درادامه دیدار رستم آلبوغبیش با خانواده های آبادانی درشامگاه پنچ شنبه 20/9/93 وی به همراه اعضای انجمن نجات با خانواده های اسیران:عبدالرضا وادیان، محمودبیداری، بیژن دهدشت نیا، مهناز جدیدیان وهادی علویان که هرکدام ازآنها سالهاست دراسارتگاههای آشوئیستی رجوی بدون هیچگونه تماسی با خانواده های خود بسر می برند باآنها که درمنزل شخصی آقای علیرضا وادیان وبنابه دعوت ایشان گردهم آمده بودند دیدارکردند.
خانواده های حاضر واعضای انجمن دریک فضای دوستانه وصمیمی ابتدا دقایقی را به احوال پرسی وصرف پذیرایی گذراندند و بعد ازآن هرکدام ازخانواده ها سئوالاتی که ازآقای البوغبیش داشتند بصورت سئوال وجواب مطرح کردند که خلاصه آن به شرح زیر می باشد:
خانواده ها: سالهاست که از وضعیت روحی وجسمی عزیزانمان اطلاعی نداریم وازاین بابت نگران هستیم که می خواستیم دراینبارهرچه می دانید برایمان تعریف کنید، دوم اینکه می خواستیم مطمئن شویم آیا همینقدرکه ما به فکرآنها هستیم ودوستشان داریم واقعا آنها هم به فکر خانواده خود هستند؟
رستم آلبوغبیش: ابتدا می خواستم ازلطف ومحبت شما وبقیه خانواده هایی که ازصبح درخدمتشان بودم تشکر کنم.اما درمورد فرزندان اسیرشما باید بگویم که من همه آنها را می شناختم وحتی درمقاطع مختلف با هم دریک مقربودم.اما متاسفانه درمناسبات فرقه رجوی کسی نیست که از لحاظ روحی مشکلی نداشته باشد و طبعا مشکلات روحی می تواند به جسم هم آسیب برساند.روح و روان همه افراد درفرقه اسیرخسته است خسته ازظلم ودروغ وفریب،همه ازسرنوشت حال وآینده خود ناامیدشدند چون همه آنها بعد ازسالیان متوجه شدند قدم درراهی گذاشتند که جز خیانت، دروغ وفریبکاری چیزدیگری درآن نبوده وبدتراینکه حق اعتراضی هم نسبت به چرایی وضعیت خود واینکه چرا این همه سال به آنها دروغ گفته شده ندارند چون سران با ترفند وانواع تهدید ها اعتراضات آنها را به شدت سرکوب می کنند!. ودرنهایت اینکه همه آنها زخمی عمیق برروح وروان خود احساس می کنند که فکر می کنند قابل درمان نیست اما من اطمینان دارم که نثارعشق ومحبت خانواده به آنها می تواند مرحمی باشد برزخم ها وبازگرداندن دوباره آنها به زندگی! اما درپاسخ به قسمت دوم سئوال شما باید بگویم که یقینا آنها هم شما را فراموش نکردند ولی درمناسبات فرقه کسی جرات ندارد احساسات عاطفی خود را به خانواده،مادر،پدروحتی فرزندان خود بیان کند چون رجوی آن را به مثابه ضدیت با خود وانقلاب ایدئولوژیک من درآوردیش می داند! وافراد می بایست درهرنشست ودرهرموقعیتی چنین احساساتی را درخود سرکوب کنند!مثلا وقتی خانواده ها پشت کمپ اشرف تجمع کرده بودند برخی افراد مجبورمی کردند که در سیمای فرقه علیه خانواده،پدرومادرخود صحبت کرده وآنها را مزدوربخواند!کسی هم که قبول نمی کرد سروکارش با نشست های وحشتناک به اصطلاح "عملیات جاری ودیگ " بود! درفرقه حتی بچه های کوچکی بودند که وقتی بزرگ شدند آنها را ازخارج به بهانه دیدن پدرومادرشان به عراق آورده بودند ولی پدرومادرهای آنها حتی جرات نداشتند با فرزندخود دیدارویا وقتی آنها را می بینند نسبت به او ابرازعلاقه کنند!! البته علارغم همه این فشارها بعضا افراد درپست های نگهبانی وغیره که تنها می شدند با بیان خاطرات گذشته خود ازخانواده خود یاد می کردند واین همان تنها وکوچکترین روزنه امید آنهاست وقطعا شمارا فراموش نکردند.
