مدت زمان زیادیست که تعداد بیشماری از اسیران و گروگانهای رجوی از لیبرتی به البانی امده اند اما باز هم همان بساط اشرف و لیبرتی را در البانی به راه انداخته اند که ارتباط با خانواده ممنوع است و به انواع و اقسام دوز و کلک میخواهند مانع دیدار خانواده ها با عزیزانشان شوند.مشکل رجوی چیست که به این اندازه از خانواده ها وحشت دارد و از انها می هراسد؟
رجوی کافیست که یکی از همین شعارهائی که به دروغ میگفته را قبول کند که این گروگانها گوهران بی بدلیل هستند پس چه وحشتی از دیدار خانواده ها دارد پدر پیر و یا مادر پیر و یا خواهر یا برادری که سالهای سال عزیزانشان را ندیده اند چه وحشتی در دل رجوی ایجاد میکند که حاضر نمی شود نفرات حتی یک تماس تلفنی با خانواده شان بگیرند ایا کسی میتواند یک سازمان سیاسی به ما نشان بدهد که از مواجه نیروهایش با خانواده اش وحشت دارد به هیچ عنوان نخواهید یافت نه در سازمانهای سیاسی ایرانی و نه حتی سازمان های سیاسی خارجی فقط در یک حالت متصور است وان فرقه های خطرناکی که از جامعه و از حقایق وحشت دارند و با فریب و نیرنگ نیروهایشان را از محیط پیرامون دور نگه میدارند تا مانع ارتباط فرد با جامعه و خانواده اش شوند تا بتوانند اهداف فرقه که همیشه بعنوان یک خطر برای جامعه محسوب میشوند را پیش ببرند و همین ها هستند که از خانواده وحشت دارند وحشتی که به مانند جن و بسم الله از اسم خانواده می ترسند.
فرقه رجوی چه بخواهد و چه نخواهد ارتباط خانواده ها با عزیزانشان برقرار خواهد شد بی شک روزی فرا خواهد رسید که همین نفرات لیبرتی و البانی به مانند اوار بر سر فرقه خراب خواهند شد تابوهائی که هر روز که میگذرد بیشتر شکسته میشوند اخر کدام رهبر یک جریان سیاسی سالم کدام انسان با شرف و با وجدانی میتواند بگوید که خانواده سم است خانواده زهر است خانواده افیون است چه کسی شعار خانواده الدنگ را به میان اسیران نگونبخت میبرد جز این است که رجوی از عقده و کین ضد انسانی اش سعی میکند با این قبیل شعارها مانعی شود بر سر طینت و سرشت پاک انسانی خانواده ها که بدنبال عزیزانشان هستند.
با درود به شجاعت همه خانواده هائی که شجاعانه در برابر حیله های فرقه رجوی ایستادگی کردند و مصمم شدند فرزندان اسیرشان را از چنگ این فرقه نجات دهند و بی شک روزی از همین روزها گم شده های خویش را خواهند یافت به امید ان روز
منصور نظری