رجوی خود را افشا کرد

فرقه رجوی از قول رهبری و سیستم کنترل مواضع فرقه ای در یک مقاله تحت عنوان واکنش های نهایی در آخرین لحظات رژیم در خصوص مذاکرات هسته ای اقدام به نوشتن نقطه آغاز خود از شروع نقطه اوج خود در زیر چتر صدام تا نقطه افول و شرایط بود و نبود خود کرده است و در پشت تمامی کلمات و واژه هایی که در این مقاله به کار رفته واقعیت خود سازمان افشا شده است.
هر پدیده اجتماعی و سیاسی هنگامی که به سرفصل پایانی خود نزدیک می شود تمام خصایص و توانایی های خود را برای دفاع از موجودیتش آشکار می کند.
سرنوشت مجاهدین به صدام – کمک های بی انتها و نامحدود- چاه نفت – سلاح و جنگ افزار بی انتها- زمین و امکانات نظامی دیگر – آزادی تردد به مرز در عراق و در حد محاکمه نظامیان عراقی توسط عناصر رجوی به دستور صدام و…گره خورده بود.
وقتی رجوی در آستانه از دست دادن این همه مزیت ها قرارگرفت بود و نبود خود را در چشم انداز دید و در یک مرحله که در سال 69 و 70 بود دست به کشتار کردهای عراقی و شیعه های جنوب عراق زد تا صدام را حفظ کند در حقیقت در آن سرفصل موفق شد و برای 10سال دیگر صاحب همه ی آن امکانات و موقعیت های مثبت در عراق شد.
اما در سرفصل بعدی وقتی رجوی سقوط صدام را حتمی دید خصیصه ی واقعی خود را بارز کرد  و در یک تغییر 180 درجه ای به نوکری و دست بوسی امریکایی ها روی آورد و پیشاپیش قبل از سقوط صدام و ورود اولین سرباز امریکایی به خاک عراق کمیسیون خارجه و حتی رهبری فرقه تعهد و سرسپردگی ابدی خود را به امپریالیزم ابراز کرد و در عمل هم نشان دادند.
این یک واقعیتی است که اکنون رجوی در زدن به رژیم با مقاله یاد شده آدرس کتمان شده خود را می نویسد و اعتراف می کند که چطور وقتی تمامی چرخ های نظامی و سیاسی علیه او بوده  و تمامی عقربه ها و نشان دهنده های فرقه اش در جهت عکس عقربه های ساعت کار می کرده هیچ مرزی برایش معنا و مفهومی نداشته و از روی نعش نزدیک ترین افراد و مریدان خود می گذرد. آخرین آن قتل عام و گروگان گیری فرمالیستی به خاطر فرجام بد تخلیه و از دست دادن اسارتگاه اشرف و حفظ شخص رجوی بود.
در هرحال این حیات ننگین که تاکتیک هایش این باشد طبعأ عاقبتش باید همینطور تلخ باشد. اما افسوس که عده ای مانند مردگان تاریخ و برزخیان سپر بلای این رهبری خائن هستند.
 

خروج از نسخه موبایل