فرقه رجوی سالهاست که در اروپا و آمریکا به فعالیتهای سیاسی- تبلیغی و گاه تروریستی مشغول می باشد. در طی ربع قرن گذشته، دهها هزار ایرانی در مقاطع مختلف در دام مجاهدین افتاده و به سوی عملیات های تروریستی کشیده شده و به کشتارگاه رفته و کشته شدند، و همچنان هم هزاران نفر در این باتلاق گرفتار مانده اند. طبعاً بسیاری از آنان هم زود هوشیار شده و خود را از رجوی جدا کردند که تعداد آنان به هزاران نفر می رسد.
در طی ده سال گذشته، جداشدگان از مجاهدین به کرات هشدار دادند که ایرانیان بایستی مراقب چنین دام های خطرناکی باشند، بخصوص بعد از اشغال عراق که ریزش اعضای مجاهدین شدت گرفت هشدار داده شد که این فرقه خطرناک در صدد جذب نسل جدیدی از ایرانیان است که هیچ شناختی از رهبری مجاهدین و فرقه آنها ندارند، و به مسائل سیاسی و حقوقی نیز آشنا نیستند و لذا در اوج ناآگاهی از این مسائل، طعمه خوبی برای فرقه رجوی خواهند بود. متأسفانه این موضوع توسط ایرانیان جدی گرفته نشد و شاهد بودیم که طی همین ده سال اخیر کیس پناهندگی بسیاری از ایرانیان بخاطر ارتباط با مجاهدین خراب و آلوده شده است. این هموطنان ناخواسته توسط سازمان های امنیتی کشورهای اروپایی زیر نظر قرار گرفته و در لیست سیاه قرار گرفتند.
این نمونه تأثربرانگیز تجربه ای برای هموطنان به همراه نداشت و امروز یکی دیگر از هموطنان در همین اشتباه بزرگ حقوقی-امنیتی گرفتار و از مردم تقاضای کمک کرده است. وی شیرین مرادی نام دارد که به همراه همسر و فرزند خردسالش مدتی پیش به هوس سرعت گرفتن مراحل قانونی پناهندگی به دام مجاهدین گرفتار شدند. اینک، بعد از مدتهای طولانی در انتظار ماندن و فعالیت برای فرقه تروریستی مجاهدین دچار مشکل شده و دولت نروژ قصد دیپورت او را دارد.
جای تأسف اینجاست که هموطنان عزیز ما آگاهی کافی از مسائل حقوقی بعد از یازدهم سپتامبر ندارند و به تصور اینکه همان قوانین بیست سال قبل در اروپا حکمفرماست، به دام گروه های تروریستی افتاده و پرونده حقوقی خود را خراب می کنند.
از همه هموطنان که در خارج هستند درخواست دارم به افراد پناهجو هشدار کافی را بدهند و نگذارند این هموطنان آواره بخاطر مقداری پول و قوی کردن پرونده حقوقی خودشان در دام مجاهدین گرفتار شوند. نکته مهم اینجاست که سازمان مجاهدین (فرقه رجوی) با حیله و نیرنگ این افراد را اسیر خود کرده و از آنان چندین سال استفاده تبلیغی و سیاسی می کند و آنگاه که پرونده شان بکلی خراب شد، یا آنها را رها کرده و یا تلاش می کنند بیش از پیش آنان را به خود وابسته ساخته و با مقداری پول که نیاز جدی چنین هموطنانی هست، آنها را به طور دائم و طولانی مدت در خدمت خود بکار گیرند.
سران فرقه رجوی، در سال 1380 بیش از 200 نفر را از پاکستان و ترکیه و کشورهای عربی فریب داده و تحت عنوان کاریابی و پناهندگی به عراق کشانیده و به نابودی کشانیدند. بسیاری از این افراد هم اکنون به نزد خانواده های خود بازگشته و بشدت از اعتمادی که به مجاهدین کرده اند پشیمان هستند. مشکل جدی اینجاست که سرپل های این فرقه با نقاب مجاهدین هم وارد نشده و با نقاب حقوق بشری و انساندوستی جلو می آیند که طرف مقابل را فریب دهند و بعد به مرور جذب تشکل مافیایی خود می کنند. لذا هوشیاری در این نقاط بسیار اهمیت دارد و وظیفه هر ایرانی انساندوست در اروپاست که این گوشزد را به پناهجویان داشته باشند.
باید توجه داشته باشیم که رجوی ها همان کسانی هستند که نه تنها به مردم ایران و نه تنها به مردم عراق خیانت کرده و آنان را به کشتن داده اند، که حتی به اعضای منتقد خود هم هیچ رحم نکرده اند. و البته قضایا فراتر از این است و رجوی حتی یاران کنونی خودش را هم سپر گوشتی خودش کرده است و یک قلم 53 تن از آنان را در اشرف به درون آتش افکند. چنین کسی آیا هرگز دلش برای یک پناهجوی ایرانی می سوزد؟ آیا این نمونه ها نباید ما را به فکر وادارد و به ما احساس مسئولیت در قبال هموطنان آسیب پذیری کند که در معرض خطر تماس با فرقه رجوی در اروپا هستند؟
مهدی افتخاری