در جریان برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، در غرفه پایگاه اطلاع رسانی مجاهدین آقای پور احمد، یکی دیگر از دوستانی است که به مدت 2 روز به عنوان شاهد عینی و کارشناس مسایل فرقه تروریستی رجوی، پاسخگوی بازدیدکنندگان از غرفه بودند. گفتگویی با ایشان در رابطه با بازخوردها و اتفاقات نمایشگاه داشتیم که ذیلا آن را به نظر شما می رسانیم.
حسینی: باسلام خدمت شما و با تشکر از اینکه وقتتان را دراختیار ما قرار دادید. لطفا بفرمایید شما درچه قسمتی از نمایشگاه فعالیت داشتید؟
آقای پور احمد: خواهش میکنم. من هم خدمت شما و مخاطبان محترم سایت نجات سلام وعرض ادب دارم. همچنانکه درجریان هستید سالانه نمایشگاه بزرگ بین المللی کتاب درتهران برگزار میشود که مورد بازدید میلیونها نفر از طیف های مختلف مردم قرار میگیرد. امسال نیز در بیست و هفتمین نمایشگاه فوق الذکر بنده از جانب پایگاه اطلاع رسانی مجاهدین درغرفه مربوطه دعوت شدم و طی دو روز تمام فعالیت داشتم.
حسینی: فعالیت شما به چه صورت بود؟
آقای پور احمد: عرض کنم خدمت شما در غرفه پایگاه اطلاع رسانی مجاهدین مجموعه ای از آثار و نوشتار و خاطرات جداشدگان ازفرقه رجوی موجود بود که مدعوین با خرید و مطا لعه آن بر آن بودند که بیش از پیش به ماهیت و سوابق تروریستی فرقه رجوی پی ببرند و به اشراف برسند و لیکن وقتی متوجه حضور بنده بعنوان یکی ازجداشدگان از فرقه بدنام رجوی میشدند مشتاقانه با طرح ابهامات وسوالات مختلف و متنوع میخواستند که از تجارب بیش از دو دهه حضورم در مناسبات مافیایی رجوی را در اختیارشان بگذارم که البته بنده نیز با کمال میل و با حوصله تمام انجام وظیفه کردم و پای صحبتشان نشستم , سوالات و ابهاماتشان را به دقت گوش دادم و بطور مبسوط پاسخگو شدم طوریکه بعضا از من ایمیل و شماره موبایل خواستند که در ادامه بتوانند با حوصله بیشتر و دقیقتر ابهامات وسوالاتشان را پاسخ بگیرند.
حسینی: لطفا میشود بفرمایید عمده مخاطبین شما ازچه طیفی بودند و تیتر سوالاتشان چه بود؟
آقای پور احمد: البته. همچنانکه فوقا اشاره کردم طیف های مختلفی از مردم با گرایشات فکری متنوع جهت بازدید به غرفه ما مراجعه کرده بودند که سنین مختلف را شامل میشد و لیکن نسل جوان و دانشجو باحضور چشمگیر و فعال خود درخشش بیشتری داشتند و اگر شفاف تر عرض کنم باید بگویم که مخاطبین من از طیف دانشجو و استاد دانشگاه , روحانیون و از دانشجویان حوزه علمیه , نویسنده و محقق و ناشر, از فرهنگیان آگاه ,دکتر و مهندس با تحصیلات و مدارج عالیه, بازاری و مشاغل آزاد وکارمندان دولت وشرکتهای خصوصی و ان جی اوها و زنان خانه دار وهمچنین افرادی بودند که سابقا دردهه شصت از هواداران فرقه رجوی موسوم به سازمان مجاهدین بودندکه توانستند ابهامات وسوالات خودشان را پاسخ بگیرند و عمدتا با انعکاسی که از خود میدادند درحیرت بودند که چگونه شخص رجوی ابتدا به ساکن از بدو پیروزی انقلاب با ادعای دروغین ومردم فریبی آزادی خواهی و برتربودن به نسبت سایرین، میخواست برمسند حکومت بنشیند و چون به آرزویش نرسید بیمار وعقده ای شد و بسا مرتکب جنایت وخیانت شد. طوریکه امروز بخاطر اینکه پاسخگوی اعمال خرابکارانه وتروریستی اش نباشد درسوراخ موش پنهان شده است.
