خبرهای این روزها، گویای شکستهای پی در پی فرقه در تحلیل هایش می باشد. عقب نشینی مخالفین سوریه از شهر حمص و واگذاری مرکز شهر به نیروهای اسد، حاکی از شکست مخالفین و حامیان اش است. از وقتی که در سوریه جنگ داخلی بالا گرفت همواره سازمان مجاهدین به حمایت از مخالفین پرداخت در بلندگوی تبلیغاتی اش بیشتر از هر خبرگزاری از سوریه و جنگ هایش انعکاس منفی که دقیقا جانبدارانه بود می داد.
با کمال تعجب در حالیکه بزرگترین خبرگزاری دنیا از بی بی سی تا صدای آمریکا در خبرها انعکاس دادند مخالفین شهر حمص را ترک کردند اما فرقه نه تنها خبر را در این ارتباط منتشر نکرده است بلکه آنچنان در بلندگوی تبلیغاتیش دم از پیروزیهای آنچنانی تروریستهای سوریه می زند که انگار همین فردا دمشق سقوط خواهد کرد.
نکته بعدی بعد از مدتی تاخیر مریم قجر در محافل سیاسی در تاریخ 16/2/93 به صحنه آمد در سالن ویکتور هوگو پارلمان فرانسه در صحبتهایش گفت روابط اقتصادی با ایران باید مشروط به توقف شکنجه و اعدام گردد، از آنجائی که در زمینه اتمی راه به جای نبردند (گرچه با تمام قوا در صحنه بودند همه نیروهایشان را بر علیه برنامه اتمی ایران بسیج کرده بودند) دیدیم هیچ نتیجه ای نگرفتند. النهایه بعد از توافقات ایران با 1+5 دکان و دستگاه هایشان بهم خورد و به نوعی شکست را پذیرفتند در حالیکه، هدف مجاهدین این بود این تضاد بالغ شود تا به سمت جرقه و جنگ با ایران راه ببرد که باز هم شکست خوردند.
حال که مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی به نتیجه نهایش نزدیک شد رهبران فرقه ناامیدانه با برگزاری کنفرانس ها و سخنرانیها از آنان می خواهند تا مناسبات اقتصادیشان با ایران را مشروط به مسائل حقوق بشری بکنند.
آنان که بیشرمانه تا به حال به کشورهای غربی خط می دادند تنها راه غلبه و مهار ایران تحریم و فشار بیشتر اقتصادی است و توجه ای به وضعیت اقتصادی و معیشت مردم ایران نداشتند و تلاش داشتند به این مسائل دامن بزنند، از سر ناچاری و ناامیدی امروز با اعتراف به شکست خود به دولتهای غربی پیشنهاد می دهند که روابط اقتصادی خود را مشروط به مسائل دیگر کنند که این مطلب حاکی از این است که نسخه های پیچیده شده رهبران فرقه در نزد غربیها ارزشی ندارد و به تحلیل های آنها اهمیتی قائل نمی شوند.
واقعیت روابط با جهان بیرون، رهبران فرقه را وارد مخمصه ای کرده که از روی ناچاری رو به بحث های پناه برده اند که هم خرجی ندارد و هم می تواند دستشان را در برابر نیروهایشان حتی بی ارزش و کم اهمییت قدری پر کند و حداقل کم نیاورده باشند و در نشستهای سیاسی حرفی برای گفتن داشته باشند و تغذیه ای باشد برای نیروها داخلی در لیبرتی و هواداران خود در خارج کشور.
محمد رضا گلی اسکاردی