خانواده ها و کسانی که عزیزی از آنها در اسارت فرقه رجوی هست برایشان خیلی سخت است که عزیزشان مدتهاست با آنها تماس نداشته و یا به آنها سری نزده. ولی آیا عدم تماس با خانواده و ملاقات با خانواده خواست اسیران در بند فرقه هست یا داستان چیز دیگری است؟
جهت اطلاع همه کسانی که عزیزی از آنها در فرقه رجوی اسیر است و همه کسانی که به نحوی اخبار و وقایع فرقه رجوی را دنبال می کنند بایستی به چند موضوع اشاره کنم تا وقایع فرقه آنگونه که هست آشکار شود.
همه افراد با فریب به درون فرقه کشانده شده اند که نمونه هایی از این فریب ها را برایتان شرح می دهم:
1- به بهانه ادامه تحصیل در اروپا و خارج از ایران که مثالهای آن زیاد است و افراد زیادی را در این سالیان با همین ترفند به داخل فرقه کشانده اند.
2- به بهانه کار و شغل بهتر در یک شرکت با درآمد بسیار عالی
3- زندانیان تازه آزاد شده را نیز به بهانه امنیت جانشان و اینکه بعد از زندان تحت تعقیب هستند و خطر مرگ نهدیدشان می کند به بهانه حفظ جانشان به خارج از ایران کشانده و سپس با فریب به داخل فرقه می برند
4- جوانانی که از کودکی در اروپا بزرگ شده اند را با نشان دادن تصاویر انواع سلاح ها و نشان دادن سراب پیروزی و قدرت در ایران به داخل فرقه می کشانند
5- کسانی که نامزدشان فریب خورده و داخل فرقه است به بهانه رسیدن به وی، او را فریب داده و به داخل فرقه می کشانند
6- اسیران اردوگاه های صدام را به بهانه جایی بهتر از اردوگاه با فریب به داخل فرقه می کشانند
لازم به ذکر است که همه کسانی که الان در فرقه رجوی هستند به بهانه های مختلف فریب دستگاه دروغ پردازی رجوی را خورده و به داخل فرقه کشیده شده اند در صورتی که بعد از مدتی متوجه فریب خوردنشان می شوند و به آنها به صراحت هم گفته می شود که هر کسی به شما هر چی گفته دروغ گفته و هر کسی که اینجا می آید برای جنگ و مبارزه و فدا شدن در راه آرمانهای سازمان آمده، آرمانها و اهدافی که هیچ کدام از کسانی که فریب فرقه را خورده اند موقع آمدن به فرقه از آن اطلاعی نداشتند ولی بعدا در نشستهای شستشوی مغزی اهداف فرقه ای خود را آنقدر در گوش افراد می خوانند تا آنها را با زور به افراد قالب کنند.
بعد از ورود، هر فرد که درخواست تماس با خانواده می دهد ابتدا به وی گفته می شود با توجه به اینکه در کشور بیگانه ای هستیم امکان تماس فعلا وجود ندارد ولی شما را در نوبت تماس می گذاریم (این را می گویند که فرد بعد از گذراندن جلسات مغزشویی خودش دیگر درخواست تماس نکند) بعد از مدتی هم جلسات مغزشویی که شروع می شود اصلی ترین موضوع هم همین تماس با خانواده است که افراد بایستی از تماس با خانواده صرف نظر کنند و اگر نکنند به آنها گفته می شود که شما هنوز وابستگی به دنیای قبل دارید و بایستی با گذراندن جلساتی که حرفها و نکات جمع با بدترین فحاشی و حرکتهاست آنها را بپذیرد و از تماس صرفنظر کند به همین دلیل افراد نیز بعد از دیدن این نشستها برای مدتها دیگر درخواست تماس نمی کنند و این امر باعث می شود افراد پس از مدتی و با گذشت شماره تلفنها و… را فراموش کند و برای سالیان سال با خانواده در تماس نباشد و یا اینکه هر بار این درخواست را بدهد به جرم خیانت به انقلاب مریم (همان طلاق اجباری و مغزشویی فراموشی خانواده) او را در نشستها مورد فحاشی قرار می دهند و یا با امروز و فردا کردن تماس با خانواده او را سر کار می گذارند.
