خانم اشرف السادات مرتضائی با نام هنری مرضیه که یکی از خوانندگان زن تاریخ موسیقی ایران می باشد، ظهر روز چهار شنبه21 مهرماه 1389 خورشیدی در سن 86 سالگی بر اثر بیماری سرطان در بیمارستان آمریکایی ها در شهر پاریس درگذشت. مرضیه که در دوران حکومت شاه به خاطر فعالیتهای هنری بویژه اجرای موسیقی در کنار استادان بزرگ موسیقی ایران، یکی از بزرگترین و محبوبترین خوانندگان زن ایرانی به شمار می آمد، پس از انقلاب اسلامی ایران در انزوا قرار گرفت و پس از آن ایران را ترک کرد و فرقه رجوی هم از این موضع بیشترین بهره را برد و او را به عضویت خود درآورد.
اما شوربختانه کار به همین جا و در همین سطح نماند و ختم نشد و خانم مرضیه خواسته یا ناخواسته در دام و باتلاقی فرو رفت که تا آخرین لحظات زندگی نیز نتوانست از آن خارج شود.
در ابتدای همکاری این هنرمند فریب خورده با فرقه مجاهدین، شیادان ماکیاولیست فرقه رجوی جهت بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی از نام این هنرمند، چندین کنسرت بزرگ و باشکوه را در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی برای وی تدارک دیده و برگزار نمودند. آغاز دوباره آوازخوانی مرضیه برای اهل هنر و هنردوستان مژده ای خجسته بود، اما چگونه و با چه کسانی آغاز کردن این امر، آب سردی بر سر دوستداران صدای مرضیه ریخت. قرار گرفتن وی در زیر پرچم فرقه مجاهدین خائن به میهن برای اهالی هنر شوک آور و باورنکردنی بود.
چگونه می شد تصور نمود که هنرمندی مثل مرضیه به جمع قاتلان و خائنین قدم گذاشته است؟! امری که سبب رویگردانی بسیاری از ایران دوستان و آزادی خواهان از این خواننده شده و وی مورد تنفر و طرد بسیاری از ایرانیان قرار گرفت. پس از مدتی حضور در اروپا و سوءاستفاده تبلیغاتی از نام وی توسط فرقه رجوی، با نیرنگ و شیادی خاص فرقه، وی را به عراق و اردوگاه کار اجباری اشرف سابق برده و به دست این هنرمند اسلحه داده و لباس نظامی بر تن وی پوشاندند. امری که به هیچ وجه در شأن و اندازه خانم مرضیه نبود.
پس از سالها اسارت خانم مرضیه در عراق توسط فرقه خرابکار مجاهدین خلق، بالاخره در گیر و دار جنگ بین آمریکا و حکومت صدام در سال 2003 میلادی، وی توانست از عراق خارج شده و دوباره به فرانسه باز گردد. با این تفاوت که در طول تمامی این سالهای پایانی عمر، در غربت و گرفتار در مشکلات مالی پرداخت اجاره خانه و سایر امور زندگی، باز در اسارت فرقه خرابکار و شیاد رجوی باقی ماند و هر از چند گاهی که نیازی به استفاده تبلیغاتی از نام وی بود، باز عوامل رجوی به سراغ وی می رفتند و به وی یاد آوری می کردند که وی باید مواظب رفتار خویش بوده و در غیر اینصورت، فرقه رجوی مدارک زیادی از وی در دست دارد که بخواهد وی را بدنام تر بکنند. مدارکی مثل دریافت پول و حقوق ماهیانه از فرقه و داستان عشق وعاشقی وی و رجوی و ….
علاوه بر این ایادی رجوی همیشه وی را تحت فشار قرار داده که در صورت عدم ادامه همکاری وی با فرقه، خبری از پرداخت ماهانه حقوق نیز نخواهد بود.
اما افسوس که مرضیه شهامت آنرا تا آخر عمر نیز پیدا نکرد که علناً به اشتباه خویش در همکاری با فرقه رجوی اعتراف نموده و از ملت ایران و اهالی هنر و موسیقی پوزش بخواهد. همگی دیدیم که بانوی شیاد رجوی یعنی مریم رجوی در آخرین ساعات عمر مرضیه نیز دست از به گروگان گرفتن وی بر نداشته و شاید با تهدید علنی کردن پشت پرده سالهای همکاری وی با فرقه پس از مرگش، وی را وادار به تعریف و تمجید از رجوی و رجوی پرستان نمودند.
با شناختی که از رجوی ها دارم این امر اصلاً دور از ذهن به نظر نمی رسد. امری که نشان از چهره پلید و ماهیت ضد انسانی این فرقه دارد. اگر به فیلم دیالوگ مریم عضدانلو قاجار با خانم مرضیه در شب قبل از مرگ وی خوب دقت کنیم به راحتی می توان فهمید که حرفهای رد و بدل شده بین طرفین جهت دادن آرامش به خانم مرضیه و ابراز ارادت و احترام به وی بوده یا جهت پخش در شبکه تلویزیونی و رسانههای وابسته به فرقه جهت استفاده تبلیغاتی از مرگ این هنرمند؟!.
آدمی چقدر باید پست و دیو صفت باشد که در آخرین لحظات زندگی یک فرد نیز، دست از سر وی برنداشته و او را مورد سوء استفاده قرار دهد؟! این نیز مختص فرقه رجوی است، اینان در رذالت و پستی هیچ کم ندارند. آری خانم مرضیه با سرنوشتی دردناک و اندوهگین با این دنیا وداع کرد. شاید فرجام دردناک وی ما را به تفکر واداشته که خود را بازیچه دست روباه صفتان روزگار و گرگهای درنده و بیرحم نکنیم.
به نقل از آقای محسن عباسلو (جدا شده از فرقه رجوی) و گردآوری انجمن نجات مرکز تهران