دماغ سوختگی رجوی در دو انتخاب و یک پیروزی

فرقه بی آینده مجاهدین فرقه ای که تا بن استخوان اسیر ندانم کاری های یک دیکتاتور بی رحم شده است در هر سرفصل و نقطه عطفی به چشم اندازی بیهوده دل خوش می دارد و با بوق و کرنا همه چیز را در راستای اهداف خود بررسی می کند.
اخیرأ در انتخابات عراق  و قبل از آن از مدتها قبل تحلیل هایش این بود که دولت قانون و مالکی حذف شده است و به قدرت رسیدن بازماندگان صدام دل خوش داشتند و قبل تر از آن هم در انتخابات ریاست جمهوری در ایران سناریویی منسجم تر و سخت تر از فتنه 88 در ایران در تحلیل هایشان را بررسی کرده بودند و همه چیز خود را براین اساس برنامه ریزی می کردند.
درحقیقت وضعیت سوریه را هم در کنار این دو انتخابات به نوعی پیروزی برای خود می دانستند. که البته اکنون گذشت زمان مشخص کرد که هم در انتخابات ایران و هم عراق و هم قضیه هسته ای و هم قضیه سوریه تحلیل های رجوی غلط و کاملا بیهوده بوده است.
سیستم و هژمونی حاکم بر فرقه مخوف مجاهدین،  بوده تا بوده پشت سر و به دنبال اتفاقات و وقایع بوده تا اینکه از قبل تحلیل درستی داشته باشند و همیشه بعد از مدتها آمده اند اطلاعیه صادر کرده اند  و در آن به طور ابلهانه ای حقایق را زیر سئوال برده اند و عقب ماندگی خود را از سیر تحولات توجیه کرده اند.
اکنون هم بعد از دماغ سوختگی در تحلیل باخت مالکی مقوله تقلب را در اذهان عراقیان می اندازند و می خواهند این گونه خطی را فعال کنند و آنرا محملی برای نفاق و سرمایه تاکتیک های غلط آینده خود کنند.
رجوی همیشه می گفت صدام ماندنی است و به مقوله وجه المصالحه شدن خود می خندید اما دیدیم که فی الواقع رجوی دماغ سوخته شد و مجبور شد در یک چرخش 180 درجه ای استخدام مزدوری برای امپریالیزم را افتخار خود می داند از روز اول همین ندانم کاری و افکار دگماتیسم و فناتیک رجوی بوده که تشکیلات مجاهدین را به قهقرا برده است و آنرا به فرقه ای تبدیل کرده که همیشه تو سری خور بوده و مجبور شده برای حفظ خود به نجاست خواری برای هر قدرتی مبادرت کند.
واقعیت این است که هیچ تحلیلی از رجوی تا کنون واقعی در نیامده است رجوی در ساده ترین تحولات تحلیل غلط داشته است و علتش هم این بوده که رودر روی واقعیت هاست و آنگونه تحلیل می کند که ایده آل خودش است لذا در همه حال او می سوزد و این بدنه فرقه اش است که بهای آنرا با خود سوزی –خود کشی و… می پردازند.
 

خروج از نسخه موبایل