هرکس که دستش قلمی میگیرد، بدون توجه باینکه شناخت روشنی ازمسئله یارانه(سوپسید)، سابقه تاریخی وعلل وجودی آن درجهان وایران داشته باشد، مطالبی مینویسد که با کمال تاسف، تعداد زیادی از این مطالب قبل ازاینکه جنبه ی راهگشایانه ونقادی سازنده داشته باشد، بدنبال اغراض سیاسی خاص است و چیزی که دراغلب این نوشته ها بچشم میخورد، بدون لحاظ فطرت اقتصادی مسئله است وخلاصه تر اینکه، شکل وماهیت اکثر نوشته ها بدون غور و بررسی مسئله ی اصلی وارائه راه کار برای تمشیت هرچه بهتر زندگی مردم، جنبه ی تخریباتی صرف دارد.
یارانه چیست و مطرح وعملی شدن آن به چه مناسبت هایی بوده است؟
صرفنظر از اینکه از صدها سال پیش و بوسیله ی مصلحین و… تلاش میشد که فقرا را در استمرار زندگی شان، بنوعی زیرچتر حفاظتی قراردهند که طبعا شکل ناقص وابتدایی داشت، با آغاز رشد سرمایه داری درکشورهای غرب، دولتمردان باهوش بعضی ازاین کشورها دریافتند که برای حمایت از تولیدات داخلی و جلوگیری از ورشکستگی صنایع خود، اقدام به حمایت ازاین صنایع و تزریق کمک های گوناگون ازقبیل پرداختن سوپسید به آنها و نیز بالا بردن تعرفه های گمرکی برای کالاهای وارداتی، به کمک این صنایع ملی خود- ولو بضرر و به بهای غارت دیگر کشورها- شتافتند ودرپی این حمایت ها لازم تشخیص داده شد که کارگران و… جامعه را نیز بنوعی مورد حمایت قراردهند تا نیروی کار سالمتری درخدمت این صنایع ملی خود داشته باشند که البته مورد اخیر ازنتایج مبارزات این اقشار نیز بشمار میرفت و…
بدین ترتیب با تسامح اندکی میتوان گفت که سوپسید یا یارانه به چند بخش: صنایع، کشاورزی و اقشار آسیب پذیر وآسیب دیده پرداخت میشد وحالاهم بمیزان کمتری میشود.
اما این روند با انحصاری شدن جهانی سرمایه وبخصوص بعد از دهه ی 1960 به کندی گرایید وما اینک مشاهده میکنیم که با انفعال تشکل های مربوط به صنایع ملی وکارکنان آن وحرص و ولعی که در ذات انحصار وجود دارد، یارانه ها درغرب سمت وسوی کم وبیش ضد اقشار زحمتکش پیدا کرده و دربحران های سنوات دهه های اخیر، این یارانه به سوی بانک های سفته باز و… هدایت شد ویکی ازنتایج آن، نداشتن دفترچه ی خدمات درمانی 50 میلیون آمریکائی شد که به هیچ وجه با ثروت و درآمدهای نجومی این کشور مقتدر، همخوانی ندارد.
درایران اما، قضیه در مسیر دیگری بود.
با شروع بالارفتن قیمت نفت دردهه ی 1350، پرداخت این یارانه ها آغاز شد و غنی وفقیر نشناخت وبلکه اغنیا واقشار بالای طبقه متوسط، به لطف داشتن خودروها و وخانه های مجهز به تاسیسات و…، ازمصرف مواد حامل انرژی، بهره ی بیشتری بردند و…
مسئولین امر بعد ازانقلاب، از سال ها پیش درایران به مضرات اینگونه یارانه دهی بی حساب وکتاب پی برده بودند و لااقل از ده سال قبل، باین نتیجه قطعی رسیده بودند که پرداخت این یارانه های فله ای، باید مورد تجدید نظر قرار گرفته وهدفمند شود.
بدین معنی که یارانه ها به آن اشخاص حقیقی وحقوقی تعلق گیرد که برای ارتقای سطح تولید ملی کمک کند، دگر باره پول ومنابع اضافی دراختیار دارندگان امکانات لازم برای زندگی متعارف، قرار نگیرد و وضعیت بهداشت ودرمان و… اقشار آسیب پذیر وآسیب دیده دروضعیت آبرومندانه ای قرار گیرد.
فعلا جای این بحث که مرحله ی اول وحتی دوم هدفمند کردن یارانه ها در خدمت عناصر یاد شده است یانه، نمیباشد و پر واضح است که با عدم راه اندازی منابع تولیدی کشور وایجاد اشتغال مولد، استرس های طبیعی ناشی از معضل بیکاری وجود مردم را ترک نخواهد کرد و در مصداق " کفش کهنه دربیابان نعمت خداست"، بطور طبیعی این مردم خواهند کوشید با ثبت نام برای دریافت یارانه ها و… قدری ازاسترس خود بکاهند که دراین میان ممکن است که مثلا ده میلیون نفری هم وجود داشته باشند که حرص و آز پول دارند وبدون احتیاج به دریافت یارانه ها، اهمیتی به منافع ملی و… نخواهند داد وخواهند گفت که " جانم را بگیر، مالم را و درعوض یک کمی هم به مالم اضافه کن"! ودرخواست یارانه کنند!
مشکل جامعه ی ایران با حذف یا پرداخت یارانه حل نخواهد شد، چاره ی کار حمایت فداکارانه از صنایع ملی وتامین حداقلی معاش وشغل اقشار پایین و قشر متوسط آسیب پذیر است که دولت مستقر دراین مسیر طی طریق میکند والبته دچار دردهای سخت زایمان نیز خواهد شد و جامعه نیز همچنین!
اما باند رجوی یکی از گروه هایی است که صلاحیت اظهار نظر دراین مورد را ندارد واگر نوشته ای با عنوان" نتیجه طرح خود انصرافی یارانه ها، نه بزرگ به کلیت رژیم ولایت فقیه"، در رسانه های این مجاهد نماهای ما دیده میشود، بدلیل اینکه راه حلی برای مشکلات موجود ارائه نمیدهد- ودر فطرت وساختارش فاقد این خصیصه "تحلیل درست از موارد مشخص" میباشد- کشک است و در راستای تخریبات صرف سیاسی، وسودی برای خواننده و ایضا نویسنده ندارد!
دولت و مردم ایران قدم در راه تازه و کمتر آزموده ای گذاشته اند که میتواند منَشا اشتباهات زیادی هم باشد ولی این بدان معنی نیست که باید بیکار نشسته و شنونده ی پاسیو خزعبلات مجاهدین گشته و احیانا با تاسی به تصور و نیت این مجاهد نماها، کشور را تحویل آنها واربابان شان بدهد.
ما به وجود مشکلات عدیده ی کشورمان اذعان داریم و راه علاج آنرا حرکت برای تولید بیشتر وداشتن روابط جهانی معقول تر دانسته و بر سختی کار خود واقفیم و میدانیم که دیگرانی درقلب اروپا هم مشکلاتی بغایت بزرگتر ازما دارند وما بدبخت ترین مردم دنیا نیستیم. مسلما!
حمید