روزیکشنبه مورخ 2/6/93 آقای قربانعلی رفیعی از قربانیان فرقه تروریستی رجوی که بعد ازرهایی ازبند اسارت این فرقه به میهن وآغوش گرم خانواده بازگشته درجمع خانواده های اسیران دربند فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات خوزستان حاضر وبه سئوالات آنها پاسخ گفت، که درذیل خلاصه ای ازاین دیدار را به اطلاع می رسانیم:
قربانعلی رفیعی:باسلام خدمت همه خانواده های محترم خیلی خوشحالم که خودم را بعد ازسالیان درجمع شما می بینم آرزوی قلبی ام این است که انشا ءالله بزودی وبا تلاش و پیگیری بتوانید عزیزانتان را که متاسفانه هنوز دربند اسارت فرقه رجوی هستند را درکانون گرم خانواده هایتان ببینید.من قربانعلی رفیعی درسال 58 یک سال بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تحت تاثیرتبلیغات فریبنده ی فرقه قرارگرفته وجذب آنها شدم درسال 60 بدنبال اعلام جنگ مسلحانه توسط سران این فرقه که منجر به شهادت و قربانی شدن صدها انسان بیگناه از جامعه شد دستگیر و زندانی شدم ولی درسال 65 اززندان آزاد ولی متاسفانه باردیگر تحت تاثیرتبلیغات فریبنده فرقه دوباره دردام آنها افتادم ودرسال 79 برای وصل مجدد ابتدا به کشور امارات ودرآنجا هم ازطریق سرپل های سازمان به ترکیه و درنهایت به عراق وپادگان اشرف اعزام گردیدم.
طی 12 سال حضور حرفه ای وبی وقفه ام درتشکیلات جهنمی رجوی خیلی از واقعیت های پنهان فرقه اورا برایم آشکارساخت، درآنجا به عینه دیدم که تمامی شعروشعارهای رجوی وفرقه اش درمورد آزادی خلق،تمسک به اسلام وقرآن،میهن دوستی وایجاد جامعه بی طبقه توحیدی وحفظ ارزش های انسانی و…دروغی بیش نبوده وفقط تنها مسئله ای که ارزش دارد منافع قدرت طلبانه وکیش شخصیتی رجوی است! وعملا این فرقه به هیچ کدام ازشعارهایی که خودش سرداده بود کوچکترین اعتقادی نداشت! رجوی با راه اندازی بحث های به اصطلاح انقلاب ایدیولوژیک درونی همراه با اقدامات مغزشویی افراد روز به روز شرایط را برافراد سخت تر کرد،در فرقه عشق به خانواده ؛پدرومادر،همسر وفرزند بزرگترین جرم وبالاترین مرزسرخ محسوب می شد.افراد ازهرگونه تماس تلفنی ویا نامه نگاری با عزیزان خود محروم بودند.ازطرف دیگر روزنامه،رادیو وتلویزیون مستقل ممنوع ویا اصلا وجود نداشت! افراد فقط ازکانال رسانه های تبلیغاتی فرقه مورد شستشوی مغزی وبمباران فکری قرارمی گرفتند. رجوی طی این سالیان با تحلیل های آبکی ودروغین شرایط و واقعیت های موجود را عکس نشان می داد ودرهرسرفصل اعضارابا دادن وعده های دروغین سرنگونی دراشرف نگه داشت وسپس وقتی به لیبرتی رفتند شیادی رجوی وفشارهای تشکیلاتی وبیگاری ها هم بیشتر و وضعیت افراد وخیم ترشد،کنترل های شدید برای رفت وآمد گذاشته وپست های دونفره نگهبانی دایرکرده بودند ورفتن به مقرکناردستی که 20الی 30 مترهم بیشتر مسافت نداشت ممنوع بود واگر هم کسی می خواست به هردلیلی به آن مقرتردد کند می بایست ویزای 4 امضایی داشته باشد که حتما بالاترین مسئولین هریگان هم می بایست زیرآن را امضا کرده باشد!!.