اگربخواهم خیلی خلاصه ومحوری عمده سوالات مخاطبینم را دسته بندی بکنم باید بگویم که ازمن می پرسیدند:
– شخص شما چگونه وبا چه مکانیزمی توانستید ازیک تشکیلات بسته وکنترل شده ومخوف جدا شوید و سران تشکیلات رجوی چه برخوردی با شما وسایرجداشدگان داشتند؟
– شما با وجودیکه بالغ بربیست سال به هرحال خواسته یا ناخواسته درشمار اعضای و فرماندهان رجوی بودید ودرعملیات مختلف ازجمله مرصاد شرکت داشتید , متعاقب بازگشت به وطن تهدیدی ازجانب مسولین امنیتی کشوراحساس نکردید؟ آیا زندان نرفتید وشکنجه نشدید؟
– الان که علیه رجوی و مناسبات فرقه ای وی بعنوان کارشناس روشنگری میکنید و فعال هستید و فعالیت شما طبعا خوشایند رجوی نخواهد بود از سوی رجویها تهدید به مرگ نشدید؟
– داستان انقلاب ایدئولوژیک و ازدواج و طلاق اجباری چه بود وچگونه شما بعنوان یک عضو پذیرفتید که درمناسبات باشید و ببینید که مسعود رجوی عیاشانه بخواهد همسر نزدیکترین دوستش مهدی ابریشم چی را برباید وبه عقد خودش دربیاورد؟
– اصلا چرا در فرقه رجوی که به قول خودت خانواده کانون فساد تلقی میشد و شما با خانواده خود هیچگونه ارتباطی نداشتید؟ درعصر تکنولوژِی برتر و ارتباطات فراگیر تلفن نداشتید، ماهواره نداشتید وهیچ رسانه ای بجز رسانه از فیلتر عبور داده شده وکنترل شده خودشان را نداشتید؟
– داستان عملیات مرصاد چه بود که گویی به تفریح وپیک نیک می آمدید و با سه هزار آدم ازقصرشیرین راه افتادید که تهران را مثلا تصرف کنید؟ مگرصدام با تمام امکانات و برخورداری از امریکا وسایرکشورها دردهه شصت به بعد توانسته بود شهری از ایران را بگیرد و درتصرف خودش داشته باشد که رجوی وطن فروش چنین توهمی درسرداشت؟
– الان رجوی کجاست و چرا مخفی شده و مردانه درمیدان حضورندارد؟ اصلا وی زنده است؟
– نقش تشکیلات رجوی درفتنه 1388 چقدر بود وآیا مهندسین برنامه اتمی کشورمان را همین شخص رجوی به شهادت نرسانده است؟
– از پیشینه سازمان مجاهدین برایمان بگویید واینکه چگونه سران وقت سازمان بتوسط ساواک اعدام شدند ولی رجوی که به مرگ محکوم شده بود رهایی یافت و بطورمشکوکی زنده ماند؟
– الان اعضای باقیمانده درعراق کجا هستند وچرا نمی توانند مثل شما ازفرقه جدا شوند و فرارکنند؟
– چرا درچند نوبت محل لیبرتی بتوسط عشایر عراقی مورد حمله قرارگرفت و چه جریاناتی از این ناحیه سود می برند؟ چرا رجوی با وجودیکه هم پولش را دارد و هم شرایطش را که حمایت امریکا در صدر آن است نمی خواهد اعضای لیبرتی را به کشورهای اروپایی و امن بفرستد؟ اصلا چرا درب لیبرتی را باز نمی گذارد تا اعضا خود تصمیم بگیرند وآینده شان را آنچنانکه خود میخواهند رقم بزنند؟
سوالاتی راکه ذکرکردم هرچند سوالات اساسی و پایه ای شهروندان عزیزم بودند که حضور ذهن داشتم و مطرح کردم ولیکن درطول حضورم در نمایشگاه همچنان آماج سوالات مخاطبانم بودم و برایم خیلی جذاب بود که به یقین رسیدم این نسل با تجاربی که ما جداشدگان درخدمت شان گذاشتیم بطور مطلق فریب فرقه تبهکار رجوی را نخواهند خورد وبه انحراف کشانده نخواهند شد که از این حیث خیلی شادمانم که توانستم خدمت کوچکی به شهروندان عزیزم داشته باشم.
