در قسمت های قبل از عقاید، باورها و شیوه کنترل و جذب نیرو در فرقه ها اشاره شد حال به مقایسه و تابعیت فرقه مخرب رجوی به فرقه فراماسونری می پردازیم.
ابتدا اشاره مختصری به تاریخچه،ساختار و تعریف آن میشود:
در ژوئن 1717 میلادی تاسیس و عضوگیری نوین آن در شهر وست لندن انجام شد و فراماسونری این دوره پذیرفتند که دینی مطابق افکار خود داشته باشند و ازآن پس لندن به قرارگاه یک سازمان مخفی و لژ فراماسونری تشکیل شد و با شعار آزادی- برادری و برابری در سالهای1775-1783 نقش بزرگی در انقلاب دولت آمریکا علیه دولت استعمار انگلستان بازی کردند و در انقلاب کبیر فرانسه نیز علیه نظام اشرافی حضور موثری داشته و توانستند کلیسا را از صحنه تصمیم گیریهای دولتی دور کنند فراماسونری از شعب مختلفی تشکیل شده و هرکدام دارای بخش های مستقلی هستند و برای هربخش مدیریت یکپارچه در نظر گرفته شده است:1.شاگرد 2.دنباله رو هنر 3.استاد(ماسونری)که هر سه شعبه پایه فراماسونری را تشکیل میدهد.
در نهایت فراماسونرها (معمارهای آزاد) یک جمعیت نهان روش و نخبه گرا میباشد که در قرن نوزدهم تبدیل به جمعیتی شد که در سراسر جهان گسترش و با نفوذ بین نخبگان تلاش کرد که دیدگاه های خودش را اعمال نماید و به عنوان یک سازمان زیرزمینی و استراتژی که حدود سیصد سال سابقه دارد فعالیت کرده و از طریق ادعاهای باطل و انحرافات فکری و اعتقادی اذهان مردم و نیروها را کنترل مینمایند و با مجموعه ای از رازها میباشند که دو هدف را دنبال میکنند: 1. یک اینکه با رزم آلوده کردن وتوجیه حفظ اسرار، جذابیتی را برای افراد ایجاد میکند و کنجکاوی و سر درآوردن از این اسرار خود انگیزه ای برای جذب نیرو است که وارد این سیستم بشوند 2. دوم اینکه در کار تشکیلاتی وقتی جذب میشوی گفته میشود که اسرار وجود دارد و هر رتبه از اینکه افراد حائز آن بشوند، سری و رازی برای آنها باز میشود و این خود باعث میشود که افراد انگیزه برای ثبات بیشتر داشته باشند و رشد و ترقی خودشان را به جهت بدست آوردن اسراری که هر رتبه به آنها داده میشود خود انگیزه ای مثبت است که همین سیستم در فرقه رجوی به عنوان لایه با اسمهای سرخپوستی وجود دارد مانند: کا،ام جدید، ام قدیم،اف آ، ام آ،اف ام،جی اف،اف جی ودر نهایت شورای رهبری.
فراماسونری ابتدا با القاء ذهنی و دوست شدن و اینکه باید از اینی که هستی خارج شوی، و همچنین مخالفت با مسایل دینی و اجتماعی هر فرد وارد میشد و وقتی انکار طرف را سمت خود خواندند و او را قانع کردند که تمامی موارد را بپذیرد و وقتی انکار در فرد شکل گرفت و شخص افکار آنها را مطرح میکند و می پذیرد،حال سازمان با فردمخالفت مینماید و میگوید حال که پذیرفتی ما را قانع کن و اینگونه فرد را شستشوی مغزی میدهند که حال وی دفاع نماید و جالب است همین شیوه را مسعود رجوی در نشست ها با نیروها به نام طوفان ذهن انجام میداد و خود را مخالف سازمان جلوه میداد و نیروها با اینکه درطی این سالیان بحث ها را پذیرفتند باید ملعون رجوی را قانع مینمودند.
شیوه عضو گیری در فراماسونری: ابتدا باید در دنیای ماسونی درخواست عضویت بدهی و در نهایت باید انتخاب شوید وآنها شما را بپذیرند که ماسون به نفر عضو و لژ ماسونی به سیستم ماسونی گفته می شود ماسون همان مجاهد در دستگاه رجوی و لژهمان تشکیلات فرقه می باشد.
شرایط عضوگیری اینگونه است که بچه های اعضاء در سن 14 سالگی آموزش و در سن 19 سالگی عضو میشوند و فرد ماسون وقتی وابستگی ندارد در سن 21 سالگی به مقام ماسون میرسد که در فرقه رجوی نیز به همینگونه میباشد وبه بچه های آموزش داده وبه عضو" میلیشیا" گفته میشود و بعد از غیر وابستگی از رزمنده به مجاهد یا همان ماسون ارتقا می یابد.
جذب دانشمندان- افراد مطرح در مسائل هنری- ورزشکاران و چهره های جذاب – ژست بشردوستانه از شیوه های ماسون بوده که هدف کنترل نسل جوان و بعدهای جامعه میباشد که رجوی در این امر مهم اقداماتی مینماید.
شرایط سوگند و اعتماد:نامزد ماسونی،سوگند ورود به سازمان فراماسونری خورده و شاگردی او سه مرحله دارد: التماس،قول دادن و لعنت کردن و در مرحله اول بیگانه به حساب می آیی در سازمان رجوی نیز نیرو ابتدا به چشم دشمن و نفوذی دشمن میباشد و نیرو با تقاضای داوطلبانه (التماس) و تعهد دادن و نفی و لعنت به امیال دنیوی پذیرفته می گردد.
نکته آخر اینکه در تشکیلات ماسون هرکس میتواند داوطلب باشد و معمولا دو فرد ماسون یک فرد را معرفی و گزینش میشود وبعد از عضو شدن آموزشهای لازم جهت رسیدن به مدارج بالای تشکیلاتی داده میشود و ماسون فرد را در دستگاه دولتی می فرستد تا از آن استفاده کند یعنی سازمان ماسون به اشخاصی که سرسپردگی خودشان را ثابت کنند آنها را حمایت مالی- اجتماعی میکنند و در صورت انصراف و جدایی فرد را میکشند که دقیقا تشکیلات رجوی نیز از دور اعضای خود را جهت ترور وارد دستگاههای دولتی مینمود که ترور شهید کچویی در نهاد دولتی توسط کشمیری خائن از این جمله ست و سیستم خروج ممنوع نیز درتشکیلات ماسونی رجوی و کشتن منصرفین در قرارگاه های خود و رژیم سابق عراق و همچنین رهاکردن در مرز ایران و کشتن به صورت تیرباران از راه دور خود بیانگر تمامی شواهد و قیاس هاست که سرنوشت جدا شده آقای سمیربدلیل مخالفتش با تشکیلات رجوی نیز از جمله فاکت های موجود است که چگونه وی را سوار قایقی کردند و روانه مرز نمودند سپس وی را به همراه تنی چند مخالف از دور به رگبار گلوله بستند و به امید حق وی فقط مجروح ودر حال حاضر سلامت و سند جنایت فرقه ماسونی رجوی میباشدو باید این را بدانیم که فرقه رجوی خیلی پیچیده تر و پیشرفته از فرقه های امروزی میباشد و در کنترل ذهن و نیرو و دجالگری مهارت بسیاری دارد و در راس هرم است.
" به امید رهایی و سلامت تمامی اعضای اسیر در فرقه تروریستی رجوی"