تهدید به قتل جدا شدگان از سوی رجوی در سوز و گداز از افشاگریهای آنان
قمپز نوعی توپ جنگی سَرپُر بود که دولتِ امپراطوری عثمانی در جنگهایش با ایران به کار می برد و برخلاف توپ های جنگی دیگر، هیچ اثر تخریبی نداشت و تنها در نقاط کوهستانی شلیک می شد تا با کمک پژواک صدا در کوهستان،صدای مهیبی تولید کند و موجب رعب و وحشت سربازان ایرانی شود. این توپ گلوله ای نداشت و فقط در آن مقدار زیادی باروت می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را با سُنبه داخل آن می کردند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود و سپس آن را شلیک می کردند. چندی بعد که ایرانیان به ماهیت دروغین و توخالی این توپ ها پی بردند، اصطلاح «قمپز در کردن» یا «توپ توخالی» را برای ادعایی که سروصدای زیادی دارد اما بی اثر و دروغین است به کار می بردند.
در زمان رضاشاه نیز بدلیل کمبود اسلحه، بعضی از پاسبانهایی که گشت می دادند فقط غلاف خالی اسلحه یعنی همان جلدی که اسلحه در آن قرار می گیرد را روی کمرشان می بستند و در واقع اسلحه ای در کار نبود. دزدها و شبگردها وقتی متوجه این قضیه شدند برای اینکه همدیگر را مطلع کنند به هم میگفتند که طرف “خالی بسته” و منظورشون این بود که فلان پاسبان اسلحه ندارد و غلاف خالی اسلحه را دور کمرش بسته به این معنی که در واقع برای ترساندن ما بلوف می زند که اسلحه دارد و از این ماجرا بود که واژه خالی بندی رواج پیدا کرد.
مسعود رجوی طی یک سخنرانی دهها بار قیچی و سانسور شده که شب عاشورای امسال از مخفیگاه امن و راحت خودش برای اسیران بیچارۀ پیر و بیمار لیبرتی که زیر انواع خطر جانی و محرومیت و فشار از بیرون و داخل تشکیلات قرار دارند ایراد کرده به آنها دستور باقی ماندن در اشرف تا مرگ و کشته شدن آخرین نفر را داده است!
رجوی در این سخنان بسیار هیستریک و پر از خشم و به خود پیچیدن و سوز و گداز از افشاگریهای ما جدا شدگان از سازمان و شورا با یاد از ما به عنوان «به اصطلاح اعضای سابق سازمان و شورا» و نشان دادن عکسهای مختلف از ما آشکارا و با وقاحتی بی سابقه دستور کشتن و «به کیفر شایسته و به جزای عمل رساندن یک یک» جدا شدگان سازمان و شورا چه در عراق و چه در اروپا و آمریکا از جمله جدا شدگان در سالهای نخستین بعد از ۶۰ مانند آقای بنی صدر و نیز جداشدگان در خود فرانسه و اخیرا هم از شورا و اساسا تمام ایرانیان مخالف و حتی فقط منتقد فرقۀ رجوی با یاد از آنان تحت عنوان «با توصیف خود به عنوان منتقد و دلسوز و دلواپس مجاهدین»! را صادر کرده و خطاب به مریم رجوی و دیگر نوچه های خود در فرانسه و اروپا تحت عنوان “افراد هزار اشرف و اشرف نشانان و افراد اشرف تکثیر شده و هزار زن عضو شورای مرکزی و نیروهای ارتش آزادی و انقلاب مریم” می گوید که “وصیت می کنم تک تک اینها هر جا باشند باید به کیفر شایستۀ خودشان برسند”!! و این را به عنوان اینکه «وظیفۀ ارتش آزادی و لشکر فدایی و مؤسسان پنجم ارتش!! در فاز کنونی همین است و بس»!! تنها مأموریت وظیفۀ چماقداران دیروز و جوخه های مرگ قتلهای زنجیره ای امروزش در ادامۀ قتلهای زیر شکنجه و با قرص سیانور در اشرف دانسته است و فعلا مثل اینکه کمی به وضعیت پتال نیروهایش و بی پایگاهی خود و فرقه اش در ایران پی برده و دیگر صحبت از سرنگون کردن رژیم به دست ارتش موهومش نمی کند بلکه وظیفۀ مبرم و اول نیروهایش در خارج کشور را تصفیۀ فیزیکی جدا شدگان سازمانش و شورایش قرار داده است.
