آیا حق من نیست که قبل از مرگم یکبار بتوانم با جگرگوشه ام صحبت کنم

محسن مهرورز از شررجوی رهایی یافته وهم اکنون درکشورآلبانی مقیم است. خانواده اش خصوصا مادرسالمند و چشم انتظارش متعاقب انتقال جگرگوشه اش به آلبانی به اتفاق فرزندش مهدی ضمن مراجعه به دفترانجمن نجات برایش پیغام گذاشت که هرچه سریعتربا خانواده اش تماس بگیرد  وموجبات شادمانی آنان را فراهم نماید ولیکن تاکنون این انتظاربی فایده مانده است ومعلوم میشود که محسن برغم رهایی ازلیبرتی وانتقال به آلبانی کماکان تحت کنترل و مانیتور تشکیلات مافیایی رجوی است و اجازه ندارد ولو یک تماس چند دقیقه ای با مادرش داشته باشد.
امروز مادرسالمند و چشم انتظار محسن مهرورز ضمن تماس با دفترانجمن درحالیکه گریه امانش نمیداد و ذهن و ضمیر و قلب اعضای انجمن نجات را جریحه دار کرد ملتمسانه درخواست کرد که بتواند قبل ازمرگش یکباربا محسن مکالمه تلفنی داشته باشد و درادامه افزودند ” من یک مادرهستم که 25 سال صدای فرزندم را نشنیدم. الان که فرزندم به دنیای آزاد قدم گذاشته بازنمی تواند واجازه ندارد که به مادرش تلفن بکند وصحبتی داشته باشد. من ماندم که چه بگویم! مگرمریم رجوی خودش مادرنیست!؟ وحس مادری ندارد!؟ چطور طاقت می آورد که فرزندم ومن با وجودیکه امکان تماس مهیا است نتوانیم با هم ارتباط داشته باشیم!؟ واقعا دنیای سیاست چقدرکثیف است که عواطف انسانی به هیچ گرفته میشود وفقط روسای آن درفکرخودشان و رسیدن به قدرت هستند!؟ یکباردیگرازشخص مریم رجوی میخواهم که به یک مادر90 ساله رحم کند واجازه بدهد محسن با من تماس تلفنی داشته باشد. شماره منزل را میدهم وشبانه روزپای تلفن نشسته ام تا به آرزویم برسم.  01334533356
شماره تماس فرزندم مهدی هم بقرار زیر است         09111310022
محسن جان با خودت و خدای خودت خلوت کن شاید که عواطف پایمال شده ات که رجوی مسبب آن است دوباره زنده واحیاء بشود. من با هزار زحمت و رنج کارگری پول جمع کردم وتورا به ایتالیا فرستادم تا درس بخوانی و دکتر ومهندس بشوی و به درد مردم خودت برسی وآخرعمری عصای دستم باشی.آیا این حق من نیست که در واپسین لحظات عمرم صدایت را بشنوم!؟ عزیزم. جگرگوشه ام زودی با من تماس بگیر. بی صبرانه منتظرتماس شما هستم. به امید دیدار
مادردردمند وچشم انتظارت، رقیه عابد
پیام خانواده  چشم انتظارمهرورزبه محسن مهرورزمقیم آلبانی

خروج از نسخه موبایل