نامه سرگشاده خانم زهرا معینی عضو سابق فرقه رجوی و فعال حقوق بشر از انجمن زنان در آلمان خطاب به خانم مریم قجر عضدانلو (رجوی)
خانم رجوی میدانم که مرا خوب به خاطر می آورید. من زهرا معینی هستم که سابقا در تشکیلات شما چه درعراق یا اروپا با مسئولیتهای مختلف بوده ام
من نیز یکی ازسرسپرده های شما بودم. اما ببینید شما با ما چه کار کردید که من وامثال من را درمقابل خودتان قراردادید. کم و بیش با خصوصیتهای اخلاقی شما نیز آشنا هستم… زمانیکه به ما یاد می دادید: می توان وباید… یادتان می آید که ازبایدها می گفتید؟
از شما چند سؤال دارم؟
آیا شما قبل ازاینکه به ادعای خودتان و سازمانتان یک رئیس جمهور آینده باشید یک مادر نیستید؟
ایا هنوز آن مهر مادری دردرون شما هست؟
چرا گفتم مادر؟ چون عشق مادربه فرزند و فرزندان خیلی مقدستر و بالاتر از هر عشق دیگری می باشد. مادری که ازهمه چیز خودش می گذرد تا برای فرزندانش یک محافظ باشد. درمقابل هر خطری ایستادگی می کند تا گزندی به بچه هایش نرسد. نمی دانم آیا قلبی برای شما باقی مانده است که این حرفها آن را به تپش دربیاورد؟ شما چطور می خواهید پاسخگوباشید؟ پاسخگوی خانواده هایی باشید که ازهم پاشاندید به خاطر اینکه شما وشوهرتان در رأس حاکمیت باشید و به قدرت برسید.
چطور می خواهید پاسخگوی آن پدر و مادرهایی باشید که گرانبهاترین و عزیزترین داراییهایشان یعنی فرزندانشان قربانی شعر و شعارها و طرحها و سیاستهای پوچ و موهوم شما شدند؟. از این موارد درخانواده من نیز هست.
یادتان می آید که یکی ازمسئولین شما به من گفت چون پدر من اعدام نشده پس من باید تاوان اعدام نشدن او را پرداخت کنم؟!!. واقعا شما به اصول حقوق بشر ایمان واعتقادی دارید؟… مگر نه این است که یکی از این اصول، آزادی افراد در انتخاب پوشش و لباس خود می باشد همان که شما آن را به عنوان یکی از مواد منشورتان برای آزادیها از جمله آزادی زنان قرار داده اید؟.
یا شما که پوشش خاص خودتان را داخل تشکیلاتتان برای ما زنان اجباری کرده بودید و هنوز هم هست بویی ازاین اصول برده اید؟ شما زمانیکه در یکی از سالنهای اجاره ای عمومی پارلمان اروپا رفتید وشعار موهوم تغییر رژیم وسال سرنگونی را مثل همۀ سالهای گذشته سردادید آیا لحظه ای فکر کردید که با چه دوز و کلکی می خواهید باقی ماندۀ آبرو و دم و دستگاه فرو ریخته تان را به خیال خام خودتان ولی به بهای فریب هر چه بیشتر هزاران نفر و ریخته شدن خون آنان در جهنم عراق از جمله در زندانتان در بغداد یعنی لیبرتی نگهدارید؟… یادم می آید آن زمان می گفتید شش ماه ولی با کمال تأسف آن شش ماه پیوسته تمدید میشد.
از آن زمان تا کنون ۲۷ سال برای من و امثال من گذشته است. راستی خانم رجوی به چه قیمتی؟؟!…
آیا یک لحظه به خودتان اجازه داده اید به این فکر کنید که چقدر تا حالا دروغ گفته اید؟ و آیا تا کنون حساب آن پولهای باداوردۀ نفتی صدامی را که در مقابل فروش اطلاعات مرزی ایران میلیون میلیون به جیب می زدید تا دستگاه دوزخی خودتان برای تباه کردن یک نسل و ریختن بهترین فرزندان ایران زمین به کام دشمنانشان را حفظ کنید پس داده اید؟
بدیهی است که اگر یک روز از آن پولها یعنی سرمایه های مردم عراق که به یغما برده اید به لابیهای آمریکایی و اروپایی تان که دستانشان تا مرفق به خون ملتها بویژه ملت عراق آلوده است پرداخت نکنید و آنها را با این پولها نخرید به اندازه یک سرسوزن هم هیچیک از آنها توجهی به شما و حرفهایتان نخواهد داشت.
راستی آیا در وجود شما کمی وجدان باقی مانده که به آنها بگویید چه بلایی سر زنهای بهترین یاران خود آورده اید؟ همان زنهایی که جوانی وعشق و بچه های خودشان را به خاطر شعارهای توخالی شما و شوهرتان قربانی کردند ولی در دستان شما اسیر شده اند. شما برای همان مردان وزنان چه کار کرده ومی کنید؟
مبارزه ای که شما ادعای آن را دارید فقط برای حفظ خودتان و باقی ماندۀ تشکیلاتتان می باشد… شما هیچ ارزش انسانی برای آن افرادی که دردستان شما اسیر هستد قائل نیستید. شما و همسر فراریتان فقط ظاهر قضیه را به خیال خودتان و با حرافی ها و شعر و شعارهای تکراری و مسخره تان درست کردید ولی در باطن قضیه پوچ وتوخالی است.
