محمد جواد نوروزی از اسیران بخت برگشته ای است که روزگاری در حفاظت از کیان مملکتش به مصاف صدامیان رفته بود. درهنگامه تبادل اسرا درسال 1368 آقای محمد نقی نوروزی به اتفاق همسر و سایر فرزندانش چشم انتظار ورود فرزندش به خاک وطن وکانون خانواده بود ولیکن درپی تحقیقاتش ازآزادگان متوجه شد که فرزندش به توسط جماعت رجوی به گروگان گرفته شده است وسرنوشت رقتباری برایش رقم خورده است.
الان هم همینجا میخواهم با نیمچه سوادی که دارم برای فرزندم نامه بنویسم وبگویم که عزیزم بیا. بیا به ایران ونزد من. ببین آقای رجب زاده چگونه آمده و از شر رجوی راحت شده. توهم بیا و منو در واپسین لحظات عمرم یاری کن. بیا دستمو بگیر که بینهایت محتاج توهستم…(درحال گریه شدید)
آقا رضا که ازاین صحنه خیلی متاثرشده بود خطاب به این پدرچشم انتظار رنجدیده ازظلم وجور رجوی گفت: " واقعا وقتی شماها با اینهمه آه وفغان وناراحتی را می بینم دلم به درد می آید وصدبار بیشتر از قبل به رجوی خائن لعنت میکنم که تا کی میخواهد بخاطرکسب قدرت وشهوت خانواده ها را اذیت وآزارکند و شکنجه بدهد و فرزندانشان را دراسارت نگهدارد"
درپایان ملاقات و دیدارصمیمانه این دوعزیزآقای نورزوی با علاقه وافری آقا رضا را درآغوش گرفت وخواست که یک عکس یادگاری داشته باشد.