جالب است که این کلیپ توسط سایتهای هوادار سازمان مجاهدین منتشر شده و نه سایتهای رسمی این فرقه تا در صورت وقوع هر گونه قتل و جنایتی و یا شکایتی از سوی ما نزد دادگاههای اروپا مبنی بر تهدید ما جدا شدگان به قتل به سادگی و به خیال خام خود بتواند جاخالی بدهد که در سایتهای سازمان چنین تهدیدی وجود نداشته است!!
ولی کور خوانده و زهی خیال خام!! چرا که اولا تمام این تهدیدات جز قمپز در کردن و خالی بندی همانند همان دیکتاتورهای تاریخی داستان این دو اصطلاح که در رابطه با آنان در اول مقاله نوشتم نبوده و نیست و دو هدفش از آن ترساندن ما جدا شدگان و مخالفینش در خارجه جهت دست برداشتن از افشاگریهایمان علیه او و فرقۀ تبهکارش و سردمداران آن و نیز ترساندن ساکنان نگون بخت زندان رجوی ساختۀ لیبرتی و دیگر اسیران این فرقه می باشد که هر گونه فکر جدا شدن و فرار و خروج از این فرقه را از سرشان بیرون کنند و الا حسابشان با جوخه های مرگ آقا و خانم رجوی در «هر کجای جهان» خواهد بود!!.
اما نه حضرت فراری و ناپدید ایشان و نه بانوی فراری لمیده در اورسوراواز فرانسه اش و نه نوچه های چماقدار دگردیسی و تبدیل شده اش به جوخه های مرگ مافیایی طبق فتوا و دستور جدید «ولایت عقیدتی»! هیچکدام هییچکدام هیچ غلطی علیه ما جدا شدگان نمی توانند بکنند بطوریکه از مسئولیت آن شانه خالی کرده و پنجۀ خودشان را پنهان کنند چرا که پلیس همۀ کشورهای اروپا و آمریکا بویژه پلیس فرانسه از سوابق تروریستی و جنایتکاری باند رجوی در این کشورها به خوبی آگاه هستند و اگر مویی از سر تک تک ما کم شود هر علتی داشته باشد در درجۀ اول انگشت اتهام را به سوی مریم رجوی و نوچه های او در فرانسه نشانه خواهند رفت و باردیگر پروندۀ تروریستی شان بویژه در فرانسه و در دادگاههای این کشور گشوده خواهد شد.
لذا به همۀ دوستان جدا شده و مخالفان فرقۀ رجوی بویژه آنها که اسامی و یا عکسهایشان در این کلیپ سخنرانی جدید مسعود رجوی در لیبرتی پخش شده و همگی پناهندگان سیاسی مقیم کشورهای اروپایی هستند و آشکارا در این سخنرانی مورد تهدید به قتل توسط شخص رجوی آن هم در کشورهای آزاد جهان خطاب به همسرش مریم رجوی و افراد خود در فرانسه و اروپا و آمریکا قرار گرفته اند توصیه می کنم که با نوشتن و ترجمۀ تک تک کلمات و جملات شخص رجوی در این سخنان مافیایی و گانگستری و تروریستی اش به اطلاع رسانی و تسلیم شکایت به ارگانهای بین المللی و کشورهای محل اقامت خودشان و نیز نهادهای بین المللی مسئول از جمله دفتر کمیساریا در عراق و دولت عراق که از خاک آن کشور چنین تهدیداتی را رجوی علیه جان ما جدا شدگان و مخالفان سازمانش که مقیم و پناهنده در کشورهای ثالث هستیم به عمل می آورد و چنین دستورات و پیامهای مرگ و ترور و کشتار و اعدام را از لیبرتی در خاک عراق و زیر نظر کمیساریای پناهندگان و سازمان ملل صادر می کند اقدام نمایند تا ضمن اقدام جهت حفاظت از ما بیش از پیش به ماهیت و مقاصد تروریستی و مافیایی و جنایتکارانۀ دم و دستگاه رجوی و در رأس آن مریم رجوی که تمام تشکیلات سازمان مجاهدین و سیستم و ارگانهای وابسته به آن در سراسر اروپا و آمریکا تحت رهبری او و دیگر افراد تحت فرمانش یعنی سردمداران فرقۀ رجوی قرار دارند پی ببرند و اقدامات لازم را در جهت کنترل آنان و برخورد قانونی با آنان به عمل بیاورند.
