید می شنیدیم. دیگر این مجموعه کارها یک روال عادی و خسته کننده شده بوده و الان هم می دانم دقیقا افراد اسیر در فرقه رجوی لحظات متناقضی را دارند که در این بحران های بوجود آمده تکلیف چیست و چه باید کرد. هر سال هم مریم و هم مسعود پیام می دادند اما اینها چیزی نیست که آدمهای در لیبرتی بخواهند. نگرانی از بابت این است که نمی دانند فردا چه سرنوشتی در انتظار دارند. تعدادی باید به خاطر دلخوشی عوامل رجوی خودشان را با هر سازی را که سرکردگان فرقه می زنند کوک کنند.
رجوی تمام شکست ها را به عنوان پیروزی برای خود قلمداد و تمام خراب کاریها را به سایر اعضای فرقه نسبت می دهد. خانمش هم در پیامی دیگر دسته گل ها را برای مسعود می فرستد که اگر نبود رهبری و درایت وی الان در این نفطه نبودیم و این را همش مدیون حضور مسعود به عنوان رهبر عقیدتی بالای سرمان هستیم. یعنی سناریوها همش تکراری و خسته کننده.
آقای رجوی! امسال را دیگر چگونه میخواهی تحلیل کنی. کدام شکست را پیروزی اعلام کنی و افق تیره و تار تشکیلات را با وعده و تعیین زمان باز توجیه کنی. باز می خواهی کدام افق را نشان دهی در حالی که خودت خوب واقعیات را می دانی. با این حال کشته های اشرف را فدائیان و راه باز کنان به اصطلاح مبارزه ات قلمداد کنی. شکسیت های پی در پی سالگذشته آن قدر زیاد بوده و مفتضح که رجوی هم با تمام دغلکاریش نمی تواند آن ها را بپوشاند و به پیروز یتعبیرشان کند.امید همه ما بر این است که سال جدید سال پایان درد و رنج و اسارت تمام افراد در بند و گرفتار رجوی باشد. کما اینکه تحولات و سیر حوادث به نفع رجوی نیست و نمی تواند هر طور که می خواهد از آن بهره ببرد و به امید خدا کارنامه ظالمانه رجوی در سال جدید هم بسته شود.