آقای رفیعی در رابطه با بن بست مرگبارسیاسی وتشکیلاتی فرقه رجوی توضیح داد: رجوی ودیگر سرکردگان این فرقه با شیادی وفریبکاری های خاص خود وبرای به بند کشیدن هرچه بیشتر اسیران درهرمرحله یک تحلیل ازشرایط موجود کرده ومی کنند وبعد ازآن هربار ازما مثلا تعهد می گرفتند که تا سال دیگر که رژیم را می خواهیم سرنگون کنیم درفرقه بمانیم!!ولی جالب است که هربارغلط بودن آن تحلیل ها برای همه اعضا اثبات می شد و مسئولین طرح وفریب دیگری را بکار می بستند! وهمین مسئله باعث شده بود که همه اعضا نسبت به تحلیل ها وخط وخطوط فرقه متناقض ومسئله دارشوند اما سرکوب واختناقی که رجوی براه انداخته مانع از آن شده تا تناقضات آنها بصورت یک حرکت انفجاری دردرون مناسبات تبدیل شود.درمورد حمایت سرکردگان فرقه ازگروههای تروریستی درسوریه وعراق تحت عنوان مبارزان مردمی،عشایر انقلابی وآزادیخواه!! تمامی اعضا را مسئله دارکرده است،و برای همه اعضا سئوال شده بود که چرا اینقدر سازمان با شدت و حدت ازچنین گروههایی حمایت وآنها را انقلابی وآزادیخواه می نامد واینکه حمایت ازآنها چه مسئله ای از بحث سرنگونی که رجوی ادعا وعنوان می کند دارد!.
درموضوع مناسبات داخلی فرقه باید بگویم که فشارهای روحی وروانی روی اعضا زیاد است به همین دلیل هم اکثراعضا بیمارهستند،بودندکسانی که امیدی به نجات خود نداشتند ومتاسفانه خودسوزی ویا خودکشی کردند ویا اینکه بعضا بدلیل بیماری فوت می کنند. واقعا همه خسته وبه ستوه آمدند.
آقای رفیعی درخصوص چگونگی گذراندن ساعات روزمره درکمپ لیبرتی ادامه داد برای اینکه سر اعضا را گرم کنند مستمرا برای آنها کارهای بیهوده تولید می کردند.نفرات را مجبور می کردند که با وسایل وامکانات اولیه چاه بزنند ویا کانال حفرکنند و بعد ازمدتی مجدد دستور می دادند که کانالها ر ا پرکنیم!! ویا اینکه مستمرا وطی روزهای متوالی بحث های مغزشویی تحت عناوین مختلف به راه می انداختند درمجموع همه سرخورده وناامید هستند.
درمورد تاثیرت عاطفی خانواده ها روی اعضا سرکردگان فرقه به شدت هراس داشته ودارند وباآن مقابله می کنند مثلا به هنگام تجمع اعتراضی خانواده ها درمقابل کمپ اشرف که به منظور ملاقات با عزیزانشان صورت می گرفت اعضا را تحریک وبه آنها دستورتشکیلاتی می دادند که به خانواده ها فحاشی نموده وسنگ پرتاب کنند! این اقدام تاثیر بدی روی روحیه افراد داشت وعمدتا درخلوت خود سئوال می کردند که چرا این خانواده ها باید از حق دیداربا عزیزان خود محروم باشند؟!! تناقضی که نفرات سراین موضوع داشتند بعضا درگیری لفظی بین اعضا ومسئولین را بدنبال داشت.
آقای رفیعی در پاسخ به سئوال یکی از خانواده ها که چرا همه اعضا برای خروج وفرار اقدام نمی کنند؟ پاسخ داد سالهاست که سران فرقه همه اعضا را از واقعیت های دنیای بیرون کمپ و مناسبات فرقه قطع کردند وهمراه با القاء ذهنی و شستشوی مغزی آنها فضای رعب و وحشتی را دراذهانشان ایجاد کردند !! ویا یک ایران هراسی درافراد بوجود آوردند که گویا ماموران ایرانی پشت کمپ ایستاده ومنتظر خروج اعضا هستند تا مثلا آنها راگرفته شکنجه واعدام کنند!!وازطرف دیگرکنترل ومراقبت شدیدی را ایجاد کردند،کسی حق ندارد حتی تک نفره به دستشویی،محوطه ویا به مقر دیگری برود وبه همین دلیل آنهایی که بعضا یا فرار ویا به هرطریقی که بتوانند ازفرقه جدا می شوند بقول معروف پیه همه چیز را به تن خود می مالند ومدتها نقشه می ریزند که چگونه فرار ویا جدا شوند.
آقای رفیعی درپایان به سئوالات متعدد خانواده ها ودرخصوص چگونگی وضعیت عزیزان دربندشان به تفصیل پاسخ داده وآرزوکردند که بزودی وباتلاش وپیگیری های خانواده ها عزیزان دربند آنها هم از دست فرقه نجات وبه آغوش گرم خانواده های خود بازگردند.وهمچنین گفتند نعمت آزادی چیزی است که من تازه وبعد ازخروج ازفرقه به آن پی بردم وتاکید کردند که بعد ازآزادی ازاسارت فرقه جهنمی مسئولیت خطیر انسانی و وجدان بیدارم حکم می کند که با تمام توان برای آزادی مابقی اسیران ازاسارتگاه رجوی درسنگر انجمن نجات تلاش کنم زیرا که بنظر من این یک وظیفه مقدس وخدایی است.