سالهاست که در سالگرد 30خرداد، به مناسبت مهمترین اتفاقات و سرفصلهایی که در فرقه رجوی افتاده مراسمی برگزار میشود. برگزاری این مراسم چند سالی است که بصورت متمرکز در پاریس و در سالن ویلپنت انجام میگیرد. بعد از برگزاری هربار این مراسم مطالب زیادی از نحوه گردآمدن سخنرانان و مخاطبین و هزینههایی که روی دست رجوی میگذارد نوشته میشود. واقعیت این است اعداد و ارقام صرف شده قابل تردید میباشد. درواقع به نوعی برای گروهی که زیر ذرهبین تمام سازمانهای اطلاعاتی قرار دارد و بطور خاص روی نحوه گردآوری درآمدهایش حساسیت وجود دارد این اعداد و ارقام قبل از محتوای سخنرانیها خود نشاندهنده وضعیت کنونی فرقه رجوی و به نوعی قدرتسنج آن شده است.
خرید سناتورهای آمریکایی، پرداخت هزینه تردد سیاهی لشگر، آوردن انواع و اقسام سیاستمدار و کارشناس و چهره سیاسی، هنری، اجتماعی از شرق و غرب عالم از جمله اقداماتی است که رجوی انجام میدهد. بسیاری از این اقدامات توسط شرکتها و اشخاص متخصص در این کار انجام میشود. به عنوان مثال به گفته رسانههای خارجی کمپانی آمریکای-انگلیسی براون لوید جیمز که از سال ۲۰۱۱ به استخدام مجاهدین درآمد، تنها بابت ارائه مشاوره در ۲ ماه مه و ژوئن در همان سال ۴۰ هزار دلار دریافت کرد.
این شرکت طی مدت قرارداد خود با مجاهدین وظیفه لابیگری و استخدام سخنران و راه اندازی گردهمایی با پرداخت مبالغ هنگفت و پول توجیبی و وعده اقامت نفرات را بر عهده داشت.
از سوی دیگر آژانسی آمریکایی به نام هری واکر فعالیتی مشابه کمپانی براون لوید جیمز را برای مجاهدین انجام میدهد و مشغول برگزاری جلسات و سخنرانیها در هتلهای مجلل و استخدام سخنران است.
هوارد دین (رئیس پیشین حزب دموکرات) نیز اعتراف کرده است که وی توسط این شرکت برای سخنرانی در جلسات فرقه رجوی استخدام شده و دستمزد می گیرد.
یک مقام وزارت خارجه آمریکا که به قراردادهای سخنرانی آشناست، در گفتگو با پایگاه اینترنتی کریستین ساینس مانیتور اذعان کرد، معمولا به هر سخنران برای هر سخنرانی ۲۰ دقیقهای ۲۰ هزار دلار از پیش پرداخت کرده است و علاوه بر هزینه سفر، ۲۵ هزار دلار هم بعد از اتمام سخنرانی به حساب سخنران واریز میکند.
این شرکتها، همچنین جمع کردن و استخدام سیاهی لشکر برای گردهماییهای این فرقه را بر عهده دارند. لذا بسیاری از افرادی که در این مراسم شرکت میکنند صرفاً بخاطر گشت وگذار رایگان در نقاط مختلف فرانسه بویژه پاریس به این مراسم میآیند.
در مراسم ویلپنت سال گذشته بعضی رسانهها از قول شرکت کنندگان خارجی گزارش دادند که برخی از آنها راجع به موضوع برنامه بیخبر بودهاند.
همچنین به گفته رسانهها بسیاری از مقامات بازنشسته آمریکایی در مقاطع زمانی مختلف به دریافت مقادیر هنگفت پول در قبال حمایت از رجوی اذعان کردهاند. افرادی مانند اِد رندل، فرماندار پیشین پنسیلوانیا بیش از۱۵۰ هزار دلار در ازای سخنرانی دریافت کرده است. از افراد دیگری که حاضر به دریافت پول شدهاند میتوان به هوارد دین، فرماندار پیشین ورمونت و رودی جولیانی شهردار پیشین نیویورک اشاره کرد.
جان بولتون نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، مایکل موکازی دادستان کل آمریکا (۲۰۰۹-۲۰۰۷)، تام ریج وزیر امنیت آمریکا، هوارد دین رئیس پیشین حزب دموکرات، اندرو کارد وزیر پیشین ترابری و رئیس دفتر بوش، لوئیس فری رئیس افبیآی در سالهای (۲۰۰۱-۱۹۹۳)، بیل ریچاردسون وزیر بازرگانی دولت اوباما، لی همیلتون رئیس سابق کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک، مایکل ریس (مشاور میت رامنی) و بسیاری دیگر از مقامات آمریکایی در ازای حمایت از فرقه رجوی و حضور در اینگونه مراسم مبالغ هنگفتی دریافت کردهاند.
اما سال گذشته علیرغم این همه هزینه و سخنرانی، شاید سختترین سال حضور فرقه رجوی در خارج از کشور به شمار میرفت. در این یکسال رجوی مجبور به تخلیه ساکنان مستقر در اشرف به زندان لیبرتی گردید. اشرف و لیبرتی در این مدت هر کدام سه بار مورد حمله قرار گرفتند طوریکه در لیبرتی دلهره و ترس از موشکباران در قلب ساکنان کاشته شد. آمریکا در زمینه حفاظت فیزیکی و یا انتقال امن هیچ اقدام جدی انجام نداد. 116نفر کشته، 20نفر فوتی و تنها 320نفر انتقال به کشور ثالث، حاصل کار بود. در میان کشتهشدگان تعداد زیادی از کادرهای برجسته به چشم میخوردند.
شرایط ساکنان لیبرتی نسبت به چند ماه قبل نه تنها بهتر نشده بلکه بسا خطرناکتر گردیده است. از طرف دیگر عراق نیز دچار تنش و تهدیدهای فراوان سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی شده است. وقایع ماههای اخیر در عراق و سوریه و سایر کشورهای منطقه، نشان از بروز حوادثی خارج از تحلیلهای سیاسی و پیشبینیهای معمول میکند. هرگونه موضعگیری اشتباه در قبال این رویدادها منجر به پرداخت سنگینی از جانب گروهها، سازمانها و حتی دولتهای منطقه خواهد شد.
در سال 2003 که آمریکا عراق را اشغال کرد شرایط خاصی برای مجاهدین فراهم آمد، رجوی نقطه اتکای صدام – بعثی خود را به نیروی مهاجم و غالب آمریکا تغییر داد و ضمن گرفتن تضمینهایی حاضر به خلع سلاح شد. صدام سرنگون شد. اکنون عراق، 11سال پس از آن تاریخ مجددا در آستانه تغییراتی اگرچه نه به آن شدت و حدت شده است. شاید سرفصلی جدید در راه باشد. باید دید رجوی از این مرحله چگونه گذر میکند. و برگزاری ویلپنت ورای تمام زرق و برق و میلیونها دلاری که خرجش شد، چه مسیری را برای مجاهدین رقم خواهد زد. آیا نشانهای از عبرت و درسگیری از وقایع گذشته اشرف و لیبرتی در او دیده خواهد شد و یا همچنان بیکله و ترمز، بیا بیا کنان و با دست خالی، هل من مبارز گویان، به سوی سرنوشتی محتوم خواهد شتافت.
جمیل بصام