مریم قجر سرمست از پیروزی اعلام مختومه شدن پرونده 17 ژوئن فکر می کرد که می تواند با این مسئله جار و جنجال زیادی به پا کند در همین راستا هم تعدادی از افراد اجیر شده خود را به فرانسه آورد تا نعره پیروزی سر دهد ولی این کام شیرین پیروزی در مدتی کم به زهر تبدیل شد و اکنون باید فضاحت دزدی گل از قبرستان اور را جمع و جور کند.
البته مسئله دزدی در سازمان از دیر باز مورد قبول خود تشکیلات بوده و عملا نفرات در خارج از کشور به این کار می پرداختند و به این کار کثیف هم افتخار می کردند چون همین نفرات وقتی به عراق می آمدند با آب و تاب این دزدی های خود را تعریف می کردند و انگار پیروزی بزرگی برای سازمان به ارمغان می آوردند این مسئله یعنی اوج بی شرمی و بی حیایی، ولی مسئولین این کار کثیف را توجیه می کردند.
البته در عراق این دزدی به شیوه دیگری انجام می شد خودم شاهد صحنه های زیادی از این دست بودم بطور مثال در حین جنگ اول خلیج یعنی در سال 1370وقتی نیروهای ارتش عراق به منطقه جنوب اعزام شده بودند تا جلوی پیشروی ارتش آمریکا را بگیرند تمام پادگان های منطقه کردی خالی بود و به همین خاطر وقتی وارد این پادگان ها می شدیم اجازه داشتیم هر چیزی که مورد استفاده تشکیلات و ارتش سازمان باشد بر داریم و با خودمان ببریم.
مورد دیگر وقتی صدام معدوم در سال 1382 سرنگون شد این دزدی به حد کمال رسیده بود به نحوی که هر کسی در هر جا ماشین و یا حتی تانکی را بدون خدمه هم می دید می بایست به قرارگاه اشرف انتقال می داد و حتی تعداد زیادی هم ماشین آلات سنگین با خود به قرارگاه آورده بودند البته باید گفت که دزدیده بودند.
نفرات قرارگاه علوی که خودم نیز جز همین افراد بودم به قرارگاه ارتش صدام یعنی فیلق دو که در منطقه حمرین واقع شده است رفتیم به ما گفته شد که به انبارهای ارتش سر زده و هر چیزی که بدرد می خورد بر داریم و حتی مثال زدند که از یک فیلتر خودرو هم نباید گذشت و باید بر داریم و همه نفرات به سراغ انبارهای ارتش رفته و هر چیزی که به درد می خورد بر می داشتیم.
بعد از بازگشت به اشرف در همین سال به قسمت فروش سازمان منتقل شدم و شاهد بودم که چگونه مسئولین فرقه ماشین های دزدی شده را با تغییر رنگ به مردم عراق می فروختند و از این راه پولهای زیادی به جیب زدند. اگر چه مسئولین سازمان این کار را دزدی از اموال مردم عراق نمی دانستند و این را حق خودشان می دانستند که باید این کار انجام شود.
اکنون دزدی گل از قبرستان اور در فرانسه هم ادامه همان دزدی ها می باشد که سالیان با این شیوه ادامه داده و افراد را با این کار آلوده کردند.
می توان نتیجه گرفت که در فرهنگ رجوی شیاد دزدی مشروع می باشد و باید از همه دزدی کرد حتی دسته گلی از قبرستان باشد. سازمانی که برای حرف زدن لابی های غربی خود مقدار زیادی دلار خرج می کند چگونه نمی تواند پول چند دسته گل را بدهد؟ دزدی از ماهیت خود فرقه می باشد و رجوی ها سعی دارند با این کار هم افراد را درگیر کنند و هم به افراد خود بگویند که سازمان هیچ پولی نداشته و باید همیشه بدهکار سازمان باشند و از طرف دیگر برای کسی سئوال نشود که هزینه های هنگفت مراسم مریم و خرج عمل زیبایی و هم چنین حقوق ماهیانه مزدوران آمریکایی و اروپایی شان از کجا تامین می شود.
هادی شبانی