خانمها حسناء مرسیط؛ فاطمه الغربی، نفیسه وفاء المرزوقی و سهیر عبد القادر،
با درود و احترام؛
اینجانب بعد از سی سال از این سازمان بیرون آمدم زیرا دیدم دیگر یک سازمان سیاسی اسلامی انقلابی نیست بلکه به یک فرقۀ مذهبی خاص تبدیل شده که ربطی به اسلام ندارد و در خدمت امپریالیستها به رهبری آمریکا و صهیونیستها قرار گرفته بطوریکه این سازمان آنها را به حمله به ایران و راه انداختن یک جنگ ویرانگر دیگری در منطقه تشویق می کند جنگی بسا بدتر و ویرانگرتر از جنگ پیشین در عراق. این تحول و تغییر سازمان مذکور سالهاست که به دست رهبری آن مسعود و مریم رجوی مقیم پاریس صورت گرفته است رهبریی که ملیونها دلار از سرمایه های نفتی عراق را که دولت صدام حسین به آنها می داد بین دولتمردان و ارتش و اطلاعات آمریکا و اروپا و برخی شخصیتهای دیگر برای حمایت و دفاع از اهداف جنگ طلبانۀ آنها توزیع می کند اهدافی که به هیچوجه مورد حمایت مردم ایران نبوده ونیست. آنها یک فرقۀ خاصی با عقاید و افکار بدعت گذارانه و التقاطی و آمیخته ای از افکار مذهبی شیعی و افکار غربی و کمونیستی بویژه استالنیسم می باشند که بکلی پایگاهشان را در میان مردم ایران از دست داده اند.
رهبری سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۹۸۹ به همۀ ما دستور داد که همسران خودمان را طلاق دهیم و رهبر عقیدتی سازمان مسعود رجوی فتوای حرام بودن خانواده و ازدواج را بر خلاف نص صریح قرآن و سنت پیامبر صادر کرد بطوریکه اکنون بیست سال است که تمام اعضا و کادرهای سازمان چه در عراق و چه در خارج اعم از زن و مرد همسران خودشان را طلاق داده اند و یا ازدواج نکرده اند. مهدی ابریشمچی مرد شماره دو سازمان بعد از مسعود رجوی که اکنون مقیم فرانسه و دستیار همسر سابق خود مریم رجوی است که از شوهرش مهدی در سال ۱۹۸۵ جدا شد و همان روز با مسعود رجوی بدون مراعات عدۀ شرعی ازدواج کرد در سال ۲۰۰۱ وقتی در عراق بودیم به ما گفت همسران شما پا جای پای مریم گذاشته و شما را طلاق داده و با برادر مسعود ازدواج کرده اند!!.
همۀ افراد این سازمان از هر گونه تماس و ارتباط با افراد خانواده هایشان محروم و ممنوع هستند بطوریکه رهبران سازمان به من اجازه نمی دادند با دختر بزرگم زینب که اکنون در کمپ لیبرتی متعلق به این سازمان در بغداد می باشد دیدار کنم در حالیکه هر دوی ما داخل سازمان و در کمپ اشرف در عراق بودیم و به آن دخترم اجازه ندادند حتی با خواهر کوچکترش مونا که از ایران برای دیدار اولین بار بعد از سی سال با من یعنی پدرش و با خواهرش در داخل سازمان به عراق آمده بود دیدار کند. دختر کوچکم توانست با من دیدار کند زیرا من از سازمان مجاهدین خلق یک و نیم سال پیش از طریق سازمان ملل متحد بیرون آمدم ولی او نتوانست علیرغم تلاشهای کمیساریای عالی پناهندگان و وزارت حقوق بشر عراق با خواهرش که در مقر سازمان یعنی کمپ لیبرتی در بغداد می باشد دیدار کند زیرا رهبران این سازمان مسعود رجوی ومریم رجوی دیدارهای خانوادگی را تحریم کرده اند. این دو خواهر ۳۲ و ۳۶ ساله هرگز در عمرشان همدیگر را ندیده اند.
اینجانب از بیش از بیست و پنج سال پیش در بخش روابط با عراق در سازمان به عنوان مترجم ارشد همۀ نامه ها و بیانیه ها و اسناد و نوشته ها و کتابهای رهبری و اطلاعیه ها و نشریات سازمان کار می کردم از جمله ترجمۀ بسیاری نامه ها و بیانیه ها و حتی مصاحبه های از قبل آماده شده به زبان فارسی!! به علاوۀ بیانیه های جعلی با ادعای امضای میلیونها عراقی!! که تماما به فارسی نوشته می شدند و من آنها را به عربی ترجمه می کردم!!، همچنین دخالتهای آشکار رهبری سازمان در اوضاع عراق برای تشدید اختلاف و تعمیق شکاف بین لیست العراقیه (اپوزیسیون عراق) و دیگر جریانها.