مسعود رجوی در حالی فرمان اعدام سران رژیم و نیز مخالفان خودش و رساندن آنها به کیفر شایسته و اشد مجازات را می دهد که مریم رجوی در تبلیغات خارج کشوری اش مدعی لغو اعدام!! می باشد و به مجازاتها و اعدامها و نیز مجازاتها و اعدامهای بدون محاکمه توسط رژیم اعتراض می کند و خودش رجوی نیز در همین سخنرانی علیه آسیدپاشان به روی زنان داد سخن می دهد. آخر کسی که فرمان اعدام مخالفانش آن هم در کشورهای آزاد جهان را صادر می کند با چه رویی و چه حقی می گوید من آسید پاشی به روی زنان یعنی مخالفان مرتجعین را محکوم می کنم؟! لابد منظورش این است که نباید آسید می پاشیدید باید اعدامشان می کردید!!. این را می گویند «تناقض» درون و بیرون به مصلحت و صلاحدید و فتاوای شرعی! رهبری و ولایت عقیدتی از نوع ارتجاع مغلوبش یعنی فرقۀ رجوی!!
البته باید گفت که خود مریم رجوی و دیگر سردمداران این فرقۀ مافیایی نیز مستقیما گوش به فرمان مسعود رجوی و مجری بی چون و چرای دستورات و فتواهای او می باشند که از مخفیگاهش به ظاهر در عراق صادر می کند که مشخصا در این مورد باید سازمانهای بین المللی ذیربط در عراق و دولت و دادگاههای عراق و قوۀ قضائیۀ این کشور در برخورد با سردمداران این فرقه که این تهدیدات را از خاک عراق پخش می کنند به مسئولیت خود عمل کنند بویژه که رجوی در این سخنرانی خود بدون اجازه و اطلاع مسئولین ذیربط بین المللی و دولت عراق که با هماهنگی یکدیگر و مسئولین کشورهای ثالث تلاش در انتقال ساکنان کمپ لیبرتی به این کشورها را دارند و تا کنون عدۀ زیادی را به این کشورها منتقل کرده اند از افراد ساکن لیبرتی به زور و با ایجاد فضای رعب و وحشت و تهدید جدا شدگان به مرگ در حضور آن ساکنان که تا همگی ترسیده و به خواسته های او مبنی بر باقی ماندن در خاک عراق و زیر مهمیز رهبری و تشکیلات او تن دهند برای صدمین بار تعهد گرفته که این بار تا مرگ و کشته شدن همگی در لیبرتی و خاک عراق باقی بمانند و در این تعهد خاک لیبرتی را که طبق تعهد و توافق خودش با نمایندگان سازمان ملل و دولت عراق یک کمپ ترانزیت و موقت خوانده تا به خارج عراق منتقل شوند خاک مقدس توصیف کرده و در حالیکه آن را زندان می نامید و می نامد این کمپ را در متن آمادۀ این تعهد که توسط شخص خودش نوشته شده و گویندۀ تلویزیونش آن را قرائت می کند و همۀ ساکنان با ترفندهای تشکیلاتی خاص این فرقه مجبور به امضای آن هستند «رزمگاه لیبرتی» برای «بیابیا گفتن» به نیروهای عراقی می نامد.
