پیامدهای سقوط اشرف برای رجوی

اشرف معروف به (معسگرالخالص) پادگانی بزرگ و قلعه ای بود که صدام آنرا به رجوی اهداء نمود. از نظر صدام اشرف یعنی خاکریز دفاعی بین دولت مرکزی عربی با منطقه کردی شمال عراق – اشرف یعنی کانونی که در آن برنامه ریزی جاسوسی در جنگ هشت ساله علیه مردم ایران صورت می گرفت – اشرف یعنی حفظ برگ برنده در چانه زنی در جنگ با دولت ایران – اشرف یعنی همان کار آمدی که در جریان کرد کشی به پراتیک و عمل در آمد.
اما اشرف برای رجوی: قرارگاه عملیاتی تاکتیکی – پایگاه و مقر استراتژیکی – مقردولت و فرقه ای و حیطه ی مصون شده از هر حیص – محل آموزشهای تروریستی، جاسوسی، تشکیلاتی، ایدئولوژیکی و… و از همه مهمتر محل اختفاء امن برای رجوی در دنیا.
در حقیقت اشرف محلی بود در وسط جبهه میانی و در نزدیکی جاده استراتژیک قصر شیرین به طرف مرکز ایران – اشرف برای رجوی مملکت مستقل و حفاظت شده ای بود. آنقدر این مکان مهم و حائز اهمیت بود که طی چند دهه رجوی در تمامی تکانهای نظامی، سیاسی و شکست ها و عقب نشینی ها در آنجا متمرکز می شد و امنیت و حفاظت خدشه ناپذیر خود را بازیابی می کرد.
رجوی آنقدر روی این محل حساب کرده بود که بارها گفته بود که اشرف ایران است یعنی اول چون اشرف نباشد جان من مباد بعد ایران و گفته بود اشرف خریداری شده است و خاک فرقه ی اوست. او گفته بود در فردای سرنگونی حاضر است صد برابر خاک اشرف از ایران به صدام بدهد ولو اینکه اشرف را حفظ نماید. رجوی می گفت اشرف ناموس و چار چوب دور مجاهدین است اگر این چارچوب از بین برود ما مثل یک سیبل بی خاکریز می شویم و در معرض تمامی تهدیدات و تا حدی نابودی قرار داریم.
اشرف بود و نبود رجوی بود و اشرف خط آخر و دژ آخر این دیکتاتوری محسوب می شد رجوی صراحتا می گفت اگر اشرف را از دست بدهیم سرنوشتمان مانند حزب توده و مابقی گروه های سیاسی می شود که به دلیل نداشتن پایگاه (اشرف) به مرور به اندازه ی انگشتان دست و فعالیت و اکتیویته آنها در حد یک اطلاعیه ناقص می شود.
بگذریم که رجوی گفت اگر کوه ها و دنیا بجنبد اشرف زجا نجنبد و ثابت می ماند اما واقعیت این است که اینک لیبرتی آخر خط فرقه مجاهدین است و رجوی تنها راه و سناریو و ترفندش این است که در ته خط همه افراد را به نقطه ای برساند که در صورت بحران  برای ماندن در عراق دست به خودکشی جمعی بزنند چون دیگر هیچ نوع استراتژی و تاکتیکی برایش باقی نمانده واین پیامد اصلی سقوط اشرف است.
تا چندی پیش رجوی در ته مانده از فکر پلیدش به بازگشت به اشرف می اندیشید ولی اکنون با فتوای شیطانی خود سوزی ها و تهدیدات اینگونه علائم و کدهایی که نشانه پایان کار اوست را میدهد و به سمت پس دادن تاوان چند دهه خیانت نزدیک می شود.
رجوی در جمعبندی عملیات کردکشی (مروارید) گفت می توانستیم از فرصت پیش آمده استفاده کنیم و قضیه را دور بزنیم و رهبری مجاهدین را به خارج از عراق منتقل کنیم و اینگونه از پس دادن تاوان به دیگر گروه ها به خارج کشور فرار کنیم اما دیدیم که عراق و امریکا به سازش رسیدند (جنگ اول خلیج وکویت).
در واقع رجوی اسیر استراتژی غلط خود است که که روز اول اسیر صدام شده و پا به عراق گذاشت و فریاد زد که فقط عراق و هرکس به عراق نیاید خائن است و گرنه رجوی آنقدر بی غیرت و خائن هست که نه فقط اشرف بلکه ایران را قبل از آن فروخته است.
 

خروج از نسخه موبایل