انتشار ویدئوی زنده سوزاندن ” معاذ الکساسبه ”، خلبان اردنی که در ۲۴ دسامبر سال ۲۰۱۴ بعد از سقوط هواپیمایش به اسارت داعش در آمده بود،بار دیگر اوج وحشیگری و حضیض اندیشه فاسد گروه موسوم به ” دولت اسلامی ” را به نمایش گذاشت و موجی از اعتراضات بین المللی به این اقدام هولناک را بر انگیخت.
با تامل و تحلیل این اقدام ضد انسانی که در سراسر تاریخ اسلام سابقه نداشته است می توان به نکته های بسیاری دست یافت که در جای خود به آنها اشاره خواهد شد اما در طول تاریخ معاصر این تنها نمونه از سوزاندن انسان ها توسط یک گروه، جریان، حزب و یا سازمان نیست.
برای مقایسه می توان به سازمان مجاهدین اشاره کرد که البته نسخه زنده سوزانده شدن را نه برای دشمن که برای اعضای بخت برگشته خودش می پیچد. اما جای این پرسش وجود دارد که اگر ایدئولوژی می تواند چنان فرد را پرورش داده و مغزشویی کند که خود را بسوزاند، آیا همان فرد نمی تواند دیگری را هم بسوزاند. شاید این گونه بتوان نتیجه گیری کرد که سوزاندن دیگران شاید آسان تر از سوزاندن خود باشد، به معنای دیگر باید فرد وابستگی ذهنی و ایدئولوژیکی بیشتری به سازمان و فرقه مطبوع خود داشته باشد تا خود را بسوزاند. همانطور که شاید مطلع باشید اصولا در سازمان مجاهدین خود کشی به دستور تشکیلات، بالاترین ارزش را به فرد می دهد تا آنجا که چنین کسانی شهید مقدس خوانده می شوند و مجاهدین در تاریخچه خود نمونه بسیار دارند. اما به طور خاص تر و آنچه که به خودسوزی مربوط می شود همیشه به عنوان یک راهکار برای برون رفت از تضاد هایی که بی درایتی رهبری اش باعث آن بوده در نظر گرفته شده و به عنوان نمونه در روزهای پس از دستگیری خانم رجوی توسط پلیس فرانسه حتی عملی نیز شده است.
قربانی کردن انسان ها برای دست یازیدن به اهداف گروهی و سازمانی یکی از وجه تشابه های بسیار داعش و فرقه رجوی است.به خاطر داریم که در روزهای نخستی که داعش در حال پیشروی در خاک عراق و سوریه بود و از هیچ جنایتی فروگزار نمی کرد، رهبران مجاهدین بیشرمانه آنها را عشایر انقلابی عراق می خواندند و اخبار مربوط به آن را روزانه در سایت های متبوع پوشش می دادند و اکنون نیز که رهبران این فرقه به اجبار گاهی اقدامات داعش را محکوم می کنند از سر ناچاری و تنگ آمدن قافیه است و الا که تا آنجا که به مجاهدین بر می گردد هر آشوب و نا امنی در منطقه در راستای استراتژی ” ماست و تغار ” آقای رجوی است و ایشان هنوز درمخفیگاه خود منتظرند که تغاری بشکند و ماستی بریزد و جهان به کام کاسه لیسی چون او گردد (نقل به مضمون گفته خود آقای رجوی در نشست های درونی مجاهدین!)
رهبران مجاهدین خودسوزی را یک حرکت آرمانی برای اعضایشان میدانند و در سرفصل هایی که عرصه بر آنها تنگ شده است با تکیه بر روشهای کنترل ذهن و جوسازی های ایدئولوژیک بارها درخواست های فردی خودسوزی را به اعضایشان دیکته کرده اند.
اگر چه سران این فرقه سعی دارند که خود را منطبق با ارزشهای دنیای مدرن نشان دهند اما رد پای این اندیشه را می توان در موضع گیری های آنان و در لابلای صفحات سایت های تابعه دید. لینک زیردر سایت اصلی مجاهدین از آن جمله است:
خودسوزی یک روحانی بودایی در ویتنام
” کوان دوک روحانی بودایی بهمنظور اعتراض بهبدرفتاری دولت ویتنام جنوبی نسبت بهبودائیان این سرزمین و نیز بهخاطر برقراری صلح، در یک خیابان سایگون در ملاء عام خودسوزی کرد و جان داد.”
http://www.mojahedin.org/events/514/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B3%D9%88%D8%B2%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1 –
این تاکید بر قابل قبول نشان دادن عمل خودسوزی از همان دم خروس هایی است که از همه جای مجاهدین بیرون می زند! وگر نه که ماندلا هم که چندی پیش سالروز آزادیش از زندان بود نیز الگوی مبارزه است.
از طرف دیگر تشابه اقدام شنیع داعش در سوزاندن الکساسبه با خودسوزی های صورت گرفته به دستور تشکیلات مجاهدین وجه تبلیعاتی آن است. بور مثال به دنبال پیروزی های کردها در کوبانی و باز پس گیری قهرمانانه شهر از تروریست های داعش و عقب نشینی از دیرالزور سوریه و دیاله و حومه موصل، داعش در عرصه میدانی و رسانه ای شکست سنگینی متحمل شد و سران این گروه تروریستی برای ارتقا روحیه اعضا و هواداران و بازگرداندن انسجام به فعالیت های رسانه ای شان تلاش کردند با این اقدام اخبار شکست های سنگین روزهای اخیرشان را تحت الشعاع قرار دهند.تحلیل نحوه تدوین فیلم های جنایت های صورت گرفته توسط داعش این موضوع را برجسته تر می کند.
الجزیره در تحلیلی می گوید:
“در این فیلم این سازمان با روش تصویربرداری از نیروهای خود تلاش می کند آنها را در موضع قدرت قرار دهد و برتری آنها را به نمایش بگذارد. همه بخشهای این فیلم با حرفه ای گری بالایی تصویر برداری شده است و هیچ چیز بدون معنا نیست. قرار گرفتن دوربین مقابل موضوعات تصویر برداری شده، زاویه دوربین و دقت انتقال از یک تصویر به تصویر بعد، همه آنها برای بالا بردن سطح رعب و وحشت صورت می گیرد.”
غرض اینکه به دلیل بی ارزش بودن جان انسانها در این ایدئولوژی، برای اهداف تبلیعاتی نیز از کشتن و کشته شدن آنها استفاده می شود و این اوج رزالت و بی پرنسیبی چنین جریان هایی است.
مجاهدین نیز چه در خودسوزی های پرونده ۱۷ ژوئن و چه در سایر اقدامات مشابه وجه تبلیغاتی را در اولویت داشته اند و مانند همیشه اعضای اسیر خود را سپر بلا کرده و از جان آنها مایه گذاشته اند تا به زعم خود راه باز کنند و از بن بست بیرون بیایند.
فرقه رجوی باید بداند که مواضع عملی آنان در راستای ترویج خشونت و اندیشه بنیادگرایانه فراموش نخواهد شد و در عمل و اندیشه تفاوتی با جریانی مانند داعش ندارند و شاید اگر تفاوتی باشد در این است که مجاهدین هنوز امکانی برای به منصه ظهور رساندن اندیشه منحط خود ندارند.
آری، نمی توان از آزادی دم زد اما به کرامت انسان احترام نگذاشت.
شهروز تاجبخش