بار دیگر برای بررسی عملکرد فرقه رجوی، با آقای سیروس غضنفری که عضو جدا شده ی سازمان بوده و فرد باصلاحیت و آگاهی نسبت به مسائل سازمانی مربوطه است، مصاحبه ای بشرح زیر انجام گرفت:
ج- قبل ازهمه چیز میخواهم که فرا رسیدن سال نو را به همه ی هموطنان، جداشدگان از سازمان و بخصوص کسانی که کماکان در مناسبات فرقه ای رجوی گرفتارند، تبریک عرض کرده وآرزوی روزهای بهتری را برای آنها داشته باشم.
من نیز از زحمات شما بخاطر تلاشی که برای افشاگری در مورد این جریان مخوف انجام میدهید، ممنونم. البته گرچه بیان خاطرات و بیاد انداختن نام منحوس فرقه ی رجوی که جوانی امثال مرا بر باد داده و هزینه های هنگفتی تحمیل جامعه و مردم ما کرد، آزار دهنده است، اما انتقال تجارب و تداوم این مصاحبه ها ازآنجا که خیری عاید همگان میکند، ضرورت کامل دارد وبه ناراحتی های یادآوری گذشته های تلخ می ارزد.
س- آیا فرقه رجوی موفق به عملی کردن شعارهای سال گذشته ی خود گردید؟
ج- حوادث زیر نشان داد که ابدا موفقیتی دراین کار نداشته و بلکه ایزوله تر هم شده است:
1- ابتدا ظرف ایدئولوژیک این سازمان که همان کمپ اشرف بود، بطور کامل بسته شد و وعده ی سران سازمان برای استقرار مجدد دراین کمپ ابدا تحقق نیافت و روند امور هم بخوبی نشان میدهد که محقق نخواهد شد.
2- با اعزام تعدادی از اعضای تشکیلات به کشورهای ثالث، خوره ی سنگینی بربدنه ی این تشکلی که همواره " آهنین" نامیده میشد، افتاد واین روند ادامه دارد و بنابراین دیگر کسی نمیتواند مدعی گردد که این تشکیلات مانند کوهی محکم استوار و برپاست و عملا دیدیم که شکاف های وحشتناکی را این سازمان بخود دید و میدانیم که این شکاف ها و موره خوردگی مدام وسیع تر و مخرب تر خواهد بود. علیرغم تلاش های زیاد سازمان در زدن محافلی مانند " حنیف " و گذاشتن هزینه های مالی کلان درآلبانی و…، ما بعینه مشاهده میکنیم که اکثریت افراد منتقل شده سر ناسازگاری با سازمان داشته وحرف خود را زده و آنطور که خودشان تصمیم میگیرند، عمل کرده و به دستورات سازمانی وقعی نمیگذارند که این امر بعنوان مشت نمونه ی خروار است و به محض خروج اعضای دربند ازعراق، حوادثی مشابه آنچه که درآلبانی و… اتفاق افتاده، تکرار خواهد شد و معنی این امر آنست که تشکیلات رجوی در سراشیب فروپاشی قرار دارد.
علاوه بر موارد فوق، اقدامات انجمن نجات نیز در رهائی اسرای دربند رجوی نیز مزید برعلت شده و به امر این فروپاشی شتاب بیشتری میدهد. بگذار رجوی خود را دلخوش کند که این جدا شده ها چه وچه هستند، جریان زندگی مسیر طبیعی خود را طی کرده وبرخلاف امیال وهوس های شیطانی وبچه گانه رجوی، این جدا شده ها مانند سد سدیدی درمقابل زورگویی های رجوی قرارداشته و افشاگری های دائم التزاید آنها، حکم پاشنه آشیل برای او دارند.
3- پیش بینی رجوی که مردم انتخابات ریاست جمهوری ایران را تحریم خواهند کرد وبنابراین با اخذ تعهد ازافراد وسپردن تعهد متقابل به آنها، اقدام به تاسیس تشکل کذائی ای بنام "موسسان ارتش چهارم " کرده وقول سرنگونی قطعی را داد واین قول های متقابل بخاطر رغبت زیاد مردم ایران در شرکت پرشور درانتخابات وندادن فرصت به ایزوله کردن دولت ایران، ببار ننشست ومانند همیشه قول وقرارهای رجوی دروغ وفارغ از حقیقت باقی ماند واین تشکل " موسسان ارتش چهارم" مانند حباب های گذشته ی ایجاد شده توسط رجوی، به هوا رفت.
4- عدم اعلام اسامی مجروحین حمله ی موشکی مشکوک به کمپ لیبرتی، نشانگر عدم اعتماد رهبری فرقه به خانواده ها وبلکه ترس وهراس شدید ازدخالت آنها در سرنوشت فرزندانشان بوده واین موضوع حکایت ازشکست رجوی درجذب وهمراه کردن خانواده های دربند با خود میباشد.
