تناقض بزرگ درعدم کفایت رهبری , اعلام جدائی شورائیها بی دلیل نیست

بعد از آتش بس جنگ بین ایران وعراق مسعود رجوی علی الرغم شکست در استراتژی جنگ آزادیبخش نوین با راه اندازی دروغ بزرگ فروغ جاویدان وانمود کرد که حضور او در کنار صدام حسین بعنوان جاسوس و ستون پنجم عراق زائیده جنگ ایران و عراق نیست. برخلاف تصور رجوی که تنها راه فلاح را در جنگ مجدد بین ایران و عراق میدید صدام حسین معتقد بود جنگ او با ایران به سود کشورهای حوزه خلیج فارس شده است و دولتهای عربی باید بخشی از بدهی عراق را ببخشند چون کویت بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق را نبخشید صدام حسین برای مقابله با اوضاع بد اقتصادی بعد از جنگ با ایران به کویت حمله کرد تا از فشار اقتصادیش بکاهد.آتش بس جنگ ایران و عراق و نهایتا حمله عراق به کویت باعث زمین گیر شدن تمام دستگاه جنگ فرقه رجوی در عراق شد تا به روز آخر سقوط صدام حسین هیچوقت رجوی بخاطر حمایت مالی و معنوی صدام حسین پاسخگونبود و بعد از سرنگونی دولت صدام حسین مسعود رجوی از حیث بی آبروئی غیبت کبری پیشه کرد تا فضاحت بار آورده را با گذشت زمان به فراموشی بسپارد.
استعفا و اعلام جدایی محمد رضا روحانی و کریم قصیم از شورای ملی مقاومت در حالیکه علنا گفتند و نوشتند که در چهار سال آخر نه تنها در محورهای انتقادی هیچگونه گشایش واصلاحی از سوی فرقه رجوی ندیده اند بلکه دردمندانه شاهد انقباض و تکرار اشتباهات فرقه رجوی بوده اند و در مقابل مطالبات اصلاحی , آقایان روحانی و قصیم مورد خشم فرقه رجوی قرار گرفتند.
جبهه دمکراتیک ملی ایران به رهبری آقای هدایت الله متین دفتری و خانم مریم متین دفتری بخاطر انتخاب مریم رجوی بعنوان رئیس جمهور مادام العمر مقاومت استعفا دادند.
از دیگر جدا شده ها از شورای ملی مقاومت میتوان از آقایان بنی صدر ,آقای عبدالله قاسملو , خانم فریبا هشترودی و …… نام برد و نهایتا خبر خوشحال کننده جدایئ هنرمند بزرگ آقای شاهپور باستان سیر , استعفای ایشان گواه از انقباض هر چه بیشتر فرقه رجوی است انتشار این جدائیها البته از سوی فرقه رجوی کار سختی است تا کی میتوان فرافکنی نمود و یک طرفه و یکسویه تقصیرها را به گردن دیگران انداخت؟؟؟؟
علت و معلول این همه استعفا در شورای دست ساخته فرقه رجوی چیست؟؟؟ خوشبختانه برخلاف تصور اولیه ازاحزاب سیاسی که جاذبه و دافعه خطی و استراتژیک باعث اتحاد یا انشعاب میشود در فرقه رجوی زیر مینیممی است یعنی به انحطاط اخلاقی این فرقه برمیگردد مثلا اینجا به گزارش فیگارو اشاره میکنم دزدی از گورستان برای تزئین مقر مریم رجوی (پلیس فرانسه پس از شکایت یک شاهد و بررسی دوربین های مدار بسته قبرستان و تعقیب سارقان گل معلوم شد که این گل ها به ساختمان مریم رجوی منتقل می شدند) از دیگر زیر منیمم های این فرقه بهره برداری جنسی رهبران این فرقه از زنان اعضا بوده! در سال ۱۳۶۴ طلاق مریم رجوی از مهدی ابریشمچی وخواندن خطبه عقد توسط مریم با مسعود رجوی تا ایجاد حرمسرا برای رقص رهائی زنان فرقه و فرستادن زنان توسط مریم رجوی به تخت خواب مسعود رجوی و هزاران زیر منیمم دیگر از جمله دروغ گوئی , کیش شخصیت و…… البته نا گفته نماند بعد از طلاق مریم از مهدی ابریشمچی ایشان که بیش از ۴۳ سال داشت با خواهر موسی خیابانی که ۱۹ سال داشت ازدواج کرد و بی نصیب از سوء استفاده های جنسی نبوده اند.
کارنامه رهبری مریم رجوی در این سالیان تنها نشان از بی عرضگی است, او فاقد توانمندی لازم در اداره امور سازمانی است بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین در عراق شاهد ریزش شدید نیرو از این فرقه بودیم , بیش از ۸۰۰ نفر تنها از طریق کمپ تیف از این فرقه جدا شده اند در این سالیان تعداد زیادی ازاعضای شورای ملی مقاومت استعفا داده اند , اعضای فرقه در کمپ لیبرتی قفل شده اند نه راه پیش دارند و نه راه پس!!! بیچاره این اعضا در عراق تشنه رهائی از این فرقه هستند و در هر فرصتی که برایشان پیش میاید از این فرقه فرار میکنند.
ایمان به دمکراسی تنها یک شعار نیست بلکه باید در عمل نیز به آن پایبند بود خوب است اینجا اشاره به آقای الکس سالموند رهبری ۵۹ ساله حزب ملی اسکاتلند بکنم ایشان پس از شکست استقلال طلبان در همه پرسی جدایی از بریتانیا از مقام سیاسی و حزبی اش استعفا دادند او با شهامت پیکار کارزار تبلیغاتی (کمپین) استقلال طلبان را غرور آفرین خواند اما گفت حزبش , پارلمان و اسکاتلند نیازمند یک رهبر جدید است! حال مریم رجوی به کدام دمکراسی اعتقاد دارد؟ بهتر نیست مریم رجوی بعد از این همه سال با کارنامه افتضاح از رهبری و ریاست جمهوری استعفا دهد یا اینکه باید به کیش شخصیت ادامه داد و باور داشت این فرقه ابتر است و توان تولید رهبری با صلاحیت را ندارد و همه چیز در رهبر عقیدتی مریم و مسعود رجوی خلاصه میشود و غیر از این همه پوچ و بی ارزش است و با تناقض بزرگ درعدم کفایت رهبری ساخت؟؟؟؟
میرباقر صداقی
 

خروج از نسخه موبایل