کسانی که برای یک سلام وعلیک خشک وخالی با آمریکا، له له زده و پول های کلانی خرج میکنند و حتی جاسوسی بنفع منافع ملی کشور خود دراین راستا را افشاگری و افتخار آمیز میدانند، با شنیدن کوچکترین اظهار نظرهایی در مورد برقراری احتمالی رابطه ی ایران وآمریکا، سراسیمه ودلواپس شده اند!
موضوع یادداشت کوتاه فرا رو، بررسی اجمالی نوشته ایست که " در حسرت آویختن به آمریکا " نام دارد وفرقه ی رجوی آنرا رسانه ای کرده است.
دراین نوشته میخوانیم:
" عادیسازی و برقراری رابطه بین کوبا و آمریکا پس از50سال در میان مهرهها و رسانههای باند رفسنجانی- روحانی، بازتاب وسیعی همراه با حسرت به دلی به همراه داشته است ".
هنوز خیلی زود است که درباره ی نتایج برقراری رابطه ی بین آمریکا وکوبا اظهار نظر کرد.
واقعیت این است که این قطع رابطه کار آمریکا بوده وکوبا هرگز نخواسته بود که این کار انجام بگیرد. یعنی آمریکا بود که رابطه ای را برهم زده بود وچون نتوانست این کشور کوچک را بزانو دربیآورد و درعوض کوبا توانسته بود علیرغم توطئه های رنگارنگ آمریکا، درعرصه های پزشکی، آموزش و…، به کشور نمونه ی جهان تبدیل گردد، آمریکا راه چاره را دربرقراری رابطه واحتمالا امکان استفاده ازنیروی ارزان کار کوبا دانسته وشاید از نقشه های انقلاب مخملی هم درآن کشور غافل نیست وپر واضح است که این نوع کودتاها (انقلاب مخملین) فقط درصورت وجود روابط دوستانه ویا اقلا غیر خصمانه ممکن است!
چین هم درابتدای روابطش با آمریکا، این کار ارزان قیمت را دراختیار آمریکا گذاشت وسودهای فراوانی را نصیب کمپانی های غول پیکر آمریکا نمود که بعدها وبا اتخاذ سیاست های درست، مانع سروری آمریکا باین کشور شد!
میخواستم ازپاراگراف فوق نتیجه بگیرم که ایجاد روابط سنجیده با آمریکا- شبیه آنچه که چین انجام داد- ابدا چیز بدی نیست و من شخصا از داشتن اینگونه روابط استقبال میکنم!
در قسمت دیگری ازنوشته ی سایت رجوی ها آمده است:
" روزنامه آرمان یکی دیگر از روزنامههای وابسته به این باند10 دی 93 نیز مینویسد: ”رابطه قطع شده ایران و آمریکا تا ابد پابرجا نخواهد بود. اینکه یک قطع رابطه بخواهد تا ابد فریز باشد، با اصول دیپلوماسی در تناقض است“.
من ایرادی باین نوع اظهار نظر نمیبینم ودرچهار چوب سیاست کلی جمهوری اسلامی نیست که با دیگر کشورها – باستثنای اسرائیل غاصب- تا ابد درقهر باشد واین روزنامه قسمتی ازواقعیات را منتشر کرده وکار بدی انجام نداده است!
دوباره میخوانیم:
" اکنون این سؤال پیش میآید که آرزو و حسرت چرا؟ آیا شکلگیری این رابطه راه را برای رژیم باز نمیکند و حلال مشکلاتش نیست؟ واقعیت این است که همین روحانی که بحث آرامش و گشایش میکند رسماً از اعدام روزافزون و فزاینده دفاع میکند و میداند که کمترین کوتاه آمدن از این مسیر مفهومش برای کلیت نظام چیست "؟
درجواب این سئوال باید گفت که " کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من"! وما بهمراه دولت منتخب خود میدانیم که مشکلات تلنبار شده ی چند صد ساله وعمدتا مولود روابط استعمار نوینی را خودمان باید حل کنیم وباتوجه به اوضاع جهان، ابدا قرار نیست که خود را منزوی کرده و ازدستاوردهای دانشمندان ومردم دیگر کشورها استفاده نکنیم! دولت ومردم ایران فرقه ای مخوف وگوشه گیر نیست که بخواهد با هیچکس رابطه نداشته باشد ودراول انقلاب هم اقدام به قطع رابطه با آمریکا نکرد واین آمریکا بود که باوجود اطلاع از واکنش های مربوط پذیرش محمد رضا شاه درخاک خود وزمانی که دقیقا حساسیت مردم وبخصوص دانشجویان ایرانی را باین موضوع میدانست، دست باین کار غیر دیپلماتیک وتحریک کننده زد که حاصلش تصرف سفارت خانه اش بود و قطع رابطه ازطرف آمریکا صورت گرفت!
بلی ما دشمنی با هیچکس را بنفع منافع ملی خود نمیدانیم وهرکس که با نیت خوش ویا احساس سود ومنافع مشروع، دستی بطرف ما دراز کند، ما با لحاظ منافع ملی خود، این دست را پس نخواهیم زد!
روابط متقابلا سودمند و احترام به حق حاکمیت طرف دیگر، از سیاست های دولت روحانی است.
وبسایت رجوی چنین ادمه میدهد:
" آخوند سعیدی، نمایندهی خامنهای در سپاه پاسداران حفظ نظام آخوندی را در مقابلهجویی با جامعه جهانی عنوان کرد و گفت: ”اگر بخواهیم حاکمیت ولایتفقیه را پایدار نگهداریم و همچنان نفوذ استراتژیک (نظام) حفظ شود باید با همه توان در برابر استکبار بایستیم. مشکل آمریکا با ما مسأله هستهیی نیست… هستهیی بهانه است’.“ (30آذر93)
این نماینده ی رهبری درسپاه، به طرف دیگر قضیه نگاه کرده وبدرستی یادآور شده که مشکل اصلی ما با آمریکا مسئله ی هسته ای ما نیست والبته دیگران هم نگفته اند که حاضرند باحفظ برخورد های استکباری (سلطه گری و…) ازطرف آمریکا، با این کشور ارتباط دوستانه! داشته باشند.
نوشته ی مذکور، درپایان چنین نتیجه گیری کرده است:
" واقعیت این است علت اینکه مسأله رابطه با آمریکا در حد حسرت و آرزو باقی مانده است و به گفته باند ولیفقیه غیرقابل تحقق است، ریشه در ماهیت نظام ولایتفقیه دارد که بهخوبی حس میکند که یک قدم عقب نشینی، مفهومش عقبنشینیهای بعدی و بازی با سرنوشت نظام است، این همان بنبست لاعلاجی است که رژیم در آن گیر افتاده است ".
بلی ازاین لحاظ که حرکات بعدی آمریکا برای ما روشن نیست و بدرستی نمیدانیم که آیا درنهایت امر حاضر به قبول روابط برابر حقوق با ما خواهد بود یانه، بطور طبیعی میتوانیم دغدغه هایی داشته باشیم.
من فکر نمیکنم که در مورد شروع روابط با آمریکا به عقب نشینی خاصی نیاز است وچرا فکر میکنید که این امر باید توام با عقب نشینی ازطرف ما باشد؟
آمریکا هم درروابط با ما منافع زیادی دارد که باید مراعات حال ما را بکند و بداند که تن به ذلت نخواهیم داد و این عقب نشینی مورد اشاره، مفهومی برای ما نداشته وضرورت اش روشن نیست و کلا معلوم نیست که ازکدام عقب نشینی صحبت میشود. ما که درک نمیکنیم!
نوید