به کوری چشم رجوی ها سیزده سال 1393 را بدر کردیم

با تبریک فراوان در این ایام فرخنده به همه دوستان، لابد سیزده امسال را بدر کردید ؛ با نگاه کوتاه سیزده امسال را می خواهم در مقایسه آنچه که در بیست و چهار سال گذشته بر من گذشت را به صورت اجمالی به اطلاع شما برسانم.
به همراه خانواده ام به جنگل چمستان نور رفتیم که خیلی هم شلوغ بود آنجا مستقر شدیم از سایر شهرستانها و مخصوصاٌ تهران جمیعت زیادی به آن محل آمده بودند  در آن وانفسا ذهنم مشغول شد گذشته ام جلوی چشمم آمد گذشته ای که سالیان درازی را با  مشقت و سختی پشت سر گذاشتم میل ندارم به گذشته برگردم  اما چه کنم برای اذعان واقعیتها در درون مناسبات فرقه در بیست و چهار سال گذشته و جامعه ایران باید مقایسه ای صورت دهم.
فرماندهان فرقه در اشرف برای پر کردن وقت افراد هر بار به بهانه های مختلف یک برنامه ای را تحت نام جشن برگزار می کردند و طبق روال سالانه سیزده بدر نیز یکی از آنها بود.
طبق عادت و تکرار و مکررات هر سال سیزده بدر را به خارج از مقر در درون پادگان اشرف جایی بنام پارک برگزار می کردیم هر مناسبتی که می آمد ما اعضاء عزا می گرفتیم برای این که حتی دیگر وقت سر خاراندن را هم نداشتیم از آماده سازی برنامه گرفته تا جمع آوری، دنیای کار را روی سر ما خراب می کردند من می دانم برای آنهایی که درون فرقه  نبودند یا فرقه را نمی شناسند باورش سخت است مگر این که بیایم جزء به جزء برنامه ها را تشریح کنم اما به شمه اش اشاره می کنم. برای اجرای برنامه سیزده بدر تشکیلات فرقه همه بچه ها را بسیج می کردند تا تمامی میز و صندلی ها و امکانات صنفی و فرهنگی و ورزشی را بار خودروی ایفا کنند و به پارک منتقل نمایند بعد از اتمام برنامه، همه آن امکانات را می بایست به جای قبلی برمی گرداندیم  علاوه بر این، فشار کار آشپزخانه و سرو غذا و شستن ظروف و سایر کارهای دیگر را هم باید اعضاء تحمل می کردند گذشته از این ها شرکت در برنامه اجباری بود و  همه باید شرکت می کردند اگر یکی سرپیچی می کرد باید می آمد در نشست حساب پس می داد در نشست جمعی به شخص انتقاد می کردند و ده ها مارک و برچسب به او می زدند اگر بپرسید چرا سازمان این همه کار را روی سر بچه ها سوار می کرد باید گفت هدف فرقه خسته کردن بچه ها بود تا وقتی روی تخت برای استراحت می روند بیهوش شوند فکرشان راه پیدا نکند به ندانم کاری های رهبران فرقه یا با تناقضاتی که روبرو می شدند پاسخی بگیرند آخر چه جوابی هست برای این سیکل در خود درون تشکیلاتی ؛ هرسال روز سیزده بدر طبق سنت ها سبزه را گره می زنند تا سال خوبی برایشان رقم بخورد ولی در مناسبات تشکیلاتی گره ای می زدیم که به گره کور تبدیل می شد و هر سال از سال گذشته بدتر می شد. رهبران فرقه برنامه یومیه را طوری ترتیب می دادند عناصر سازمان مجال فکر کردن نداشته باشند ضوابط خشک و منجمد که بار قشریت دارد در درون فرقه حاکم است من همان طور که در بالا اشاره کردم گفتم یک مقایسه ای کوتاهی بکنم اما در حقیقت ضوابط و روابط درون تشکیلات آن قدر پس افتاده و منقبض است با هیچ منطقی قابل گویا نیست به همین جهت مقایسه مع الفارقی است من این مقایسه را با اندک اشاراتی که داشته ام بسنده می کنم بقیه اش را فاکتور می گیرم و به خودتان محول می کنم.
واقعا سیزده بدر 1393 به دور از مناسبات فرقه ای برایم خیلی لذت بخش بود.
محمد رضا گلی اسکاردی
 

خروج از نسخه موبایل