رجوی در این سخنرانیش با بیان اینکه: «در صورت انجام حمله ای دیگر به لیبرتی نباید حمله کنندگان زنده برگردند» فراخوان به ایجاد جنگ و درگیری دیگری در خاک عراق و به کشتن دادن افراد لیبرتی می دهد در صورتیکه به اعتراف و اعلام مکرر سازمان ساکنان لیبرتی فاقد هر گونه وسیلۀ دفاعی بوده و غالبا هم با حمله از راه دور و با موشک مواجه شده اند و جانشان در خطر است و از این رو مریم رجوی و سران این سازمان و لابیهایش در خارجه پیوسته به جای انتقال فوری ساکنان کمپ به خارج عراق خواستار حفاظت و تأمین امنیت آنان به علت فقدان قدرت دفاعی در آنان بوده اند و خود رجوی نیز در همین سخنرانی می گوید هشتصد مریض که ۵۰ نفر آنها در شرف نابینایی هستند در لیبرتی در نوبت معالجه قرار دارند! پس وقتی یک سوم این ساکنان مریض و بقیه هم چنانکه از عکسهایشان پیدا است پیر و درهم شکسته اند چگونه می خواهند به مهاجمان حمله کرده و آنها را به قتل برسانند؟!! اگر چنین توانایی را داشتند چرا از قاتلان و جلادان و تیرخلاص زنندگان در اشرف در شهریور ماه سال گذشته یک نفرشان خون از دماغش هم در نیامد؟!! آیا این فراخوان به کشتار ساکنان بیچارۀ لیبرتی و عملا زمینه سازی و جاده صاف کنی برای آن نیست؟ آیا رجوی بود که با دخالتهای آشکارش و فتنه انگیزیهایش در عراق زمینۀ کشتار اشرف را فراهم کرد و تیغ جلادان را تیز کرد یا ما جدا شدگان؟ آیا رجوی بود که دستور خودسوزی دهها نفر در کشورهای مختلف برخلاف قوانین آن کشورها فقط به خاطر زندانی شدن همسرش مریم رجوی در فرانسه را صادر کرد و «آن خودسوزیهای قهرمانانه مشعلهای جاودان و شعله ور آزادی» را برانگیخت یا ما؟.
رجوی در این سخنرانیش با وقاحت تمام و سوز و گداز از نامۀ ما به نخست وزیر سابق عراق نوری المالکی با امضای ۵۰ نفر از جدا شدگان سازمان که پناهنده و مقیم اروپا هستند مبنی بر تشکر از تلاشهای دولت عراق در گفتگو با کشورهای مختلف جهت انتقال ساکنان لیبرتی به آن کشورها و حتی کمک مالی این دولت برای کار انتقال و نیز مبنی بر درخواست از دولت عراق برای تأمین حفاظت و امنیت و امکانات زندگی و بهزیستی و درمانی بیشتر برای دوستانمان و عزیزانمان ساکنان لیبرتی که برخی نیز افراد خانوادۀ ما هستند وو… به لجن پراکنی علیه ما البته با نشان دادن و خواندن قسمتهایی از نامه مان و نشان دادن لیست اسامی مان پرداخته که در عین حماقتش موجب بسی افتخار و خوشحالی ما جدا شدگان و تشکر ما از «ولی امر عقیدتی» غائب! و فراری نیز می باشد چرا که دوستان و عزیزانمان در لیبرتی که دسترسی به هیچ رسانۀ خبری ندارند و دروغهای گوبلزی مضحک او مبنی بر اینکه ما «بابت کشتار مجاهدان اشرف از مالکی تشکر کرده ایم»!! را هر گز باور نکرده و نمی کنند و بلکه بیشتر به ریش رهبر باسمه ای خندیده و ازش بیزار می شوند با دیدن نامه و اسامی مان که با تک تکمان سالیان سال شبانه روزی زیسته اند و با خلق و خوی همه مان به خوبی آشنا هستند دیده اند که ما دوستان و عزیزان اسیرمان در لیبرتی را فراموش نکرده ایم و برای نجاتشان از جهنم عراق و هفت حصار رجوی هر دری را می زنیم.