بدیهی است که تشکیلاتی که نتواند خانواده های وابسته به اعضای خود را جذب کند وبدتر ازآنکه از آنها بترسد، دیگر چه پایگاهی میتواند دربین مردم ایران داشته باشد؟ این عدم اعلام اسامی، ماهیت فرقه ی رجوی ومیزان عدم اعتمادش به اعضای خانواده های منتسب، درحکم شکست بزرگی برای رجوی است.
5- نوشتن دوجلد کتاب درمورد خانواده ها و حمله ی مهدی ابریشمچی به خانواده ها وهجوم چماقداران رجوی به اجتماع جداشدگان درفرانسه، از نشانه های بارز شکست هایی است که باند رجوی متحمل شد و پرواضح است که این شکست ها قابل جبران نبوده وبشدت خرد کننده هستند.
س- آیا این فروپاشی در سال جدید محقق خواهد شد؟
ج- البته اظهار نظر صریح وقطعی درمورد پدیده های اجتماعی که ازقوانین مطلق ریاضی تبعیت نمیکنند، عالمانه نمیباشد. اما باتوجه به پارامترهایی که فوقا عرض شد، حداقل این فروپاشی با غلظت بیشتر محقق خواهد شد:
1- ایران موضع قوی تری نسبت به گذشته دارد و از انزوای جهانی رنج نمیبرد و دیدیم که برخلاف ادعای رجوی که در مورد مسائل هسته ای بزرگ نمایی میکرد، حل آن برای ایران زیاد هم سخت نبوده است وعملا هم چنین شد و روند اوضاع جهانی و منطقه ای و توازن قوای موجود نشانگر حل قطعی این مشکلات ازطرف دولت ایران است و نتیجه اینکه این خواب رجوی تعبیر نشد.
2- انتخابات عراق از گرد راه فرا میرسد و اخبار رسیده حاکی از آنست که بدون توجه باینکه چه جریانی پیروز انتخابات شود، جایی درعراق برای اعضای فرقه ی رجوی موجود نیست. هیچ سیاستمداری برسر وجود و حضور خطرناک رجوی ها در عراق دست به ریسک نمیزند و ما بزودی شاهد صحت این نظر خود در عراق خواهیم بود.
دیگر اینکه دادگاه های عراق بطور جدی تری وارد عمل شده و حلقه ی محاصره ی رجوی تنگ و تنگ تر شده و او ناچار است که یکی از دو گزینه موجود: الف- تحویل دادن سران سازمان. ب- خارج کردن این فرماندهان از عراق، تن در دهد.
به هردوطرف قضیه که نگاه میکنیم، درهرصورت سازمان بدون راس خواهد ماند و میدانیم که اعضای بدنه، تمایلی برای نجات سازمان با این شکل و شمایل و ایدئولوژی ای که دارد، نخواهند داشت.
ازسوی دیگر، اقدامات مالی وسیع و مشخصی برای انتقال اعضای سازمان به خارج از عراق انجام گرفته و سازمان ملل متحد در این خصوص فعال تر از گذشته است و بنابراین مسئله ی انتقال جدی است و ما همواره گفته ایم که خروج از عراق بمنزله ی عدم تمکین اعضا در برابر دستورات دیکتاتور منشانه ی رجوی بوده و تلاشی فرقه را در بر خواهد داشت. چرا که وجود فرقه در استمرار اطاعت و تحمل زورگویی هاست که معنی پیدا میکند ولاغیر.
3- نتیجه اینکه رجوی خواهد کوشید که با شعارهای آبکی گذشته به تداوم موقعیت منحصر بفرد خود – ولو بطور موقت- بپردازد ودراین راستا تهدید وتطمیع جدا شدگان مقیم خارج ازکشور شدت و وسعت بیشتری خواهد یافت و نیز درصورت امکان- اگر باشد- برای خانواده ها موانع هرچه بیشتری را بوجود خواهد آورد تا لااقل بیش ازاین دچار ریزش نیرو نگردد. او متحدان زیادی را در خارج از کشور از دست داده و در حد امکان نخواهد گذاشت که ضربه های بیشتر درون تشکیلاتی هم بخورد. ولی آیا سیر زندگی این امکانات مانور را در اختیار اوخواهد گذشت؟ منطقا جواب من منفی است.
س- از روشنگری های خوب و مبسوط شما که حاصل تجربه و زحمت نشست چند ساعته با ماست، تشکر میکنیم.
ج- من هم بنوبه ی خود برایتان آرزوی موفقیت هرچه بیشتری داشته و تشکر خود را از زحمات تان در راستای رهائی هم بندان سابق ام، اعلام میدارم.