خانواده ها: سالهای 89 به بعد ما درپشت اشرف تجمع کرده بودیم آیا اعضا متوجه شدند که ما آمدیم ویا اینکه اصلا صدای مارا می شنیدند؟
رستم آلبوغبیش: اول این نکته را تاکید کنم که فرقه رجوی با فریبکاری وسرکوب عواطف اعضای اسیرخود توانسته تاکنون آنها را درمناسبات خود نگه دارد که حضور خانواده هاپشت کمپ فرقه تا حدود زیادی می توانست این معادله رجوی را به هم بریزد ودوباره عشق وعاطفه ها را درافراد اسیر زنده کند. اما درمورد حضورخانواده ها سران فرقه تا مدتها سعی می کردنداین موضوع را ازافراد مخفی نگه دارند ولی چون بالاخره نگهبانان اطراف کمپ متوجه حضورخانواده ها شده بودند وکم وبیش خبررا به مقرها می بردند،سران فرقه اول اعلام کردند که رژیم مزدوران خودش را دوراشرف جمع کرده وقصد دارند همه ما را دست بسته برای شکنجه واعدام تحویل رژیم ایران دهند! ولی با ادامه حضور خانواده ها واینکه دیگر نمی توانستند حضورخانواده ها رابیشترازاین انکارکنند واینکه اعضا نمی توانستند باورکنند که آنها مزدور و یا ماموران دولت ایران باشند ویا تناقض هایی را دربین اعضا ایجاد کرده بود، دوباره سران فرقه اعلام که رژیم خانواده های شما را مجبور و یا اجیرکرده که دراطراف اشرف برای مایوس وجداکردن شما ازفرقه جمع شوند! وبه همین خاطر برخی ازاعضارا مجبورکرده بودند که درسیمای فرقه علیه خانواده خود حرف بزنند وآنها را مزدورعنوان کنند! اما درمورد رسیدن صدای خانواده ها به ما سران فرقه درهرمقر تعدادی بلندگو گذاشته بودند که مرتب آهنگ وسرودهای فرقه را پخش می کرد تا صدایی ازبیرون به ما نرسد! بطوریکه اعصاب همه را خورد کرده بود. اما علارغم همه تشبثاتی که سران فرقه داشتند حضورخانواده ها خیلی درایجاد انگیزه دراعضا برای فراروجدایی خود ازفرقه موثر بودولی متاسفانه فرد اسیرکاری نمی تواند بکند. وبنظرمن به همین دلیل سران فرقه مجبورشدند که اشرف را تخلیه کنند.
رستم آلبوغبیش: اولا بنظرمن رجوی هرگزقصد نداشت اعضا را ازاشرف خارج کند چون هربارشعار"حفظ اشرف حفظ شرف " سرمی داد وحتی تعدادی را هم به این خاطرماندن دراشرف به کشتن داد!وهرساله سران فرقه ازمابرای ماندن دراشرف وعراق به بهانه اینکه مثلا تا یک سال دیگر رژیم سرنگون می شود تعهد می گرفتند!!ولی یکباره قبل ازسال 90 بود که رجوی اعلام کرد درراستای گسترش وساختن هزاراشرف!همه به لیبرتی منتقل می شویم وازآنجایی هم که فراروجدایی ازفرقه دربین اعضا بعد ازحضورخانواده ها درپشت کمپ اشرف بیشترشده بود گفتند بعد ازانتقال به لیبرتی کسانی که قصد ماندن درمناسبات را ندارند می توانند ازطریق کمیساریا به خارج ازعراق منتقل شوند!.اما با ورود به لیبرتی رجوی با پیام هایی که می داد بحث های ماندن درعراق را دوباره پیش کشید ویا اعلام کرد که با تعویض نخست وزیرعراق بزودی همه به اشرف بازمی گردیم! ویا دیگرتحلیل های کشکی که همه را سردرگم ومتناقض کرده بود!