دلیل ترس رجوی از تماس اعضایش با خانواده ها:
همانطور که گفتم بدلیل اینکه افراد با فریب به داخل فرقه کشانده شده اند و در فرقه هم با نا آگاهی آنان از دنیای بیرون آنها را نگه داشته اند تماس با خانواده باعث می شود فرد از دنیای بیرون اطلاع پیدا کند و بداند همه ی حرفهای رجوی دروغ بوده و به همین دلیل امکان فرار و جدایی فرد از فرقه زیاد است.
همه این کارها از طلاق گرفته تا تحقیر شخصیت افراد و نشستهای مختلف برای جلوگیری از تماس افراد با خانواده ها با چه هدفی است؟
همه این کارها که رجوی در این سالها انجام داده و می دهد به دلیل اشتباهات استراتژیکی است که کرده و می خواهد با قیمت گرفتن از افراد، و اینکه رجوی توان این را ندارد که بگوید من اشتباه کردم، می خواهد با قربانی کردن عمر و جان افراد به اشتباهاتش ادامه دهد، واضح تر بگویم از آنجا که خطی که رجوی بعد از انقلاب در ایران پیش گرفت یعنی رسیدن به قدرت مطلق با شکست مواجه شد و برای رسیدن به قدرت در ابتدای انقلاب فکر می کرد به زودی میتواند با سلاح به قدرت برسد خط جنگ مسلحانه و ترور را پیش گرفت ولی بعد از اینکه دید موفق نشد و مردم از کارهایشان متنفر شدند و دیگر جایی در ایران نداشتند پا به فرار گذاشت و هنوز در همین توهم که میتوان با گذاشتن نیروهایش در داخل و با پرداخت بها از جان آنها بقدرت برسد اما دائماً شکست خورد و بعد با تصور اینکه صدام در جنگ با ایران پیروز است به عراق رفت و دید که صدام هم غلطی نکرد و با اتمام جنگ بخاطر اینکه نشان دهد که آمدنش به عراق اشتباه نبوده عمر و جان افراد را تلف کرد و سالها با اینکه مشخص بود ماندن افراد در اشرف عمر تلف کردنشان است بحث طلاق و جدایی افراد را پیش کشید تا بدین وسیله هر گونه تشکل خانوادگی که امکان دارد علیه خط و خطوط مسعود در آن صحبتی باشد و منجر به فاصله گرفتن افراد از خط و خطوط اشتباه مسعود باشد، را راه انداخت که آن هم هیچ نتیجه ای جز شکست نداشت و حالا هم بعد از سقوط صدام با تصور اینکه آمریکا برایشان کاری می کند و دست به حمله به ایران می زند عمر آدم ها را بیش از 12 سال در اشرف بعد از صدام تلف کرد و با درمعرض مرگ قرار دادن افراد زیادی از تخلیه اشرف هم جلوگیری کرد اما در نهایت هم به لیبرتی رفتند و باز هم با توجه به وضعیت عراق و فعالیتهای داعش فکر و تصورش این بود که داعش می تواند اشرف و سپس قدرت را به آنها برگرداند از خروج افراد از لیبرتی به خارج از عراق جلوگیری کرد و همه دستگاهش را کوک تبلیغات داعش کرد.
رجوی به هر قیمت فقط به فکر رسیدن به قدرت است و می داند بین مردم ایران منفور است چرا که بسیاری از مردم خانواده هایی که رجوی آنها را از هم پاشیده را می بینند و همینطور جنایاتی که کرده را دیده و شنیده اند. رجوی فقط و فقط برای حفظ موقعیت تخیلی خودش افراد را به کشتن داد و آنها را مجبور به طلاق اجباری و حضور در نشستهای طولانی مدت کرد و عمرشان را در اشرف و الان در لیبرتی تلف می کند.
خدابخش میریان