در روزهای گذشته ربوده شدن شماری از دختران محصل نیجریه ای توسط گروه بوکوحرام به یکی از خبرهای اول رسانه های جهان تبدیل شد. قرار دادن نام این گروه در لیست سیاه تروریستی شورای امنیت سازمان ملل به کنجکاوی درباره موجودیت و ماهیت این گروه دامن زده است. نکته مهم در این رابطه شباهت های ماهوی این گروه با سازمان مجاهدین خلق است. برای درک این شباهت بهتر است نگاهی اجمالی به شکل گیری و اهداف این گروه بیندازیم.
این گروه به لحاظ فکری و سیاسی به شدت ضدغرب و بخصوص آموزش و پرورش به شیوه سکولار، مخالف دموکراسی، و تمامی مظاهر مدرن است. درگیری های مسلحانه این گروه تندرو با دولت مرکزی تا کنون هزاران قربانی بجا گذاشته است. این گروه با مشخصات و نشانه های زیر معرفی و شناخته می شود:
الف- بنیادگرا بودن – اگر بنیادگرایی را به معنای سرسختی و جزمیت در اعتقادات و جهانبینی نوعا مذهبی معنی کنیم که هدف آن رجعت در تفکر و اندیشه بر بنیاد ریشههای اولیه دین و ایدئولوژی و بستن راه اجتهاد و انطباق سازی عالمانه قواعد و قوانین با زندگی جاری باشد! از این منظر می توان گروه بوکوحرام و همچنین مجاهدین را فارغ از داعیه ها و استحاله صوری و فریبکارانه به مظاهر عصر مدرنیسم، از مصادیق بارز گروه های بنیادگرا معرفی کرد.
ب- غرب ستیزی ایدئولوژیکی و دینی – غرب ستیزی همچنان که بخشی از مانیفست و آموزه های ایدئولوژیکی و بلکه شریعت گروه بوکوحرام که به همان اندازه وجهی پدیدارشناسانه و شناسنامه ای از هویت سازمان مجاهدین است. در این خصوص مجاهدین به کرات بر ماهیت ایدئولوژیکی – سیاسی و استراتژیکی غرب ستیزی خود تاکید دارند که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
پ- ضد دموکراسی بودن – دموکراسی از آنجا که یک پدیده ماهیتا غربی و در شکل مدرن اش مولود تحولات و دستاوردهای انقلاب صنعتی و پروتستانتیسم است از این رو همواره از جانب گروه هایی مثل مجاهدین و بوکوحرام که ریشه های دینی دارند با نکوهش و مذمت و نقد ایدئولوژیکی روبرو بوده است.
ت- ضدمدرنیسم
ث- راهبردهای خشونت آمیز
با کمی تامل روی آموزه ها و برداشت های ایدئولوژیکی و دینی می توان شباهت های قریبی میان گروه بوکوحرام و سازمان مجاهدین خلق پیدا کرد. به اجمال این شباهت ها را مرور می کنیم. هر دو گروه در ظاهر امر مذهبی و خواستار اجرای قوانین شریعت می باشند. هر چند سازمان در طی سالهای گذشته بظاهر از خاستگاه های مذهبی خود کوتاه آمده، اما این رویکرد تاکتیکی است! تاکید مجاهدین بر تشکیل دولت متقین و پیاده کردن قوانین شریعت جزو آموزه های اولیه و بنیادی مجاهدین است؛ که در همه این سالها رهبری سازمان روی تحقق آن به اشکال مختلف تاکید داشته است. در کتاب راه حسین به صراحت در این خصوص آمده است:
” با پذیرش دینامیسم قرآن و درک بینادهای اعتقادی آن هرگز مجوزی برای انطباق این مکتب با سرمایه داری و یا انفصالش از امر حکومت نخواهم یافت. خصوصا باید یادآور شویم که حکومت اسلامی هرگز مشابهتی با دموکراسی مورد تبلیغ غرب که بالتمام خرافه ای بیش نبوده و نیست، ندارد. بلکه برعکس حاوی نوعی اعمال قدرت و رهبری جمعی است که اگر بخواهیم در قالب یکی دو کلمه به آن اشاره کنیم، حکومت متقین بهترین تجسم آن است. در این قالب است که گروه صاحب تقوی قدرت و رهبری جامعه را به دست می گیرد و جامعه را به جانب بنیادهای قرآن سوق می دهد.” تمام تاکیدها روی جملات از جانب ما است. راه حسین ص ۲۲٫
چنانچه ملاحظه می شود خصومت مجاهدین علیه غرب نیز همچون خصومت و کینه توزی گروه بوکوحرام تماما ریشه ایدئولوژیکی دارد. همچنانکه ضدیت هر دو علیه دموکراسی نیز متاثر از همان آموزه های ایدئولوژیکی است. از همین رفرنس می توان شباهت های ساختاری و استراتژیکی هر دو گروه را ردیابی کرد. به این معنی که هر دو گروه خود را قیم جامعه و موظف به رهبری آن می دانند. و همچنین اعتقاد دارند گروه رهبری کننده و به قولی پیشرو در نهایت پایه گذار حکومت متقین و اداره جامعه خواهد بود. تحقق این آرمان نیز جز با استفاده از خشونت امکان پذیر نیست. گروه بوکوحرام هر چند در مقایسه با مجاهدین تاریخچه کوتاهی دارد، اما کمیت و کیفیت عملیات مسلحانه و قربانیانی که تا کنون و بخصوص از شهروندان عادی گرفته گواه شباهت های ماهوی این دو گروه است.