ولی ازطرف دیگر هم قبول کردند که مصاحبه اعضا با کمیساریا صورت بگیرد که اوایل هم اینکاردربیرون لیبرتی صورت گرفت علارغم اینکه مسولین فرقه قبل ازمصاحبه اعضا را توجیه می کردند که درصحبت های خود با نمایندگان کمیساریا روی ماندن خود درعراق تاکید کنند!! ومجبورشان می کردند که بلافاصله بعد ازبرگشت ازمصاحبه گزارش بنویسند،تعدادی نیزازاین طریق ازفرقه جدا شدند وهمین باعث وحشت سران فرقه شد که اگراین روند ادامه پیدا کند اکثراعضا ازفرقه وعراق خارج می شوند وبدین طریق موجودیت فرقه به خطر می افتد واین همان چیزی بود که باب میل رجوی نبود.ازاین نقطه به بعد سران فرقه شروع به بهانه گیری های گوناگون کردند وتا مدتی ادامه ریل مصاحبه را کنسل کردند! درواقع اصل مسئله این است که رجوی می داند خروج تمامی اعضا ازفرقه یعنی پایان موجودیت وحیات ننگین فرقه اش که درهمین پیام اخیرش به ساکنان لیبرتی تحت عنوان بیانیه "چراغ خاموش " وماندن آنها درعراق تا لحظه مرگ این را نیات پلید خود را اثبات کرد.بنابراین اگرتاکنون روند ماندن اعضا درلیبرتی طولانی شده فقط وفقط بخاطرکارشکنی وبهانه گیریهای رجوی وسران فرقه است. چون رجوی ازبابت حضورورنج وخون اعضا درعراق،درخارج ودنیای سیاست به کثیف ترین شکل برای بقاء عمرفرقه اش سوء استفاده می کند.
خانواده ها: ظاهرا نمایندگان کمیساریا به داخل لیبرتی تردد دارند آیا اعضا نمی تواند ازاین موقعیت برای خروج خود ازفرقه و لیبرتی استفاده کنند؟
رستم آلبوغبیش: وقتی به لیبرتی منتقل شدیم برای مصاحبه با نماینگان کمیساریا بدون حضورمسئولین فرقه به بیرون آن رفتیم! واین روند باعث شد که عده ای ازاعضا بعد ازمصاحبه به داخل کمپ برنگردند وازهمان طریق ازفرقه جدا شدند که سران فرقه ازادامه این روند وحشت کرده بودندو به بهانه اینکه نمایندگان کمیساریا ماموران اجیرشده ایران هستند که قصد دارند اعضا رابعد ازجدایی به ایران تحویل دهند عمدا ریل انجام مصاحبه را قطع کردند!بعد گفتند باید کمیساریا به داخل لیبرتی بیآید وزیرنظرما مصاحبه با اعضا را انجام دهد! اما درمورد سرکشی نمایندگان کمیساریا به مقرها اینطورنبود که آنها بتواند به راحتی با افراد صحبت کنند ویا اینکه اعضا با آنها.سران فرقه درهرمقرچند نفرازافراد مورد اعتماد خودشان درمقرها گذاشته بودند که به محض ورود نمایندگان کمیساریا به هرطریق وبا هربهانه ای جلوی درب ورودی مقرجمع می شدند ومانع ازآن می شدند تا آنها وارد مقرشده وبا افراد صحبت کنند وبه کسی هم اجازه نمی دادند که به نمایندگان کمیساریا نزدیک شود ودرصورت مشاهده به شدت با چنین نفراتی برخورد می کردند! ویا با برخوردهای توهین آمیزاولا وقت آنها را می گرفتند،ثانیا اینکه با این برخوردها می خواستند آنهارا ازآمدن به لیبرتی ومقرها منصرف ویا پشیمان کنند!بنابراین استفاده ازموقعیت ورودافراد کمیساریا همواره برای اعضا همیشه فراهم نبود ولی بودند نفراتی که جرات کرده وبه هرطریقی وبا استفاده ازغفلت نفرات اجیرشده فرقه به نمایندگان کمیساریا نزدیک شده وازآنها درخواست می کردند تا هرطورشده وی را به خارج ازلیبرتی ببرند.
ادامه دارد