جاییکه فرصت طلبی نتیجه عکس می دهد

"نقشه و طرح فرقه رجوی برای بدست آوردن سلاح و ماندن در عراق"
سخنگوی فرقه رجوی در 5 دیماه اظهاراتی کرده که بد نیست به نقد آن بنشینیم. وی در اظهاراتش نکاتی را مطرح کرده  که می بایست با توجه به آنچه خود در فرقه رجوی شاهد بوده ام پاسخی را ارائه دهم. وی در سخنان خود از جمله چنین می گوید:
"1- نقض تعهدات و موافقتنامه‌های مکتوب و زیرپاگذاشتن کلیه التزامات قانونی و بین‌المللی از جانب دولت آمریکا برای مجاهدان اشرفی تازگی ندارد مگر این‌که این دولت قانون مصوب کنگره را نکته به نکته و مو به مو به اجرا بگذارد و از آن به هیچ بهانه طفره نرود و خیانتهای پیشین را برای استمالت از خلیفه ارتجاع و بانکدار مرکزی تروریسم در رژیم ولایت‌فقیه باز تکرار و باز پخش نکند". پایان نقل قول.
بگذریم که رجوی همیشه و در تمامی سخنرانیهایش گفته که آمریکا و دولت ایران هیچ وجه مشترکی با هم ندارند و دولت ایران نمی تواند وابسته به آمریکا باشد.  البته این شخص سخنگوی حراف فرقه مجاهدین است و حرفهای دیکته شده رجوی را می خواند و انتشار می دهد. در رابطه با موضوع حفاظت از سوی آمریکاییها هم، الان این فیل هوا کرده اند. یادم هست اولین روزیکه نیروهای عراقی میخواستند حفاظت اشرف را از نیروهای آمریکایی تحویل بگیرند همین سخنگویان و مسئولین فرقه مجاهدین و حتی خود رجوی از خوشحالی در پوست نمی گنجیدند. آنها خوشحال بودند زیرا فکر میکردند با سیاست می توانند به دولت عراق نزدیک و در عراق ماندگار شوند. البته به بیرون از خودشان اینرا بروز نمی دادند و ابراز ناراحتی می کردند که وضع ما فلان و بهمان می شود!. آنها نقشه شان این بود که با بدست گرفتن حفاظت اشرف از طرف آمریکایی در دولت عراق نفوذ کنند و افسران عراقی را باین ترتیب به سوی خود کشانده و به اصطلاح جبهه آنها را بلحاظ سیاسی تغییر دهند. که البته هیچگاه آنطور نشد و رجوی باز هم سیاست غلطی را در پیش گرفته بود.
آنروز در مراسم تحویلدهی حفاظت به عراقیها، گارد احترام و دسته گل های آنچنانی برای افسران عراقی تهیه دیده و رژه و ضیافت ناهار در اشرف (با حضور هر 3 طرف قضیه) براه انداختند. در صورتیکه این موضوع هیچ ربطی به فرقه رجوی نداشت. بعد از تحویلدهی حفاظت، آمریکاییها فقط 2 تا 4 خودرو نظامی و یک افسر ناظر در جلوی درب اصلی اردوگاه اشرف داشتند که کارشان خوردن و خوابیدن بود. رجوی می خواست هم عراق را داشته باشد و هم امریکاییها را و برای اینکه بتواند هر 2 را داشته باشد بودجه کلان و انرژی هنگفتی هزینه کرد. البته هزینه اصرار بر ماندن در عراق و زیر پا گذاشتن قوانین دولت این کشور، بیش از 150 کشته و بیش از 800 مجروح و بیش از 600 جدا شده بوده است، منهای کسانیکه خودشان به آلبانی اعزام می کنند.
 سخنگوی مجاهدین در ادامه می گوید:
"2-درخواست نفی عضویت برای انتقال به آمریکا هم‌چنان‌که برجسته‌ترین شخصیتهای سیاسی آمریکایی خاطرنشان کرده‌اند یک درخواست پست و انزجارآور است که هیچ مجاهدی به آن تن نداده و تن نخواهد داد ولو این‌که مانند سال 1367 به فتوای خمینی، 30هزار تن از آنان که حاضر به زانو زدن و تسلیم و نفی عضویت خود و نوشتن انزجار نامه و تنفر نامه نشدند بر سر دار بروند. شایان توجه است که خانم جین لوت نماینده ویژه دبیرکل برای بازاسکان مجاهدین تا کنون هنری جز سفر به نزد ملایان و منت کشی از آنها برای این‌که مجاهدین را بپذیرند نداشته است که البته در انظار ملت ایران جز لکه ننگ و عار بر پیشانی ملل‌متحد نیست." پایان نقل قول.
