بعد از سه طلاقه کردن همه در انقلاب طلاق، مریم در نشست های اشرف همیشه مطرح می کرد مردها باید زن طلاق داده خود را استفراغ خشک شده بدانند و حتی این مسئله در اشرف برای اینکه برای همه بهتر فهم شود به صورت مکانیکی این کار انجام گرفته و بدین شیوه که دیگر زن و یا مرد نمی بایست در سازماندهی در کنار همدیگر باشند اگر حتی برای لحظه ای همدیگر را ببینند دوباره خاطرات گذشته تکرار می شود به همین دلیل آنان زن و مرد را در دو قرارگاه جداگانه سازماندهی می کردند و این کار را برای مصونیت ایدئولوژیک آنان می دانستند.
حال این سئوال به ذهن می زند که پس چرا استفراغ خشک شده در مورد مریم صادق نیست و او باید در کنار همسر اولش یعنی مهدی قرار گرفته و عکس یادگاری بگیرد.
این مسئله شاید در نگاه اول بسیار ساده به نظر برسد چرا که وی این شیوه جدا سازی را در اشرف به صورت سفت و سخت انجام می داد و اکنون در اور این کار نقض شده و برای مریم مشروع می باشد.
آیا در پشت پرده این انقلاب اتفاقات دیگری انجام گرفته که هنوز بیرونی نشده و یا شاید در نبود مسعود، مریم بازگشت به گذشته کرده است؟ که اگر چنین باشد این بازگشت را باید به فال نیک گرفت و این خبر خوبی می تواند باشد.
اگر چه برای همه ما مشخص است که دم جنباندن مهدی برای مریم و تعریف کردن او از انقلابش نمود از چیز دیگری دارد که البته راه به انقلابی که دیگران باید دچار آن شوند ندارد.
بهتر است مریم قجر بیشتر از این خود را فریب ندهد چون دیگر از مسعود خبری نخواهد بود و از طرف دیگر در جامعه رجوع هر زن و مرد امری عادی است مگر اینکه سه طلاقه باشد آن هم می شود مثلا با محلل حل کرد که با توجه به رفتار و عکس های یادگاری این روزها می توان به این نتیجه رسید که این آمادگی در خانم قجر وجود دارد که با راه اندازی انقلابی دیگر موضوع را حل نموده تا به همسر اولش رجوع کند.
هادی شبانی