اعضا و کادرهای جدا شده از فرقه رجوی (کرمانشاهی) در چند جلسه در دفتر انجمن نجات استان کرمانشاه حضور به هم رسانده و در نشست های دوستانه در صدد راه کارها و تلاش های جدیدی برای رهایی دوستان اسیرشان در زندان رجوی واقع در لیبرتی بغداد بر آمدند.
مسئول جلسه در ابتدا نکاتی اندر درد و رنج در مورد اسیران به شرح زیر یاد آور ی کرد:
در این جلسات جداشدگان از جمله آقایان جلال فیضیان /مهرداد امیری/شهاب آریانژاد/شهریار اسماعیلی /جهانشاه سید محمدی /کریم محمدی و تنی چند دیگر از رهاشدگان از رجوی حضور داشتند.
آقای اسماعیلی با بغض و حسرت در خصوص ادامه اسارت بچه هایی بعد از 27 تا 30 سال در اسارت رجوی هستند گفت: تا به کی جان کندن اندر پشت دیوارهای بتونی و سیم خاردارها و تا به کی باید فریب خورد و به خود نیامد.
در جواب نگرانی به حق آقای اسماعیلی یکی دیگر از جداشدگان بنام مهرداد امیری که خواهرش کماکان اسیر این فرقه می باشد گفت: هرکس از دیوار دروغین ایدئولوژی و فکری دروغ و کذب رجوی عبورکند قطعأ پشت دیوارهای فیزیکی هر چقدر قطور و بلند باشد نمی ماند.
آقای سید محمدی یکی دیگر از جداشدگان از این فرقه مخوف اظهار داشت شخصأ به پشت سیم خاردارهای اشرف رفته و در یک متری سیاج با چند مسئول و کادر اسیر در فرقه رو در رو صحبت کرده ام و یکی از آنها گفته ما به حد و مرزی رسیده ایم که اگر رجوی گوش ما را بگیرد و همین الان از قرارگاه بیرون کند شهامت خروج و رها کردن خودمان را نداریم. به دلیل اینکه او یعنی رجوی تمامی جنایات و قتل و کشتارها و خون ریزی هایش را به پای تک تک ما نوشته و طوری مارا سند گیری کرده که ما در ذهن خود فکر می کنیم از روز اول و تاسیس سازمان تا کنون هر خون و قتل و جنایت و کشتاری که صورت
گرفته به دست شخص من نوعی و فردی انجام شده است و لذا شهامت بیرون آمدن از این زندان را نداریم و فکر می کنیم که همین نقطه برای ما امن است و لاغیر.
در این جلسه و در ادامه چند نفر دیگر از جداشدگان نیز از طریق تماس تلفنی نظرات خود را بیان داشتند از جمله آقایان ارسلان اسماعیلی / رضا کریمی / علیرضا فتاحیان / اسد پاک و… که هر کدام از تجربیات خود از فرار و یا نحوه جدایی و رهایی خود از جهنم رجوی را بازگو کردند و همگی به یک نکته در خصوص ذهنیت سالیان اسارت خود صحه گذاشتند و آن اینکه فکر می کردند این آنها هستند که پاسخگوی تام و تمام جنایات رجوی ها می باشند در صورتی که حال افسون می خورند که چرا سالیان متمادی عمرگرانبهای خود را و جوانی شان را فدای این ذهنیت رجوی ساخته و پشت این تاکتیک ضد انسانی رجوی به هدر دادند.
در پایان جلسه چند مادر و عضو خانواده اسیران در چنگ رجوی هم به جلسه اضافه شدند و با دیدن این احساس مسئولیت جداشدگان بسیار خوشحال بودند و همگی جداشگان و خانواده ها برای رهایی اسیران در چنگ رجوی هم قسم شدند.