حسینی: انعکاس بازدیدکنندگان ازغرفه ای که شما فعالیت داشتید وروشنگری میکردید چه بود؟
آقای پور احمد: اول اینکه توانستم یک رابطه صمیمی با مخاطبانم برقرارکنم واینکه صادقانه میخواهم تجاربم را درخدمت این عزیزان قراربدهم. عمده مخاطبان بنده را بخاطر روشنگری علیه یک فرقه تبهکار تحسین و تقدیر میکردند و شماری نیز ضمن شنیدن حرفهایم میگفتند آخر رجوی و تشکیلاتش درجامعه ما مطرح نیستند و متعلق به سه دهه قبل بودند با کارنامه ای سیاه از تروریسم و خیانت به وطن و مردم خویش و اینکه چرا باید با ایجاد نمایشگاه بخواهیم یادشان را که مترادف خیانت وجنایت هست , زنده کنیم!
درضمن بودند شماری دیگراز ناشران و نویسندگان وخصوصا نسل جوان دانشجو که برای پایان کار ترم های دانشجویی شان نیازمند اطلاعات حول کارکرد فرقه های تبهکار در سالهای پیشین جامعه مان بودند وطلب میکردند که بیشتر و دقیقتر و مستدل تر روشنگری داشته باشم. متاسفانه درجریان نمایشگاه با شماری ازخانواده های شهدا که عزیزانشان را درجریان حمله مشترک صدام و رجوی به ایران خصوصا در عملیات مرصاد از دست داده بودند مواجه شدم و وقتی با چهره شان مواجه می شدم طبعا احساس شرم میکردم و درمقابل شان احساس خضوع داشتم ، برغم اینکه خود با بلند نظری بی مانند اذعان می داشتند که جداشدگان از فرقه رجوی چونان عزیزانمان که به دست آنان شهید شدند تماما قربانیان واحد رجوی ودستگاه ترور و وحشت وی هستند و این تنها رجوی است که بایستی پاسخگوی اعمال تروریستی اش باشد وما کوتاه نخواهیم آمد و بخششی درکارنیست.
حسینی: رهنمود شما به هموطنمان عزیزمان برای اینکه درچاله های تبلیغاتی فرقه ای رجوی نیفتند وفریب شعارهای آنان را نخورند چیست؟
آقای پور احمد: والله مردم ما خصوصا نسل جوان جستجوگر ما، آگاه تر از این هستند که با وجود تاریخ گهربار وطنمان با خادمینی که بالای مملکت مان هستند بخواهند برغم آشکار شدن ماهیت فرقه ها خصوصا فرقه رجوی فریب آنان را بخورند و به بیراهه کشانده شوند ولیکن شخصا احساس میکنم که رجوی فقط درعرصه اینترنت و فضای مجازی که با آرم و بی آرم و با نام و بی نام حضور حداقلی داشته و تلاش وافر دارد که در پوش های تبلیغی وصنفی با نسل جوان ارتباط برقرار کرده وآنان را طعمه خودشان بکند که در این زمینه ابتدا به اولیا و والدین نسل جوان و بعد به اولیا ومدرسین دانشگاهها توصیه میکنم که دراین زمینه بخصوص هشیار بوده جوانان را تحت پوشش خود داشته باشند.
حسینی: با تشکر از شما و با آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما و خانواده محترمتان. امیدواریم افشاگریها و روشنگریهای شما مورد استفاده هموطنانمان بخصوص قشر جوانمان قرار گرفته و مسیری را که به اشتباه ما طی کردیم مجددا توسط کسی طی نشود.
حسینی