دیدیم و شنیدیم بارهای بار از زبان حال رجوی و عروسک خیمه شب بازی اش (مریم قجر) در باب رهائی و زنان و مردان رها در مناسبات رجوی سخن گفته می شود. حال باید دید حضرات رهائی را چگونه تعبیر می کنند و در افکار و عقایدشان رهایی چه معنا و مفهومی دارد. ولی در دنیای حقیقی و واقعی باید عرض کرد تا زمانی که افراد در فرقه رجوی بسر می برند و اسیر این فرقه کذایی هستند رهایی معنایی ندارد، چرا که تا زمانی که افراد در تشکیلاتی بسته و ایزوله باشند زنجیرهای القائات هم چنان در دست و پا و گردن افراد پیچیده شده و اجازه تفکر به آنها نمی دهد.
رجوی رهائی را در ذوب کامل افراد در اعتقادات کذایی خودش می داند، به عنوان نمونه از جمله اعتقادات رجوی طلاق های اجباری و طرد خانواده و فرزند بوده است، حال هرکس در این معیار طلاق از همسر خود و رها نمودن خانواده و فرزندان پیش قدم تر باشد و از سوی دیگر سر سپرده تر به رجوی گردد از دید رجوی رهاتر است در حالی که از دید انسانی و بشری رها کردن خانواده و سرسپردن به یک فرد فرقه ای عین ضلالت و گمراهی است.
رجوی با تفکرات و انحرافات خودش کاری کرده که حتی افرادی که در اروپا زندگی می کنند از خودشان اراده نداشته باشند. افراد با وجودی که از حصار اشرف و لیبرتی در آمده و در دنیای آزاد قدم گذاشته اند ولی چنان افکارشان را در اختیار گرفته که بدون اجازه تشکیلات رجوی نتوانند کاری و یا قدم از قدم بردارند.
آزادی و رهایی از دید رجوی یعنی پشت پا زدن به غریزه جنسی و اقرار گرفتن با تحقیر و توهین از افراد، هر چند رجوی بطور مکانیکی از افراد می خواهد با شرایطی که او تعیین می کند خودشان را تنظیم کنند و هر کس کوتاهی داشته باشد خائن و مزدور نامیده می شود. اما با همه این تفاسیر و محدودیت های اعمال شده بر اعضای فرقه رجوی، تعداد قابل توجهی از افرادی که قبلا دربند این فرقه بودند این زنجیر را گسستند و پشت پا زدند به ارزشهای رجوی و به دنبال زندگی خود رفتند. افراد رها شده از فرقه رجوی، با قدم گذاشتن در دنیای آزاد بدور از تفکرات رجوی توانستند برای سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند و غیر واقعی بودن این مزخرفاتی که رجوی در قالب انقلاب به خوردشان داد را عملا به نمایش بگذارند.
رجوی زمانی بحث انقلاب ایدئولوژیک را مطرح کرد و همان موقع خودش با مریم قجر عضدانلو که همسر نزدیکترین دوستش بود ازدواج کرد. سوال این است که چطور می شود این انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک برای سایر افراد، طلاق به همراه دارد ولی برای خود مسعود همسر جدید گرفتن و در ادامه سایر اعضای زن شورای به اصطلاح رهبری را به ازدواج اجباری با خود در آوردن به دنبال دارد؟!
خلاصه ما افرادی که روزگاری با توهمات مسعود به سر می بردیم فهمیدیم که عنصر رها از دید آنها کیست. مساله اصلی در فرقه رجوی این است که در ابتدا از خود فرقه یک تصویر غیر واقعی به نمایش می گذارند و بدین ترتیب افرادی فریب ظاهر آنان را می خورد و در دام آنها می افتد، اما افسوس پس از گرفتار شدن در فرقه، راه نجاتی متصور نیست و تارهای تشکیلات به دور فرد طنیده می شود و تازه متوجه می شود در چه لجن زاری وارد شده و گول ظواهر را خورده است.
جالب تر از همه همین زنان و مردان رهائی که رجوی از آنها نام می برد در داخل تشکیلات حق صحبت با یکدیگر را ندارند و یک زن و مرد به تنهایی نمی توانند کنار هم قرار بگیرند و هیچ کدام قادر نیستند از جنس مخالف خودشان تعریف کنند و تعداد متعددی دیگر از فاکت های منع ارتباط با یکدیگر.
مسئولین تشکیلات رجوی هنگامی که تعدادی بازدید کننده از نهادهای بیرونی و خارجی و خبرنگار به داخل تشکیلات می آمدند از قبل تعدادی مرد و زن را اتنخاب می کردند که در یک مقر باشند تا به اصطلاح خودشان عدم تفاوت بین زن و مرد را به نمایش بگذارند، برای آنان فقط برای مدتی که بازدید تمام شود و خودشان را از نظر بیرونی یک تشکیلاتی نشان دهند که می توانند زن و مرد را در یک جا و در کنار هم نگه دارند در صورتی که سایه مردان و یا زنان را با تیر می زدند. به عنوان نمونه در تشکیلات رجوی دیدار اعضای خانواده با همدیگر (مثل برادر و خواهر با هم، پدر و فرزند با هم) قدغن بود و مورد توبیخ قرار می گرفتند.
آری این است آزادی که مریم رجوی در جلسات متعدد خود از آن دم می زند و شعار آزادی زنان را می دهد. دیر نیست روزی که چهره دروغگو و ریاکار سرکردگان فرقه رجوی برای همگان روشن و آشکار شود.