آقای انصاریان که علیرغم کهولت سن همچنان برای امرارمعاش خانواده اش به کارعریضه نویسی درمغازه اش مشغول است گفت وقتی درسال 59 نیروهای عراقی به کشورما تجاوزکردند همه مردم ازپیروجوان به دفاع ازسرزمین خود قیام کردند، خلیل هم جزء همین مردم بود که برای دفاع ازخاک وطنش به خدمت رفت ولی متاسفانه درهمان سال اسیرنیروهای بعثی می شود که مدتها بعد ما مطلع شدیم که وی اسیر شده.دراردوگاه که بود مرتب نامه هایی را برایمان می فرستاد،بهرحال منتظرنشستیم تا با اتمام جنگ او هم به همراه اسرا به وطن بازگردد اما با کمال تعجب با بازگشت اسرا درسال 69 خبری ازآمدن خلیل نشد که این مسئله کل خانواده وبخصوص مادرش را بشدت نگران کرده بود!به هرکجا که لازم بود سرزدیم تا شاید ازخلیل خبری کسب کنیم ولی نتیجه ای نداشت،با تعدادی از اسرایی که مربوط به شهرخودمان ویا ازشهرهای دیگر بودند صحبت کردیم تا اینکه یکی ازآنها شرح ماجرای رفتن خلیل نزدسازمان مجاهدین رجوی را به ما گفت!اما ما باور نکردیم چون اصلا خلیل مجاهدین را نمی شناخت! تا اینکه بالاخره چند سال بعد گفتند نفراتی به ایران برگشتند که دراین گروه بودند وقتی ازآنها درمورد خلیل سئوال کردیم اورا شناختند وگفتند که وی زنده ونزد مجاهدین است،حقیقتا وقتی ازاین موضوع مطمئن شدیم خیلی ازدست خلیل ناراحت وعصبانی شدیم چون اینکار وی برای ما مایه سرشکستگی بود می گفتیم کسی که برای دفاع ازوطنش به جبهه رفته چرا باید ازاین گروه که ازاول چهره خوبی دربین مردم بخصوص بخاطراینکه درجنگ با صدام همکاری کرده بودند سردربیآورد!! به همین خاطر ما مجبوربرای پوشاندن این سرشکستگی یعنی رفتن خلیل نزد مجاهدین را به نوعی ازهمه مخفی کنیم.ولی تعجبم ازاین است که چرا این همه سال خلیل حتی یک نامه هم برای ما نفرستاده !! تا حداقل بدانیم درچه وضعیتی است وهمین مسئله بیشتر ما را نگران کرده بود،بهرحال نمی توانم فرزندم را فراموش کنم هرکاری هم کرده باشد اورا دوست داریم اما امیدوارم که او هم مثل بقیه نفراتی که ازاین گروه جدا شده وبه کشوربرگشتند برسرعقل آمده وبه کشور وجمع خانواده خود برگردد،ودوست دارم که به اومی گویم خلیل فرزند عزیزم اول بخاطر خدا وبعد من که الان درسن کهولت به تو نیاز دارم برگرد.
بعد از ارائه توضیحات اعضای انجمن وهمچنین رستم، آقای انصاریان گفت من واقعا تا این اندازه ازعلت گرفتاری فرزندم خلیل درگروه رجوی واینکه این مردک یعنی رجوی تا این اندازه رذل وپست است اطلاع نداشتم قطعا ازاین به بعد به کمک دیگر برادران خلیل تمام تلاش خودمان را برای نجات او بکار می بندیم و از شما هم بخاطر این ابراز همدردی واطلاعاتی که از وضعیت پسرم به من دادید بسیارممنونم.
در پایان این دیدار اعضای انجمن به آقای انصاریان قول دادند که همواره درجهت نجات همه اسیران دربند ازجمله فرزند ایشان درکنارآنها باشند وابراز امیدواری کردند که با تلاش های صورت گرفته همه اسیران دربند فرقه رجوی هرچه زودترنجات یافته وبه آغوش گرم خانواده خود بازگردند.