من از طریق ترجمۀ نامه های شخص رجوی به صدام حسین و صورت جلسه های دیدار بین آندو و نیز بین او و رئیس اطلاعات عراق در آنموقع سرلشکر طاهر شاهد عینی دادن ماهانه سه میلیون بشکه نفت به صورت کوپن به سازمان بودم که توسط دفاتر سازمان در اروپا و آمریکا به فروش رفته و تبدیل به میلیاردها دلار می شد که مورد سرمایه گذاری در آن کشورها و در عراق و چندین کشور عربی دیگر قرار گرفته که تا کنون منبع اصلی درآمدهای میلیاردی سازمان می باشد. تازه اینها غیر از دهها هزار سلاح و تجهیزات عراق می باشد که رهبری سازمان تسلیم دشمنان و اشغالگران عراق یعنی آمریکائیان نمود به علاوۀ جاسوسی های سازمان برای آمریکاییها علیه مقاومت دلیرانۀ عراق که من از طریق کارم در سازمان یعنی ترجمه شاهد عینی آنها بودم.
اینجانب از سازمان مجاهدین خلق جدا شدم چرا که دیگر یک سازمان سیاسی نیست بلکه فرقه ای است در خدمت امپریالیستها به رهبری آمریکا و این تحول به دست رهبری این سازمان مسعود و مریم رجوی صورت گرفته که میلیونها دلار از سرمایه های نفتی عراق را با توزیع آنها بین دولتمردان و فرماندهان سابق ارتش و اطلاعات آمریکا و اروپا برای تبلیغ و حمایت اهداف جنگ طلبانه شان صرف می کنند اهدافی که مورد حمایت مردم ایران نیست و این سازمان تمام پایگاه مردمی خود در ایران را از دست داده است. از این رو از آنجناب می خواهم که درخواستهای این فرقه مبنی بر اجازه دادن به نوشتن نامه و بیانیه به اسم و امضای شما را رد کنید تا اعتبار و جایگاه و چهرۀ خوب و شرافتمندانه تان را حفظ نمایید زیرا رهبری این سازمان هدفی جز بهره برداری از چهره و اعتبار شما برای پیشبرد هدفش یعنی باقی ماندن در عراق ندارد.
از این رو به شما سرکارخانمها به عنوان خواهران دینی ام سفارش می کنم که بعد از این هر گونه دعوت رهبران این فرقه از شما و دوستانتان برای حضور در جشنها و گردهمایی های مریم رجوی در پاریس یا جاهای دیگر را نپذیرید و آنها را رد کنید تا چهره و اعتبارتان و خوش نامی تان را حفظ کنید زیرا هدف آنها تنها و تنها بهره برداری از اعتبار و شهرت شما برای پیشبرد اهداف گروهی و جریانی خودشان است که ضد آرمانها و عرف و اخلاق ملت ما و عرف و فرهنگ ملتهای عرب و مسلمان نیز می باشد.
لذا از شما می خواهم به رهبری این سازمان اجازۀ بهره برداری از چهره و اعتبارتان و شهرتتان برای پیشبرد هدف سودجویانۀ خاص خودش را ندهید هدفی که نگهداشتن فرزندان و دوستان ما در دوزخ عراق زیر آتش موشکهای تروریستی فرقه ای در عراق برای قراردادن آنان به عنوان سپر بلا برای قربانی شدن در نتیجۀ اشتباهات کشندۀ این رهبری طی سی سال گذشته است که نه مبارزه بلکه دخالت در امور عراق و ارتکاب جنایات تروریستی در ایران و عراق بوده است.
همچنین از شما می خواهم که به جای افتادن در دام رهبری این سازمان برای شریک کردن شما در خون فرزندانمان و در جنایتهای تروریستی در عراق از فعالیتهای ما خانواده ها برای نجات فرزندانمان از اسارت رجوی در جهنم عراق و انتقال آنان به کشورهای ثالث برای حفظ جان آنان حمایت کنید زیرا شما با این همکاری با رهبران فرقۀ رجوی بخشی از مسئولیت خونهای فرزندان و برادران و دوستان مارا که تروریسم موجود در عراق جانشان را می گیرد برعهده دارید.
موفقیت شما را در خدمت به حقوق بشر از خداوند متعال خواستارم.
علی حسین نژاد
۵ سپتامبر ۲۰۱۴ – پاریس – فرانسه