بعد هم در این کلیپ سخنرانی رجوی در متن تعهد نامه ای که قرائت می شود اعلام شده که هر کس بخواهد برود و جدا بشود به ما بگوید تا با استفاده از امکانات تشکیلاتی مان در خارجه از جمله وکلا و دفاترمان او را مستقیما از لیبرتی به خارجه بفرستیم که در نتیجه طبق اعلام این کلیپ که از تلویزیون سازمان مجاهدین پخش شده شش نفر در آن تجمع خواستار جدایی و انتقالشان به خارجه می شوند و یک نفر نیز از سازمان اخراج می شود بدون اینکه اسامی آنها ذکر شود. آیا این افراد از تشکیلات بیرون برده شده و تا موقع امکان خروجشان و اعزامشان به خارجه همانند زندان اشرف تحت نام «خروجی» زندانی می شوند؟ آیا واقعا اینها کسانی هستند که در آن فضای رعب و وحشت و احساسات و هیجان مذهبی و «ایدئولوژیک تشکیلاتی» که رجوی در این نشست موسوم به نام دجالانه و فریبکارانۀ «تعهد فروغ جاویدان حسینی»!! ایجاد کرده جرأت کرده اند که از امضای تعهد باقی ماندن در اشرف سرباز زده و خواستار خروج توسط سازمان و اعزامشان به خارج بشوند؟! آیا آنها افرادی هستند که رهبری فرقه تحت عنوان جدا شده می خواهد آنها را با گروههای بعدی اعزامی توسط سازمان ملل به کشورهایی مثل آلبانی بفرستد (با توجه به اینکه اعزام به آلبانی قطع نشده و ادامه دارد) و آنجا هم یا برای کنترل جدا شدگان مورد استفاده قرار بگیرند و یا بعدا همانند محمد اقبال که سازمان او را از آلبانی به فرانسه منتقل کرد به کشورهای اروپایی یا آمریکا منتقل بشوند؟ آیا آنها از رهبران و فرماندهانی هستند که در لیست تعقیب و محاکمه توسط دادگاههای عراق قرار دارند و رهبری سازمان می خواهد آنها را تحت این پوشش از عراق خارج کند؟ یا از افراد متخصص و مجرب و آموزش دیدۀ ترور در «لشکر فدایی لیبرتی»! هستند که سازمان آنها را برای اجرای همین دستور «رهبری و فرماندهی کل ارتش آزادی و لشکر فدایی»! مبنی بر ترور و اعدام انقلابی! ما جدا شدگان و مخالفان این رهبری در خارج کشور می خواهد به اروپا یا آمریکا بفرستد؟ ویا…؟ در هر حال مقامات نمایندگی سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در عراق و نیز مقامات دولت عراق باید با تحقیق در این مورد پاسخگوی این سؤالات باشند بویژه که مشخصا برخی از ما جدا شدگان سازمان از جمله اینجانب از لیبرتی به کشورهای اروپایی آمده ایم و قبل از خروج از عراق مورد مصاحبه توسط کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در لیبرتی قرار گرفته و از این نهاد بین المللی برگۀ فرد حفاظت شده و پناهجو مبنی بر توصیه به کشورها جهت حمایت و حفاظت دریافت کرده ایم.