در رابطه با نفی عضویت باید به ایشان گفت: افرادی که به آلبانی ارسال کردید را ما در قهوه خانه ها و کافی شاپ های اروپا دیدیم که چگونه با اسم و رسم "مجاهد و مبارز" رفتند و سر از کجاها در آوردند. در اشرف که بودیم در بحبوحه همین بحثهای اخراج از عراق هر روز نشستهای توجیهی برای ما برگزار می شد در این رابطه که اگر کسی به شما گفت "می خواهید از عراق بروید"، یادتان باشد که شما مجاهد خلق هستید و اگر بخواهیم جایی برویم دسته جمعی می رویم و تشکیلاتمان را در نقطه ای دیگر از جهان حفظ می کنیم. البته همگی ما از بالاترین تا پایین ترین کادر نسبت به این سخنان متناقض بودیم زیرا آینده ای در ماندن درون عراق متصور نمی دیدیم. اما ناچار بودیم خودمان را با خواسته های آنها تنظیم کنیم. و لذا طوری خودمان را با تشکیلات منطبق می کردیم که زیر ضرب توهین و افترا نرویم. این موضوع خاص طیف مشخصی از کادرها نبود و در ذهن همه کادرها سایه افکنده بود.
فرقه رجوی اصلا به این نگاه نمی کند که تاکنون چند نفر فراری و اخراجی (خروجی) داشته، به این نگاه نمی کند و مطرح نمی کند که تا کنون از آنهایی که به آلبانی رفته اند چند نفر بدنبال زندگی رفته و تشکیلات را رها کرده اند؛ بهمین دلیل از خروج عراق واهمه دارد زیرا که تعداد بسیاری از کادرها در اردوگاه لیبرتی با تمام سوگندهاییکه خورده اند و تعهداتی که نوشته اند مترصد فرصتی برای رهایی هستند؛ من و بیش از 800 نفر از جداشده ها هم هزاران بار این تعهدات را داده ایم اما همزمان سودای رهایی از این فرقه را هم در سر داشتیم. براستی کدام مجاهد خلق؟ کدام اشرف نشان و کدام اشرفی؟ کجایند آن ذوب شده گان در رهبر عقیدتی و مناسبات پولادین فرقه رجوی!؟؟
آقای سخنگو!
همه این حرفها پوشال است، لطفاً شما در مورد آمار انبوه فرارها از تشکیلات و مناسبات انقلابی خودتان اطلاعیه بدهید و بیانیه صادر کنید!. شما آزادی در مناسبات فرقه به افراد آزادی بدهید تا ببینید چند نفر از "عناصر موحد مجاهد خلق!!" پی زندگی خود میروند و این را بارها تجربه کرده اید. آنان که در سال 60 و 67 جان دادند فقط اسیر و مسحور مطامع جاه طلبانه رجوی شدند و بس. و البته که دیگر آن زمان و آن خروش سردادن ها برای رجوی تاریخش بسر آمده؛ اگر باز هم وجود داشت آنرا می دیدیم و اگر هم که شما بحث 10 شهریور و کشته شدن 52 نفر را بینه قرار می دهید، باید گفت که تعداد بسیاری از آنها بالاجبار جان دادند و من بسیاری از آنها را می شناختم و با روحیاتشان آشنا بودم. من در آن زمان که در اشرف و تشکیلاتتان بودم یکی از مدافعان سر سخت انقلاب درونی بودم و همیشه پشت میکروفون اما در همان حال طرح فرار هم داشتم!، این کشته شده گان هم مثل من بودند. تعدادی با عزم و اراده خودشان که البته ساده هم نبود دست به فرار زدند و تعدادی هم نشسته اند تا بلکه بطور قانونی به اروپا بروند. بنابراین این حرفها و موضعگیری ها در دنیای واقعی پشیزی ارزش ندارد، و عنصر موحد ذوب شده در رهبر عقیدتی با تکیه به انقلاب مریم براحتی شما را ول می کنند و در پی راهی برای اینکار اند  و این را رهبر فرقه هم می داند و الا که دلیلی ندارد در عراق باشد.
و در مورد خانم هال لوت (که شما بطور عجیبی او را هم مامور وزارت اطلاعات ایران می نامید، و حتما ایشان تاکنون به مارکهای شما عادت کرده اند، زیرا حتی اگر روزی رجوی هم خودش به ایران بیاید همه می گویند و شما بیانیه می دهید که ما می دانستیم مسعود رجوی هم نفوذی وزارت اطلاعات است!!!. دست از این مارک زدنهای تهوع آور بردارید)، این خانم نماینده سازمان ملل در امور اعزام شما به کشور ثالث است. و تمامی شبکه های خبری اروپایی، آمریکایی و آسیایی این خبر را از قول بانکی مون دبیر کل سازمان ملل پخش کرده و گفته اند. متن زیر نقل قول از آقای بانکی مون در روز انتخاب این خانم است:
(((بنا برگفته سخنگوی آقای بان کی مون، خانم هال لوت که شهروند امریکا می باشد در مقام جدید خود با مجموعه گسترده ای از طرفهای ذینفع و بخصوص با کشورهای عضو (عضو سازمان ملل) مذاکره خواهد نمود تا امکان انتقال ساکنین این کمپ را فراهم آورد.
مسئولیت های پیشین خانم هال لوت در گذشته؛ مسئولیت های مختلفی همچون “مشاور دبیرکل در فراهم آوردن صلح" و “مشاور دبیرکل در حمایت از گسترش عملیات نگاهبانی از صلح” را شامل می گردد.)))

