رهبران مجاهدین به دنبال چه هستند؟!

وب سایت های رسمی مجاهدین خلق از برگزاری گردهمایی سالانه گروه در پاریس در تاریخ 27 ژوئن خبر دادند.
چند سالی است که سازمان مجاهدین در ماه ژوئن – که یادآور شروع عملیات مسلحانه فرقه و همچنین اقدام ضد تروریستی پلیس فرانسه و دستگیری مریم رجوی می باشد، گردهمایی به راه می اندازد تا از این طریق در میان محافل غربی خودی نشان دهد.
این بار هم سازمان همچون هر گردهمایی و مراسم دیگری مجبور است عده ای را برای شرکت در مراسم اجیر کند چرا که در میان ایرانیان تقریباً هیچ ارزش و جایگاهی  ندارد.
قربانعلی حسین نژاد، عضو جدا شده از سازمان مجاهدین که هم اکنون در یک مرکز خیریه برای پناهجویان و آوارگان در فرانسه زندگی می کند می گوید:" این روزها شاهد مراجعات با واسطه و پیغام و پسغامهای سردمداران فرقۀ رجوی ساکن قلعۀ اورسور اواز به عربها و افغانیهای این مرکز جهت جمع کردن و بسیج آنها برای شوی ژوئنی مریم رجوی طبق معمول سنواتی از ۱۷ تا ۲۰ ژوئن… هستم"
به این ترتیب رهبران مجاهدین نه تنها باید کسانی را استخدام کنند تا در مدح شان سخن پراکنی کنند بلکه شنوندگان این مداحان را هم باید به بهای پول و گردشی یک روزه  و رایگان اجیر کنند.
ماشین تبلیغاتی مجاهدین، به عنوان تنها قسمت فعال گروه به طور مداوم و سخت در کار است تا به بهانه های مختلف و در مکان های متفاوت گردهمایی و تجمع و اعتصاب و.. به راه می اندازد و برای رئیس جمهور خودخوانده ؛ مریم رجوی سفرها و سخنرانی های مختلفی ترتیب می دهد تا شاید نامی از سازمان بلند شود چرا که بقای سازمان ورشکسته شان را در همین غوغا و هیاهو به راه انداختن ها می بینند.  
از آن جا که این گروه به عنوان فرقه ای مخرب و تروریستی و همچنین همدستان صدام حسین تقریبا هیچ جایگاهی در میان ایرانیان ندارد، تمام تلاشش معطوف به دست آوردن حمایت و توجه قدرت های غربی است.
  سازمان هیچ گاه نتوانسته بر روی حمایت مردم ایران حساب کند و از همان ابتدای کار دست آویزی جز جلب حمایت دشمنان ملت ایران نداشته است.
در حقیقت، تلاش مستمر و پرهزینه و چند دهه ای سازمان برای خروج از لیست گروه های تروریستی گام نخست در تلاشش برای نمایش خود به عنوان اپوزیسیون مشروع دولت کنونی ایران و همچنین جایگزین دمکراتیک آن بوده است.
با این که مخالفت سازمان مجاهدین با ایران حمایت هایی را برایش به ارمغان آورده است و از همین طریق و با لابی گری توانست خود را از لیست گروه های تروریستی خارج کند، اما مجاهدین هیچ گاه به عنوان آلترناتیو مناسبی برای دولت کنونی ایران به حساب نیامدند.
در حقیقت این که امریکا و یا دیگر دولت های اروپایی گروه های خشونت طلب و تروریستی را که ظاهراً خود را اپوزیسیون می نامند برای تحت فشار قرار دادن دولت هایی که از فرامین این کشورها پیروی نمی کنند، به خدمت بگیرند در مشی سیاسی این کشورها رویکرد تازه ای نیست.  
اما مجاهدین به عنوان گروهی که رهبرانش بیش از سه دهه است که خارج از ایران به سر برده اند و پایگاه مردمی ندارند در کنار سابقه ی همکاری گروه با دیکتاتور سابق عراق باعث شده  تا برای این کشورها ارزش چندانی نداشته باشند.
دولت های غربی به این نتیجه رسیده اند که بهترین گزینه مذاکره با  رژیم کنونی ایران است و حتی اگر زمانی به دنبال آلترناتیو باشند مطمئناً سازمان مجاهدین جزء گزینه های شان نخواهد بود.
گزارش وزارت امور خارجه ی امریکا  مریم و مسعود رجوی را " اساساً غیردموکرات" و گروه شان را " جایگزینی نامناسب برای دولت کنونی ایران " قلمداد می کند.
الدار ممدوف، مشاور سیاسی برای گروه سوشال – دموکرات کمیته امور خارجه ی پارلمان اروپا در مقاله ی اخیرش که در لوبلاگ به چاپ رسید می نویسد:" نهادهای تصمیم گیرنده ی اتحادیه اروپا – شورای اتحادیه ی اروپا و سرویس خارجی – مجاهدین را جایگزین جدی برای حکومت کنونی تهران تلقی نمی کنند و می دانند که این گروه تقریباً هیچ جایگاهی در میان ملت ایران ندارد.”
ممدوف تصریح می کند:" خط اصلی اتحادیه ی اروپا اکنون به روشنی خواهان دیپلماسی با ایران است که امیدوارم به توافق نهایی بر سر برنامه هسته ای بحث برانگیز تهران منجر شود."
به این ترتیب خروج نام مجاهدین از فهرست تروریست ها تنها جنبه ی سمبلیک داشته و  چیزی عاید مجاهدین نکرده است جز این که راه را برای استفاده ی ابزاری دولت های غربی از این گروه فراهم کرده است.
تلاش های مجاهدین در بی ثمر کردن دیپلماسی در حل مسئله هسته ای ایران بی نتیجه بوده است. چرا که ایران و 6 قدرت جهان در حال فراهم کردن شرایط برای برداشتن گام نهایی مذاکرات هستند. همچنین به عنوان گروهی که تا چندی پیش در فهرست تروریستی بوده است و بارها از طرف سازمان ملل به نقض حقوق اعضایش متهم شده است، تبلیغات سازمان در مورد مسئله حقوق بشر در ایران هم نتیجه ای برایش به همراه نداشته و نخواهد داشت.
به نظر می رسد رهبران فرقه ی مجاهدین به این امر واقف باشند که در مبارزه برای کسب قدرت در ایران محکوم به شکست هستند و تقلای آن ها تنها برای حفظ زندگی تجملاتی و اشرافی ای است که برای خود فراهم کرده اند. اگر غیر از این بود و ذره ای احتمال پیروزی می دادند شاید هزینه های هنگفت گردهمایی های پوشالی را صرف نجات جان اعضای اسیر در برزخ عراق که در شرایط اسفناک کمپ لیبرتی به سر می برند، می کردند.
الف – سپینود
 

خروج از نسخه موبایل