راستی آیا این بود پاسخ دادن به آن همه دردها واز خودگذشتگیهای آن زنان ومردان اسیر دستان شما؟ زنان ومردانی که از همه چیز خود گذشته بودند؟.؟ آیا آنها کشته شدند تا شما اطلاعات مرزی را بفروشید ومیلیونر بشوید؟
آیا انهاازجان ومال خودگذشتند که شما به مقام انسانیت توهین کنید؟
حلال خدا را حرام وحرام او را حلال جلوه بدهید؟
راستی چه دستاوردی برای همین افراد اندک خود داشته اید؟
فقط دروغ گفتید…
دروغ به افراد اسیر… لازم می بینم چند نمونه ازدروغهای شاخدار شما را بازگو بکنم.
خانم مریم عضدانلو البته شک ندارم این حقه ها را ازشوهر فراری ودزد ناموس خود آموخته اید وخوب میدانید که شما چه کارهای کثیفی کردید. راستی یادت می آید چه زنهایی را وادار به چه کارهایی کردید؟ وچه زنهایی را شما مجبور کردید که رحم خودرا دربیاورند؟ آیا این بود آن قله رهایی که وعده اش را می دادید؟ …
شاید کمی ازکرده های خودتان خجالت بکشید واگرقلبی درسینه دارید و وجدانی اگاه داشته باشید به خودتون بیایید ودست ازسر این اسرا بردارید.
شما سال ۹۲ را سال سرنگونی برای رژیم ایران نامگذاری کرده بودید به مانند آن شش ماههایی که قراربود طی هر یک از آنها رژیم سرنگون شود آیا نمی دانید سال ۹۲ تمام شده؟ بعد هم با چه وقاحت و دریدگی و بی شرمی دوباره همان فریبکاری را تکرار کرده و سال ۹۳ را سال سرنگونی اعلام می کنید؟ راستی خانم رجوی این وسط کی سرنگون شد؟
شوهر شما مسعود گفته بود اگر کوه ها بجنبند اشرف پایدار است… اما در نیمه سال ۹۲ درب اشرف برای همیشه بسته شد آنهم با چه قیمتی؟.
راستی خانم رجوی آیا آن وسایل به فروش رسید؟
شما برای اینکه در برابر این افتضاح مثل همیشه پاسخگو نباشید آن شوی زشت را برپا کردید که من وشما خوب می دانیم با چه فشاری آن اسیران را واداشته بودید که بیایند دراعتصاب غذا شرکت کنند اعتصابی که چنان افتضاح بود که افراد خود شما هم در برابر آن یعنی این شوی مسخره ایستادگی کرده بودند. بله هدف این بود که شاید باز فردی یا افرادی بمیرند تا شما چند صباحی نفس بکشید؟ دروغ و امر موهومی به عنوان دادگاه اسپانیا را علم کردید تا آبروی رفته تان را به جوی تشکیلاتتان را برگردانید آخر سر هم دولت اسپانیا اعلام کرد که چنین دادگاهی اساسا ساختگی و غیرقانونی بوده است.
شما حتی در آلبانی و بعد از انتقال بخشی از افراد به کشور ثالث هم حصار تشکیلاتی راه انداختید ولی دیدید که بیش از نیمی از آنان از این تور تشکیلاتی شما بیرون آمده وپا به دنیای آزاد گذاشتند. شما تعدادی را نیز با پول خریدید وبه آنها وعده های دروغین دادید … که کمیساریا برای شما کاری نمیکند وشما پاس بگیرید تک به تک شمارا خارج میکنیم!! تا آنها را با این ترفند نیازمند خودتان ساخته و به خیال خودتان به تشکیلات برگردانید.
راستی خانم رجوی آیا آن پناهگاه ضد اتمی که اخیرا دراشرف کشف شد ثابت نکرد که چقدر جان حتی آن رزمندگان فدایی شما هم برایتان بی ارزش است که از آنها فقط به عنوان دیوار گوشتی دور سران دستگاهتان استفاده کرده و می کنید؟ چرا حتی آن ۵۲ نفر فدایی سرانتان را که در حملۀ اخیر به اشرف کشته شدند در آن پناهگاه جا ندادید تا کشته نشوند؟… راستی خانوم رجوی ۱۹فروردین رابه خاطر دارید که افراد بیچارۀ رده پایین و ناراضی اشرف کشته شدند ولی سران تشکیلات شما در آن پناهگاه و مقرهای دیگر پشت دیوار گوشتی آن افراد مخفی شده و زنده و سالم ماندند؟
همسر شما کسی که به زعم خود وهوادارانش شیر همیشه بیدار است وطی نیم قرن اخیر ازهیچ چیزی هراس نداشته یعنی از برادرکشی وجاسوسی و وطن فروشی و آدم فروشی و مزدوری و لابی گری و زندان درست کردن وشکنجه کردن جسمی و روحی افراد خود و شانتاژ و گروگانگیری و….پس چرا پنهان و فراری است؟
واما سخن آخر با شما خانم رجوی،
نمایش بازیگریهای شما در دفاع از حقوق بشر و دم زدن از زندانیان اوین در حالی که تعداد زیادی از ناراضیان بخصوص زن همین الان در فرقه شما محصورند بیانگر چیست با دستان آلوده به خون نمی توان دم از آزادی و دمکراسی زد. زیرا تاریخ قضاوت خودرا کرده است و شما جایی در ایران ونزد ایرانیان ندارید.
زهرا معینی – فرانکفورت – آلمان بیست و هفتم آوریل