استیضاح هفته گذشته وزیر علوم دولت آقای روحانی فرصتی شد تا رجوی بار دیگر به حربه های کهنه و پوسیده خود متوسل شده و به اعضای تحمیق شده مجاهدین بازهم وعده سرنگونی دهد.
مطلب «سخن روز» سایت مجاهدین نیز تحت عنوان «اصرار بر استیضاح وزیر علوم روحانی، چرا؟» از جمله این وعده هاست. در این مطلب آمده است:
“از علائم نفوذ زهر در اعماق جسم فرتوت رژیم این است که اگر بحرانی اندکی فروکش کند بحرانی دیگر اوج می گیرد. صحنه صحنه تاثیر متقابل بحرانها با محوریت بحران اتمی و زهر است… به این ترتیب معلوم می شود ریشه در کجاست عامل اصلی وحشت چیست. هم چنان که هر بحران دیگری هم که رو می آید و در مقطعی اوج می گیرد وقتی رسانه های حکومتی به ریشه اش می پردازند باز هم وحشت از تهدید اصلی نظام، یعنی مجاهدین و مقاومت ایران حرف اصلی و عامل اصلی است. اما سؤال این است که آیا با استیضاح و برکناری وزیران روحانی رژیم از این خطر بزرگ جان سالم بدر خواهد برد؟ جواب هرگز!”
البته، مدنظر نگارنده در این مقال محتوای مطلب رجوی و خزئبلاتی که به نیروهایش تحویل می دهد، نیست. بلکه اصل موضوع این است که چرا رهبری مجاهدین به شکل منحصر به فردی به تحلیل های سخیف و آسمان به ریسمان بافتن با اصطلاحات خاص و ثابتی در پهنه سیاست ایران روی آورده است؟
واقعیت این است سالهای سال است که رجوی تلاش میکند برای فرار از پاسخگویی در قبال تحولات سیاسی ایران و سرپوش گذاشتن به شکست های خطی – استراتژیکی خود به عناوینی همچون؛ «تأثیر متقابل بحران ها»، «نفوذ زهر»، «بحران اتمی» در این مقاله و اصطلاحاتی همچون «یک سره، دوسره و سه سره شدن حاکمیت» و یا «جنگ گرگ ها»، «جنگ قدرت»، «تضاد جناح ها»، و اصطلاحاتی از این دست در طی بیش از سه دهه گذشته متوسل شده و آنها را دستمایه تحلیل ها و پیش بینی های واهی خود قرار دهد.
بدین ترتیب باید گفت این شکل بیان و البته پر از تناقض، نشانه درک نادرست از واقعیات سیاسی موجود در ایران از یک سو و دوری از عنصر اجتماعی و گرفتارآمدن در قبر خود ساخته خشونت طلبی و تروریسم و فرقه گرایی از سوی دیگر است.
بنابراین وجود چنین شکاف عمیق برای رجوی آنقدر جدی و ملموس است که او را وادار کند تا با تولید بحران های مجازی و یادآوری آن ها، تشکیلات را همچنان در مواجه با پرسش های کلیدی به سکوت وادار کند. نتیجه این که رجوی جماعتِ اطراف خود را با تولید چنین اصطلاحاتی سرکار گذاشته است. بنابر این ابداع واژه هایی همچون جنگ جناح ها، یک سره شدن و شقه و شکاف در راس و دو سره شدن و … تماماً در راستای تصورات مزورانه و فریبکارانه رجوی تنها در راستای سرپوش گذاشتن بر شکست های خطی – استراتژیکی این گروه قابل فهم و معنی است.
بدیهی است که هر آدم عاقلی می داند رقابت های جناحی و بعضا چالش ها و کشمکش های سیاسی بر سر تصاحب قدرت و نهادهای مشتق، از جمله قوه مقننه و مجریه و … جزو ملزومات و بدیهیات و مکانیزم بدست گرفتن قدرت توسط یک جناح و به همان نسبت اسباب به حاشیه رفتن یک جناح یا جناح های دیگر از کانون قدرت و برای یک مدت مشخص است.
این قاعده به انحاء مختلف در تمام کشورهایی که حزب و جناح و رقابت سیاسی و انتخاباتی دارند در اشکال مختلف و متنوع جاری و ساری است و اساساً نتیجه ای جز این در بر ندارد که قدرت بر اساس نفوذ و تأثیرگذاری هر جناحی بر مردم در اختیار یکی و به همان قاعده از اختیار دیگری خارج شود. کسب کرسی های پارلمان نیز به تأثیر از همین وضعیت امری کاملاً طبیعی و عرفی است.
اما رهبری مجاهدین بیش از سه دهه است با دروغ و فریبکاری این قاعده عرفی را دستمایه وعده سرنگونی و متعاقب آن بهانه و توجیهی برای فرار از پاسخگویی و سرکار گذاشتن اعضای تشکیلات قرار داده است.
از آنجا که رجوی در تمام این سال ها اساساً بویی از رقابت و انتخابات به مفهوم نوین و مدرن آن نبرده، از این قاعده بدیهی و عرفی و پذیرفته شده در جهت تحمیق، توجیه، فرافکنی، فرار از پاسخگویی و نهایتاً فریب دادن جماعتی که هنوز گرفتار تشکیلات فرقه ای وی هستند، نهایت استفاده را می برد.
دغلکاری رجوی در این است که به جای استعمال و بکار بردن واژه رقابت سیاسی و حتی تقابل سیاسی، مدام جنگ جناح ها و شقه و شکاف و… را لق لقه زبان اش کرده است تا بدین ترتیب نه پاسخگوی درون تشکیلات و نه بیرون از تشکیلات باشد. اما بقول مولانا: ما بـرون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را
به هر ترتیب، سؤال پیش روی این است: رهبری مجاهدین تا کی می خواهد و یا می تواند گوش خود را به حرف های درون و بیرون از تشکیلات بسته و درب مجاهدین را تنها روی یک پاشنه آن بچرخاند؟
حجت سید اسماعیلی