 متن و سخنان سخنگوی فرقه رجوی بسیار جالب و البته غیر سیاسی است ؛ البته من بعد از بسته شدن پرونده تروریستی 17 ژوئن در دادگاه فرانسه، خیز رجوی برای بدست آوردن سلاح را حدس می زدم و انتظار داشتم!. سخنگوی فرقه رجوی در ادامه می گوید:
"3-دولت آمریکا اگر دست در دست خلیفه ارتجاع در تهران ندارد و اگر نمی‌خواهد مجاهدین کشته شوند دست‌کم باید 10 درصد از سلاحهای حفاظت انفرادی مجاهدین را پس از سلسله حملات زنجیره‌یی زمینی به اشرف به آنها بازگرداند تا ببینیم چه کسی جرأت حمله و هجوم به لیبرتی خواهد داشت. دولت آمریکا طبق اسناد امضا شده 20هزار سلاح سبک از مجاهدین ما به ازای تعهد حفاظت توسط نیروهای آمریکایی گرفته است که 17هزار قطعه آن سلاحهای حفاظت انفرادی است و سند آن موجود است". پایان نقل قول.
قبل از هر چیز بگذارید به این آقای سخنگو و رهبرش بگوییم: ای ابلهان خموش باشید!!
تمام دنیا در پی راه حلی برای خارج کردن شما از عراق هستند و شما سلاح می خواهید؟ همه دنیا در پی راهی برای جلوگیری از کشته شدن و ریختن خون کمتری هستند و شما سلاح می خواهید؟ همه عراق و دولت گذشته و حال عراق در پی بیرون راندن شما از کشورشان هستند و شما سلاح می خواهید؟
یادم میآید آنروز که رجوی گفت سلاح ها را تحویل بدهیم، ادعا می کرد که مخیر شدم بین سلاح و صاحب سلاح!. البته که در آن زمان ما بسیار به او نزدیکتر شدیم و فکر می کردیم که رهبر بخاطر جان ما از همه چیز خودش گذشت کرده و ما را مرجح بر داراییهای نظامی خود دانسته است؛ اما هیهات! بعدها فهمیدیم که برای حفظ جان خودش بود؛ زیرا در آن لحظه در مقرش در اشرف بود و یک آن روبرو شد با یک لشکر زرهی مکانیزه با انبوهی سلاحهای سبک و سنگین از ضامن خارج و در انتظار فرمان شلیک از طرف "اودیرنو" فرمانده نیروهای آمریکایی مستقر در عراق!. ما در آن لحظه حاضر به کشته شدن شرافتمندانه بودیم که خوشرقصی هم برای آمریکاییها نکرده باشیم اما رجوی حتی از سوراخ و مخفیگاه اش (مقر)49  بیرون هم نیامد.
باید گفت که دنیا آنقدرها هم خام و غیر سیاسی نیست که سلاح در اختیار شما بگذارد؛ اگر خیلی دلت برای کادرهایت سوخته و بفکر جان آنها هستی بفرمایید از عراق نجاتشان دهید. شما بجای آنکه سلاح برای حفاظت بخواهید از عراق بیرون بروید!.
این سخنگو در جای دیگری می گوید:
"اگر کمیساریای پناهندگان ملل‌متحد در ترس از رژیم های ایران و عراق جرأت اعلام لیبرتی را به ‌عنوان کمپ پناهندگی ندارد… ده درصد از سلاح های ما را برگردانید تا حفاظت خود را خود برعهده بگیریم… ". نقل به مضمون.
این هم از آن درخواستهای آنچنانی رجویست که فکر میکند تمام سیاست جهانی حول و حوش او می چرخد؛ بارها خودش در نشستها از موضع قدرت می گفت که مجاهدین الان سیاست جهان در قبال ایران و خلیج فارس را تعیین می کنند!.
البته زمانی که اینرا می گفت سیگار را پوک عمیق می زد و ما احساس غرور می کردیم که به به عجب قدرتی دارد این رهبر ما!.
حال بنگرید هم سلاح را می خواهد و هم اینکه اردوگاه لیبرتی را بعنوان کمپ پناهندگان سیاسی معرفی کرده و برسمیت بشناسند!!!
عجبا عجبا! این سیاست و شیوه همیشگی رجویست که ابتدا یک خواسته بزرگ و نامعقولی که خودش هم می داند نا معقول است را مطرح می کند تا بلکه از خواسته اش در صد بسیار کمی را بگیرد. اما خودش هم می داند و ما هم می دانیم که سازمان ملل و آمریکا پشیزی ارزش برای این خواسته قائل نخواهند شد؛ و رجوی باید از عراق برود و او را می توان مانند کسی توصیف کرد که از سر استیصال و در حال غرق شدن در لجنزار تاریخی چگونه به هر خس و خاشاکی چنگ می زند تا برای خودش زمان بخرد و چند صباحی انحطاط خود و تشکیلات اش را به تعویق بیاندازد.
نابودی تشکیلات رجوی محتوم است و خودش هم این را بخوبی می داند.
محمود دشتستانی
 

خروج از نسخه موبایل