استیصال رجوی در مقابل جداشدگان

بعد از افتادن نقاب از چهره رهبری فرقه مجاهدین از سال 64 به بعد تا ورود به عراق و تن دادن به ذلت و خواری به دشمن ملت ایران و کشتار ایرانیان و شراکت در جنایات صدام و حتی چند قدم جلو تر از او اعضاء و کادرهای این فرقه شروع به ریزش و جدایی و حتی تقابل و افشاگری علیه انحراف و جنایات و جاسوسی های رهبری فرقه مبادرت کردند.
این سیکل ادامه دار و چند پروسه و نقطه عطف داشته است. اول در سال 64 و انحراف اخلاقی و شرعی رجوی در تصرف زن همکار خودش باعث جدایی ها شد – دوم در مرحله خزیدن به زیر چتر دیکتاتور عراق و هم وطن کشی – سوم در مقطع انهدام کانون خانواده و جنایات رجوی علیه انسجام خانواده ها و اجبارهایی که در آن سرفصل تحمیل شد . در مرحله سوم در اعترا ض به کشتار ملت عراق به دستور صدام تعداد زیادی صف خود را از رجوی جدا کردند و در نهایت در پشت پا زدن رجوی به همه چیز در قلاب کردن خود به امپریالیزم و تن دادن به هرجنایت و رذالتی تعداد زیادی از تشکیلات شیطانی او جدا شدند.
ما می بینیم که تمامی جدایی ها و تقابل ها و افشاگری های جداشدگان از فرقه رجوی بعد از سرفصل های انحراف رجوی و در مقابل جنایات او بوده است و این جدایی و افشاگری جداشدگان سستی خودشان و نکشیدن در مبارزه نبوده است. لذا تا این جا هیچ عقل سلیمی به حقانیت جداشدگان لحظه ای شک ندارد.
اما رجوی از روز اول تاکتیک و استراتژی مقابله با جداشدگان از فرقه اش را با فساد اخلاقی و مشکلاتی مثل ضعف فردی و اینکه اصلا این ها اهل مبارزه نبوده اند قلمداد کرده است.
اکنون در یکی از سایت هایش در مقاله ای چرند تحت عنوان توابین صدر اسلام  خود را در جای پیامبر اسلام قرار داده و گفته تعدادی در آن دوران به دلیل سستی خودشان پیامبر را تنها گذاشتند.
این درحالی بود که یاران با وفای پیامبر زیر شدیدترین فشار و شکنجه جان دادند اما گفتند الوحد الوحد.(حالا جداشدگان هم بایستی در مقابل رجوی زانو می زدند و می گفتند "الرجوی الرجوی").
حال ما جداشدگان از آقای رجوی می پرسیم – اولااز سال 64 تا کنون نیروهایی که از تو و فرقه ات راهشان را جدا کرده اند بیش از موجودی فعلی نیروی فرقه ات بوده است آیا همه آنها علف هرز و در اثر سستی خودشان بوده است؟
آیا پیامبر و امام حسین برای دیکتاتور وقت خود جاسوسی و خیانت کردند و خلق و امت خود را زیر پا له کردند؟ که تو با ورود به عراق برای صدام حتی کنترل جنگ شهرها و موشک باران های شبانه که باعث مرگ هزاران کودک و زن و مرد شود را به دست گرفتی؟
آیا سستی کنندگان در صدر اسلام به عنوان جاسوس و خائن پرونده سازی شده بودندو جهت اعدام به ابوغریب صدام تحویل شده بودند؟
آیا تو نبودی که مادر و کودک را از هم جدا و نگاه مادرانه و پدرانه به فرزند خردسال را جرم و حرام کردی؟
راستی این سستی کنندگان جداشده از تو بایستی قبول می کردند که به دستور تو نوکر امپریالیزم می شدند و به دستور بیگانه هم وطن خود را لت و پار می کردند؟
آقای رجوی ملت ایران وخصوصأ طیف جداشده از فرقه ات به اندازه پارس سگ ولگردی برای این اراجیف تو ارزشی قائل نیستند.
 

خروج از نسخه موبایل