موضوع حمید ابوطالبی و ماجرای بحث انگیزش برای گرفتن سمت سفارت ایران در سازمان ملل متحد، بار دیگر باعث شد سابقه ی پرونده ی متناقض و سرشار از ابهام و پیچیدگی فرقه ی تروریستی مجاهدین خلق گشوده شود. در بحبوحه ای که امریکا از دادن ویزا به ابوطالبی سرباز می زند و از همکاری وی در بحران گروگان گیری در سفارت امریکا در تهران در سال 1358 می گوید و ایران هم تصمیم دولت امریکا را به رسمیت نمی شناسد، سازمان مجاهدین خلق در پی سفیدشویی سابقه ی ضد امپریالیستی خود است تا مگر دوستان بیشتری در میان سیاستمداران امریکایی پیدا کند.
به گزارش شبکه خبری سی بی سی، "قانون امریکایی به دولت واشنگتن اجازه می دهد که از ورود دیپلمات های سازمان ملل که تهدیدی برای امنیت ملی می شناسد، جلوگیری کند. اما این اقدام پیش گیرانه و زودهنگام اوباما میتواند انتقادهایی علیه امریکا به دنبال داشته باشد مبنی بر این که این دولت به نحو نامناسبی از نفوذ سیاسی خود استفاده می کند." البته که مجاهدین خلق می خواهند این " استفاده ی نامناسب از نفوذ سیاسی" مؤثر واقع شود چرا که به عنوان گروهی که سابقه ی حضور در فهرست تروریستی امریکا دارد، بقایش منوط به میران حمایتی است که در غرب به دست می آورد. بدین ترتیب هر چه آب های میان ایران و امریکا را گل آلود تر کند، بقای خود را طولانی تر می کند.
در ژوئن سال 2001، کنت تیمرمن روزنامه نگار امریکایی که از منتقدین سرسخت جمهوری اسلامی نیز هست، در مقاله ای از حمایت برخی سیاستمداران امریکایی از مجاهدین خلق شدیداً انتقاد کرد و با مطرح کردن اسنادی از وزارت امور خارجه ی امریکا افشا کرد:" سازمانی به نام مجاهدین خلق، از تسخیر سفارت امریکا در تهران در نوامبر 1979 حمایت کرد."
به نظر می رسد که حمایت مجاهدین خلق از اشغال سفارت در آن زمان ناشی از سوء محاسبه ی آن ها بود. از آن جایی که بعدها نتوانستند در ساختار نظام جمهوری اسلامی سهمی به دست آورند، احتمالاً چند سال بعد اقدام خود در آن زمان را غلط پنداشتند. اما اعتراف به اشتباه هرگز در میان رهبران فرقه ی مجاهدین خلق مرسوم نبوده است و در عوض تغییر موضع ناگهانی و حاشا کردن بسیار متداول بوده است. تیمرمن در این باره می نویسد که حمایت مجاهدین از اشغال سفارت موضعی نبود که بتوان در آن هوای دیپلمات های امریکایی را داشته باشند – آن موقع دو سال قبل از آن بود که از ساختار قدرت آیت ا… خمینی حذف شود."
بنابراین، در این منازعه ی اخیر میان دولت امریکا و دولت ایران، دستگاه تبلیغاتی مجاهدین تاکتیک های فرصت طلبانه ی همیشگی خود را پیش گرفته اند تا حامیان بیشتری برای خود در واشنگتن بخرند و پا را فراتر گذاشته و در راستای دامن زدن به اختلافات ادعا می کنند که " گروگان گیران سفارت، اکنون مقامات ارشد حکومت ایران و کابینه ی روحانی هستند." سازمان برای اثبات ادعاهایش چند عکس واقعی و غیرواقعی در سایت های خود به نمایش می گذارد و واسناد بیشتری ارائه نمی دهد.
پس از حوادث اشغال سفارت، امریکایی های گروگان گرفته شده بالاخره پس از 444 روز توسط حکومت ایران آزاد شدند – این اقدام شدیداً مورد اعتراض سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت که در آن زمان خود را " پیشگام مبارزه با امپریالیسم امریکا " می دانست. شایان ذکر است که جمهوری اسلامی به هیچکدام از گروگان ها آسیبی نرساند و آن ها سالم به وطن خود بازگشتند اما سازمان مجاهدین خلق تنها گروه ایرانی است که دستش به خود امریکایی ها آلوده است.
بر اساس همان اسناد وزارت امور خارجه ی امریکا، سازمان مسئول قتل دست کم شش تن از شهروندان امریکایی است که در دهه ی 70 میلادی در ایران شاغل بودند. بنابراین مخالفت سازمان با آزادسازی 52 گروگان امریکایی عجیب نبود؛ آن ها خواستار اجرای مجازات اعدام برای امریکایی های در بند بودند و چنانچه نماینده ی گروه امور خارجی و دفاع پارلمان استرالیا در سال 2003 در بیانیه ای اعلام کرد،" مجاهدین خلق در اعتراض به آزادی گروگان ها تظاهراتی برپا کردند."
برای عقب نشینی از گذشته ای که اکنون باعث شرمساری مجاهدین است ، آن ها ادعا می کنند که کشتار شهروندان و پرسنل نظامی امریکا در ایران کار شاخه ای از سازمان بوده که در همان سال ها از گروه انشعاب کرده است اما تیمرمن این ادعا را تکذیب میکند و می نویسد:" در نشریه های مجاهدین که در سال 1980 در ایران منتشر می شدند مجاهدین سالگرد قتل امریکایی ها را جشن می گرفتند و قربانیان امریکایی را " عوامل جنایتکار امپریالیسم امریکا در ایران " می خواندند."
از سوی دیگر حدوداً دو هفته پیش، رابرت مک کی از نشریه ی نیویورک تایمز مقاله ای منتشر کرد و به بررسی نقش اصلاح طلبان در بحران سفارت در سال 1979 پرداخت. وی نتیجه ی تحقیقات خود را چنین بیان می کند:" هیچ گواهی وجود ندارد که ادعاهایی که ابوطالبی در میان عاملان اشغال سفارت بوده را ثابت کند در حالی که در آن زمان رسانه های خبری بین المللی به خوبی همه ی مسائل را ثبت و ضبط کرده اند."
وی با انتقاد از ادعای شورای ملی مقاومت برای اتهام دیگری که به ابوطالبی می زند – که وی مسئول قتل عضوی از سازمان به نام نقدی در ایتالیا بوده است – شورای به اصطلاح مقاومت را چنین معرفی میکند:" این همان گروه تبعیدی است که شاخه ی نظامی اش، مجاهدین خلق، در سال 2012 فقط در پی کمپین لابی گری پرهزینه ای که داشت، از فهرست تروریستی وزارت خارجه حذف شد."
کل ماجرا نشان می دهد که لشکرکشی دروغ پردازی مجاهدین برای دیو نمایی چهره های سیاسی ایران کاربردی ندارد مگر دست و پا کردن حامیان بیشتر در میان جنگ طلبان امریکایی.
مزدا پارسی