چرا خبر دزدیدن گل در قبرستانهای پاریس از سوی رجوی ها برایم عجیب نیست؟
که در سالهای 1382و 1383 در پادگان اشرف شاهد بودم خانواده هایی که جهت ملاقات بچه هایشان به اشرف می آمدند فرماندهان سازمان افراد را توجیه می کردند که از خانواده های خود هر میزان پولی که دارند را برای مخارج خود بگیرند، و بعد تحویل سازمان دهند.
خانواده ها هم به خاطر بچه هایشان همه دارائی شان را تقدیم می کردند غافل از این که حتی یک قرونش به جیب بچه هایشان نمی رفت، سازمان به خاطر دریافت پول حتی عادت نداشت عین عرف جاری از اعضاء خود تشکر خالی را به جا بیاورد. ضمن این که آن فرد باید بعدا در جلسه و نشست جمعی، اگر لحظه ای حتی به ذهنش می زد که میزانی از آن پول را نزد خود نگه دارد را به عنوان یک فاکت ضد ارزش و یک عمل زشت و مادیگرایانه که بارقه بوروژوازی دارد را در جمع بخواند و از خود انتقاد کند، تازه وی در قبال یک کار مثبت که مبلغ هنگفتی را به سازمان داده است بدهکار هم می شد.
فراتر از این ها سازمان از این فرد می خواست چرا کم از خانواده اش بیرون کشید بایستی تمام زندگی اش را نثار راه سازمان کند و حتی از فرد حسابرسی می کردند که چرا نتوانسته خانواده اش را وصل سازمان کند تا در داخل کشور برای سازمان کاری صورت دهد. بیشرمی و بی حیای رجوی ها اصلا سقفی ندارد.
دزدی در سازمان با اسم و رسم های مختلفی صورت می گیرد در خارجه هم خبر دزدیدن دسته گل ها در قبرستان پاریس توسط اعضاء فرقه که انعکاس وسیعی در روزنامه ها و سایت ها داشت را شنیدیم.
به قسمتی از این خبر که توسط روزنامه فیگارو فرانسه منتشر شد توجه فرمائید.
فیگارو گزارش داد: دزدی گل از گورستان کفار برای تزئین مریم رجوی، شاهکار جدید اعضای مجاهدین
پلیس فرانسه اعضای مجاهدین را در حین دزدی گل از قبرستان برای مریم رجوی بازداشت کرد. روزنامه ”فیگارو” گزارش داد: پس از شکایت یک شاهد، بررسی دوربینهای مدار بسته قبرستان و تعقیب سارقان گل، معلوم شد که این گلها به ساختمان محل استقرار مریم رجوی منتقل میشود.
بر اساس این گزارش، سالهای قبل هم اعضای گروه مجاهدین مستقر در اروپا و آمریکا براساس دستور سرکردگان این گروه که گفته بودند هزینه های خود را باید شخصا تامین کنید، اقدام به سرقت از فروشگاههای مختلف موادغذایی می کردند که تعدادی از آنها دستگیر شدند.
طبق خبر های دریافتی از خبرگزاری ها، به تازگی سازمان مجاهدین خلق (شورای ملی مقاومت) متهم به گلدان دزدی بر سر مزار یک قبر در گورستانی در محل اقامت شان شده اند که تحقیقات ادامه دارد.
ماجرا از این قرار است؛ یک خانم ۵۹ ساله که به تازه گی همسرش را از دست می دهد، هر روز و هر هفته یک گلدان گل در آنجا می گذاشته، اما می بیند که این گلدان ها ربوده می شوند.
به ابتکار دختر جوان اش یک ردیاب انفورماتیک در گلدان گل به کار می گذارد. با اطلاع دادن به ژاندارم ها و بعد از ۱۰ بار ربوده شدن گلدان، مسیر حرکت گلدان را از طریق کامپیوتر دنبال می کنند و این گلدان گل در مقر سازمان مجاهدین خلق یافت می شود.
مجاهدین در برابر این اتهام می گویند که آنها این گلدان ها را صبح همان دوشنبه خریداری کرده اند و برخی نیز توسط دوستانشان به آنان داده شده است و چنین چیزی محال است.
از طرف دیگر، ژاندارم ها بعد از اینکه مجاهدین می گویند این گل ها را امروز خریداری کرده اند، به محل خرید و فروش آن گل ها هم مراجعه کرده اند و تحقیقات ادامه دارد.
مطابق خبرها این آبروریزی بالا گرفت سازمان مجاهدین به شاکی گفت حاضرم غرامتش را به شما بپردازم اما متشاکی قاتع نشد وی گفت من از سازمان شما شکایت می کنم.
واقعیت این است فرقه برای تامین منافع اش هیچ مرزی را به رسمیت نمی شناسد در کار دیپلماسی هم با دروغ وفریب شخصیت های خارجی را به دام خودشان می کشند و با رشوه و پول باد آورده از آنها استفاده می کنند.
اگر به پروسه کار مالی اجتماعی برگردم، شاهد بودیم فرقه برای دستیابی به پول به هر شیوه ای متوسل می شد، مثلا در حالیکه در مناسبات درونی سازمان در عراق دست دادن هر مردی به زنان از سوی رجوی حرام شمرده می شود همان عناصر در کشورهای غربی برای کار مالی اجتماعی مجاز بودند به زنان دست بدهند تا این که پولی از مردم با دروغ و کلک و فریب بدست بیاورند با این منطق هدف وسیله را توجیه می کند، در امر ایدئولوژیک هم با بی مرزی مصلحتی برخورد می کنند.
در پهنه تبلیغاتی هم اساسا با سر هم بندی دروغ های گوبلزی در سیمای نفاق یک پارچه دروغ به خورد مردم می دهند این ها فقط بخش کوچکی از روش های کسب در آمد سازمان در خارج و داخل می باشد.