به علاوه، این اعترافی بزرگ و وقیحانه از سوی رهبری سازمان مجاهدین به این امر می باشد که این رهبری عامدا و با نقشه و هدف حساب شده در تلاش برای باقی نگهداشتن افراد در خاک عراق می باشد تا همگی را در جهنم عراق و در این کشور جنگ زده و بحران زده به کشتن داده و قربانی منافع قدرت طلبانه اش برای حفظ جان خود و جلوگیری از افشای جنایتهایش علیه این قربانیان در این سی سال نماید و الا اگر رهبری سازمان چنین توانایی داشته و دارد پس اینهمه شکوه و شکایت از مریم رجوی و لابیهایش از خطر جانی و امنیت و مرگ و میر این بیچارگان و عدم پذیرش کشورها از چیست؟ پس چرا این نگون بختان را در آن جهنم که خودتان زندانش می نامید نگه داشته اید؟ بفرمایید همه را به خارج کشور منتقل کنید. چگونه می شود یک مکان هم زندان باشد و در عین حال چنانکه در این کلیپ و سخنرانی بارها «رزمگاه» نامیده شده و «خاک و سنگریزه هایش مقدس و میدان نبرد» و «اشرف دوم» و «یکان ۷۲» (نام همان ۱۰۰ نفر باقی مانده تا سال گذشته در اشرف» توصیف می شود که کاملا به معنی نقشه و نیت کثیف و جنایتکارانۀ به کشتن دادن همین ساکنان لیبرتی همانند آخرین ساکنان اشرف می باشد.
رجوی در این سخنرانیش سازمان ملل و آمریکا و اروپا را همدست و «هماغوش» رژیم آخوندی می خواند و می گوید که این رژیم فقط با قیام مردم و ارتش آزادی موهوم او و «لشکر فدایی» او در لیبرتی سرنگون می شود ولی نمی گوید پس راز و هدف اینهمه دخیل بستن و آویزان شدن بانویش و دیگر سرمداران فرقه اش به دامنهای نظامیان بازنشستۀ آمریکا و سی آی ای و نمایندگان پارلمانهای اروپا و آمریکا و دولتهایشان و دادگاههایشان و افشاگریهای اتمی توسط همسر سابق مریم رجوی مهدی ابریشمچی در پاریس و تشویق عملی جنگ طلبان آمریکا به حمله به ایران و تعریف و تمجید و تشویقهای تحریم رژیم چیست؟ بگویید ما هم بدانیم تا «تناقض» هایمان حل شود!!.. اما اینکه رجوی می گوید: «تمام چپ و راست زدنهایمان وهمۀ سازوکارهای سیاسی وتلاشهای دیپلماتیک و بین المللی مان» مصلحتی و برای «بیشتر کردن آتش ارتش آزادی و لشکر فدایی در لیبرتی»! برای «آماده سازی آتش و جنگ و ارتش آزادیخبش و انقلاب و قیام خونین و خونبار»! و «کربلا کردن همه جای ایران و عاشورا کردن هر روز ایرانیان»! می باشد با اینهمه نمایشها و مانورهای دموکراسی خواهی و آزادیخواهی و جدایی دین از سیاست و دادن شعر و شعارهای غرب پسند و قول و تعهد صد باره «دست برداشتن از سلاح وخشونت و ترور» در این ده سال به آمریکایی ها و غربی ها این «تناقض» را حل نمی کند!
همچنین این تهدید مسخره و از سر پیسی و بیچارگی و ورشکستگی علیه جان ما جدا شدگان سازمان مجاهدین و شورا اعتراف آشکار به شکست نهایی فرقۀ رجوی و ارتش موهومش و اعلام رسمی این شکست از سوی شخص اول این فرقه یعنی شخص مسعود رجوی به شمار می رود زیرا شخص رجوی دستور قتل ما جدا شدگان را از بیست سال پیش در سال ۷۲ در نشست حوض در بغداد که من خودم در آن نشست بودم صادر کرد و با گوش خودم شنیدم و با چشم خودم دیدم که رجوی وقتی می گفت: اگر شکست خوردیم بروید در خارجه هر کدام از این جدا شدگان را دیدید با دست خفه کنید بعد که کشتید بایستید بالای جسد و فرار نکنید تا پلیس بیاید و بگویید من کشتم می برندتان زندان نترسید زندانهای اروپا هتل پنج ستاره است!! دستش را در حین گفتن این حرف دور گردن خودش حلقه کرد و گفت اینجوری خفه شان کنید!!! … واینک خودش شکست نهایی اش را فهمیده و در حقیقت به همان شرط «اگر شکست خوردیم» که در آن نشست گفت رسیده و اعتراف می کند بدون اینکه علت شکستش و تحلیل آن و نقش افکار و سیاستها و خطوط به غایت خودخواهانه و ماجراجویانۀ خود در به هدر دادن و به کشتن دادن نیروهای جنبش آزادی خواهانۀ مردممان علیه ارتجاع حاکم و خدمت عملی اش به بقای آن و ریختن راحت و رایگان فرزندان مردم ایران به کام همین دشمنشان که برای جنگ با او به سازمان مجاهدین پیوسته بودند را بیان کند و پاسخگوی جنایتها و بلاهایی که خودش بر سر این نیروها در این سی و اندی سال آورده است باشد.
رجوی در این سخنرانیش در حالی به رژیم ایران به علت تصویب قانون امر به معروف و نهی از منکر در مجلسش اعتراض می کند و می گوید این قانون حاوی «کاوش در قلبهای مردم» می باشد که به دستور خودش دهها سال است هر روز و هر هفته ذهنها و قلبهای اعضا و افراد تشکیلات سازمان با انواع نشستها تحت عناوین «عملیات جاری»، «دیگ»، «جانبی»، «غسل هفتگی» و«انتقادی» وو… مورد کاوش و تفتیش برای پیدا کردن یک تار موی مخالفت با خط و خطوط رجوی یا یاد خانه و خانواده و زن و فرزند یا هوای آزادی و بیرون تشکیلات قرار می گیرد که تا کنون انبوهی مقالات وگزارشها و مصاحبه ها توسط جداشدگان در مورد آن منتشر شده است.
رجوی در این سخنرانی خود با تقلید مسخره از امام حسین در شب عاشورا چراغها را خاموش کرده و گفته هر کس می خواهد برود برود!! در حالیکه اولا امام حسین خودش در میان یارانش حضور داشت و مثل رجوی فرار نکرده بود که یارانش را دم تیغ دشمن بگذارد و ثانیا امام حسین در صحرای بی در و پیکر کربلا بود و وقتی چراغ را خاموش کرد هر کسی به راحتی و بدون رودربایستی می توانست برود چنانکه بیش از هزار نفر در بین راه و در آن شب رفتند و امام حسین مأمور و پستهای نگهبانی و کنترل در اطراف اردوگاهش نداشت در حالیکه در لیبرتی و در این سخنرانی رجوی حتی اگر کسی از سالن سخنرانی بیرون می رفت تحت کنترل بود تا چه رسد به بیرون لیبرتی که تا دم در پراز پستهای نگهبانی رجوی است. بعد هم می گوید که «امشب و فردا شب لشکرهای فدایی در لیبرتی باید آمادۀ جنگ شوند» کدام جنگ؟ با کدام سلاح؟ شب عاشورا و شام غریبان امام حسین (منظورش از امشب و فردا شب!) چه ربطی به لیبرتی دارد؟ امشب و فردا شب امام حسین و یارانش در کربلا می جنگند یا ۲۷۰۰ مریض و بیچاره و پیر و علیل و زخمی در لیبرتی که خودش می گوید یک سوم آنها بیمارند؟!!
در پایان به همۀ دوستان توصیه می کنم که حتما این کلیپ سخنرانی اخیر رجوی را از اول تا آخر آن و با ضمائمش! گوش بدهند و گوش دادن به آن را به هر کس که می خواهد به ماهیت دجالی و فریبکارانۀ رجوی و فرقه اش و نیرنگها و ترفندهای فرقه ای او پی ببرد و علت و چگونگی و مکانیسم نگهداری و باقی ماندن افراد در داخل تشکیلات این فرقه مخصوصا در جهنم عراق را بداند و کلا به هر کس که می خواهد قوانین و ترفندها ویژگیهای فرقه ها و چگونگی بهره برداری آنها از احساسات و عقاید مذهبی و فرهنگی تودۀ گرفتار آنان با شعر و شعارهای توخالی و موهوم و غیر واقعی بداند توصیه کند.